eitaa logo
-عروةُ‌الوثقی!
1.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
38 فایل
بسم‌الله !- چقدرزیباست‌زمزمه‌آرام‌آب، کهـ‌درگوشم‌مۍخواند: چقدرخوش‌است‌اقبالم. آرۍ،من‌همان‌جوانه‌روییده‌شده درکنارآبشارم. -تبلیغ؛‌[‌ @HosnaE006 ] -بیسیم‌ِکانال📻 https://harfeto.timefriend.net/17178852949420 'عروة الوثقی"محکم؛استوار
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم تشییع شهید مدافع امنیت طلبه بسیجی مهدی زاهدلویی زمان: ۱۴۰۱/۰۷/۱۲ - سه شنبه- ساعت ۱۵ با تجمع و نماز در صحن امام رضا(ع) حرم مطهر حضرت معصومه، تشییع به سمت صحن جواد الائمه، سه راه خورشید و سپس خیابان امامزاده ابراهیم(علیه‌السلام) و دفن پیکر مطهر در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (علیه‌السلام) قم انجام می شود. 🔹مراسم اولین شب تدفین شهید مدافع امنیت، سه‌شنبه ۱۲ مهرماه بلافاصله بعد از نماز مغرب و عشاء در آستان مقدس امامزاده سید معصوم(ع) برگزار می شود.
بر کسب غیر جانان ما جان نمی فروشیم ؛ جان میدهیم اما جانان نمی فروشیم . . مشکل بدست آمد این انقلاب مارا ؛ این نعمت خدا را ارزان نمی فروشیم . . صدای بلند صوتی که داره میخونه "این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم " نگاهمو سوق میده سمت تابوتی که داره از تهِ حیاط میاد و مردمی که با چشمای پر از اشک دارن به سمتش میرن .. گوشهٔ حیاط مادر و خواهرت همو در آغوش کشیدن و دلتنگ برای لبخندت اشک میریزن و مادرایی که دور تا دور او ایستادن و زمزمه میکنن "ای مادر شهیدم ؛ همدردی .. همدردی .." پسری که داره پوستر عکستو پخش می‌کنه تا قاب بشه گوشهٔ قلبِ مردمت .. اما ؛ اینجا کنارِ تابوتت رفیقی که با هر کلمهٔ مداح شونه هاش میلرزه و مردمی که هر کدوم تکه ای تبرک از پیکرِ پر افتخارت می‌خوان .. صدای هق هق خواهران و برادرانت که فریاد میزنن "این گلِ پرپرِ ما هدیه به رهبرِ ما" .. بچه هایی که هنوز شاید درکی از موقعیت الان تو نداشته باشن ولی با قلب های پاکشون اومدن تا بگن راهتو ادامه میدن ! . . مردمت پیکرت رو تا حرمِ همسایه ای که چندین ساله کنارش زندگی کردی و بزرگ شدی همراهی میکنن .. و رفیقات که یه گوشه ایستادن و میگن : حسن آقا یادته میگفتی "فقط تهش حواست باشه سربلند باشی پیشِ اون کسی که باید جوابی برای گفتن داشته باشی" ؟ خوب حواست بود داداش دمت گرم .. شهادتت مبارک رفیق :)!💔 |نوشتهٔ مهدیه امیدیان @ehva_a
بار دیگر روضه‌خوان می‌خواند «غریب گیر آوردنت» و حاضران ناله می‌زنند؛ این بار برای شهدای مدافع امنیتی که علی‌اکبرهای زمانه خویش شدند و روضه مجسم گودال قتلگاه. این روزها نحوه شهادت غریبانه و مظلومانه بسیاری از مدافعان امنیت همچون شهید بسیجی «حمید پورنوروز» گیلانی آتش به جان همه انداخته چراکه او را هم عده‌ای بی‌رحم و داعشی‌صفت غریب گیر آوردند و در مظلومیت به شهادت رساندند.
شهید «حمید پورنوروز» یک بسیجی بود که درآمد خودش را از طریق کارگری و جوشکاری به‌ دست می‌آورد اما مشکلات و گرفتاری‌های زندگی، او را از زندگی واقعی غافل نکرده بود لذا هرجا که مشکلی پدید می‌آمد، او برای حل آن مشکل پای کار بود. او در صحنه‌هایی مانند درگیری با گروه تروریستی پژاک در شمال غرب کشور، حضور در بیمارستان‌ها در زمان کرونا و کمک به کادر درمان، حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) و دفاع از ناموس شیعه حضور داشت. ظهر روز شهادت، قبل از رفتن به شهر به دوستانش گفته بود "به روضه‌خوان بگویید برای ما چند خطی روضه بخواند" انگار می‌دانست خبرهایی در راه است.
