eitaa logo
-عروةُ‌الوثقی!
1.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
40 فایل
بسم‌الله !- چقدرزیباست‌زمزمه‌آرام‌آب، کهـ‌درگوشم‌مۍخواند: چقدرخوش‌است‌اقبالم. آرۍ،من‌همان‌جوانه‌روییده‌شده درکنارآبشارم. {تبیلغ| @Abmin_Kaf} -بیسیم‌ِکانال📻 https://harfeto.timefriend.net/17178852949420 'عروة الوثقی"محکم؛استوار
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دُرنیکام
هدایت شده از دُرنیکام
با کیفیت و تازه 🍵 ✅به تعداد محدود بسته های یک کیلویی قیمت با احترام ۴۵۰۰۰ تومان ⚜️کیفیت مواد اولیه عالی از ما ⚜️خرید و حمایت از شما ⚜️شادی بر سر سفره های خانواده های نیازمند 🕊ارسال رایگان 🕊 جهت ثبت سفارش 👇🏻 پیام رسان ایتا : @AmirhosseinP82 همراه : 09912261826 کانال درنیکام ایتا : 👇🏻 https://eitaa.com/Dornikam313
مایل به سه تا الهی به رقیه :)؟
1_4853154289.mp3
3.93M
بامن‌چه‌کرده‌است‌گناهان‌بی‌شمار حتی‌میان‌خواب،خواب‌حرم‌را‌ندیدم💔:))
-عروةُ‌الوثقی!
از هفتم محرم محاصره امام تنگ تر شد و از دسترسی ایشان به آب جلوگیری شد پس امام ۲۰ سوار را مامور کرد
دست در دست امام: چون پاسی از شب گذشت حسین(ع) به تنهایی از خیمه خود بیرون آمد و به طرف اردوی دشمن رفت . « نافع » که پیوسته ملازم و مراقب امام بود با شتاب شمشیر خود را برداشت و بی صدا در پی امام راه افتاد، چون اندکی از اردو دور شدند. امام متوجه پشت سر شدند و فرمودند: کیست؟ آیا نافع بن هلال هستی؟ نافع پیش دوید و عرض کرد : آری ، ای پسر پیامبر امام فرمود: این وقت شب برای چه بیرون آمدی ؟ عرض کرد: از اینکه شب هنگام به طرف اردوی دشمن می رفتید نگران شدم! امام فرمود: آمدم تا این تپه ها را بازدید کنم مبادا کمین گاهی برای دشمن شود. انگاه امام ( ع ) پس از بررسی تپه های مورد نظر در حالی که دست نافع را در دست داشت به طرف خیمه گاه خود بازگشت. و در طی مسیر خطاب به نافع فرمود: 《به خدا قسم فردا مرگ و شهادت همه ما قطعی و وعده ای اجتناب ناپذیر است. اینک ای نافع آیا از این تپه ها نمی گذرد تا خود را نجات دهی؟》 و نافع با جانی آکنده از عشق و شور و تأثر پاسخ داد: مادرم به عزایم بنشیند اگر چنین کنم ! مولایم، من با هزار نفر برابری می کنم، و شمشیرم با هزار شمشیر، و اسبم بـا هـزار اسب؛ سوگند به خدا هرگز از تو جدا نمی شوم تا در نبرد با دشمنان تو شمشیرم بشکند، و اگر شمشیر نداشته باشم با آنها با سنگ می جنگم! _عروه‌الوثقی
-عروةُ‌الوثقی!
دست در دست امام: چون پاسی از شب گذشت حسین(ع) به تنهایی از خیمه خود بیرون آمد و به طرف اردوی دشمن رف
پس روز عاشورا دلاورانه می جنگید و صفوف تحت امر شمر را را میشکافت تا اینکه محاصره شد و هر دو دست اورا شکستند و درحالی که خون از سرش می ریخت اورا نزد ابن سعد بردند پس ابن سعد گفت: وای برتو نافع چرا به خود رحم نکردی و خود را به این روز انداختی؟ شمر به ابن سعد گفت اورا بکش و ابن سعد پاسخ داد تو اورا اورده ای خودت اورا بکش نافع بی واهمه با لحنی نیرومند گفت: به خدا قسم اگر تو از مسلمانان بودی بر تو ناگوار می‌بود که خدا را با خون ما ملاقت کنی، سپاس خدای را که مرگ و شهادت مارا به دست شریرترینِ‌ آفریدگان قرار داده است! و لحظه ای بعد با شمشیر ان جنایتکار روج پاک و پر ایمان نافع بن هلال به بهشت خدا پر کشید.
11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این سه دقیقه حالتو دگرگون می‌کنه به شدتتتت پیشنهادی حتما ببینید یا علی..