-عروةُ‌الوثقی!
شهید «حمید پورنوروز» یک بسیجی بود که درآمد خودش را از طریق کارگری و جوشکاری به‌ دست می‌آورد اما مشکل
۱۲ آبان ماه دقیقاً ۲ روز بعد از عروس شدن دخترش، آشوبگران برای تجمع فراخوان‌ها داده بودند و مدافعان امنیت مردم هم در مقرر نشسته و آماده‌باش بودند تا اینکه یکی از آن‌ها به شوخی می‌گوید "امشب شب شهادت است یکی از ما شهید می‌شود"؛ آقا حمید در حال چای ریختن برای دوستانش بود، آقا رضا به حمید می‌گوید "امشب نور بالا میزنی، امشب شب توست" و همه می‌خندند و کسی انتظار نداشت حمید به این زودی آنان را ترک کند و به درجه رفیع شهادت برسد و آن شب واقعاً شب او باشد. ساعت حدود ۱۸:۴۵ بود که صدای بی‌سیم بلند شد فرمانده گفت "بچها بیایید، آشوبگران در حال بستن خیابان‌ها و آتش زدن سطل آشغال‌ها هستند، خودتان را برسانید". حمید پورنوروز که عضو تیم موتوری بود، به سمت خیابان حرکت کرد.
-عروةُ‌الوثقی!
۱۲ آبان ماه دقیقاً ۲ روز بعد از عروس شدن دخترش، آشوبگران برای تجمع فراخوان‌ها داده بودند و مدافعان ا
آشوبگران با شنیدن صدای موتور بچهای گردان فرار کردند، لیدرهای اصلی به سمت یک کوچه فرار کردند اما وقتی متوجه بن‌بست بودن کوچه شدند و دیدند راهی فراری ندارند، درب یک منزل را شکستند و وارد آن منزل شدند. موتور حمید زودتر از بقیه دوستانش به آن کوچه رسید، حمید با شنیدن صدای پیرزنِ صاحب‌خانه که از ترس فریاد می‌زد نتوانست منتظر بماند تا بقیه دوستانش برسند؛ پیاده شد و وارد منزل شد. تعدادی از آشولگران پشت درب منزل ایستاده بودند تا نگذارند رفقای حمید وارد منزل شوند، اینجا بود که حمید تنهای تنها ماند بین یک عده آدم بی‌رحم ... با هرچه که در دست‌شان داشتند حمید را زدند و یکی با سنگ به سرش و دیگری با چاقو به گردنش و چند نفری هم به جان پهلویش افتادند ... آنجا بود که ندای "سلام بر مادر" بلند شد و حمید که آن شب دنبال روضه‌خوان سرور زنان دوعالم بود، خودش شد روضه مجسم مادر، روضه غریب گیر آوردنت.
-عروةُ‌الوثقی!
آشوبگران با شنیدن صدای موتور بچهای گردان فرار کردند، لیدرهای اصلی به سمت یک کوچه فرار کردند اما وقتی
کسانی که حمید را به بیمارستان می‌رساندند می‌گفتند او مدام زیر لب "یا زهرا" را زمزمه می‌کرد تا به شهادت رسید. البته عده‌ای بی‌رحم، بعد از شهادتش هم به او رحم نکردند و هرچه خواستند راجع به او گفتند اما شهید مظلوم حمید پورنوروز جاودانه شد و خودش را به صف یاران امام حسین(ع) رسانده بود و قطعاً خداوند انتقام خون او و امثال او را خواهد گرفت.
حاج قاسم سلیمانی که شهید شد من حامل خبر شهادتش برای حمید بودم. نیم ساعت نشست توی ماشین و گریه کرد ... آرزو داشت یک روز هم مردم، همانطور با غرور، زیر تابوت او را بگیرند. میگفت: «یعنی می‌شود یک روز عکس مرا هم کنار عکس حاج قاسم بگذارند؟!» 🎤راوی: برادر شهیدمدافع امنیت حمید پورنوروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترِ شهید مدافع امنیت مسعود کرمی❤️‍🩹 (سه روز پیش که به دست ارازل و اوباش در تهران به شهادت رسیدن )