📙📘📗 #توضیح_کتاب_الشافی👇
✍الشافی فی الإمامة و إبطال حُجَج العامة، کتابی کلامی درباره امامت به زبان عربی تألیف سید مرتضی علم الهدی(۳۵۵ق ـ۴۳۶ ق).
سید مرتضی این کتاب را در پاسخ به شبهات قاضی عبدالجبار معتزلی دربارۀ امامت نوشته است.
✍کتاب الشافی مورد توجه علمای اسلام بوده و سید مرتضی نیز در سایر کتابهایش مثل تنزیه الأنبیاء به آن استناد کرده است. این کتاب بارها در زمان حیات مؤلف تلخیص شد. تلخیص آن با نام تلخیص الشافی به دست شیخ طوسی از جمله آنها است. قدیمیترین نسخۀ چاپی الشافی، به صورت چاپ سنگی، متعلق به سال ۱۳۰۱ق در ایران است.
✍جایگاه و اهمیت
کتاب الشافی مورد توجه علمای اسلام واقع شده و خود سید مرتضی نیز در سایر کتابهایش مثل تنزیه الأنبیاء به آن ارجاع داده است. همچنین در کتابهای الذخیرة فی علم الکلام و المقنع نیز از آن نام برده است.
شیخ طوسی در تلخیص این کتاب تلخیص الشافی و ابوالحسین بصری در نقض بر آن نقض الشافی و ابویعلی سلار بن عبد العزیز در نقض بر این النقض علی النقض را در حیات سید مرتضی را تألیف نمودهاند.
سید بهاءالدین مختاری(۱۰۸۰-۱۱۳۱ ق) نیز دو تلخیص از کتاب الشافی ارائه میدهد که دومی از اولی خلاصهتر است و بدون نقل قول از عبدالجبار معتزلی و سید مرتضی، به بیان اصل مطلب میپردازد: ارتشاف الصافی من سلاف الشافی؛ صفوة الصافی من رغوة الشافی.
نجاشی و شیخ طوسی با نام، «الشافی فی الامامة» و آقا بزرگ با نام «الشافی فی الامامة و ابطال الحجج العامه» از آن یاد میکنند.
✍موضوع کتاب
سید مرتضی، اشکالات و نقضهایی را که قاضی عبدالجبار معتزلی، در کتاب المغنی فی ابواب التوحید و العدل، و در جلد بیستم آن، بر عقیدۀ امامیه، در باب امامت وارد کرده، در الشافی، پاسخ گفته است. وی، به صورت گزینشی، به اشکالات و ردیههای قاضی، در مباحث امامت عامّه و خاصّه پاسخ داده، اما عناوین و موضوعاتی که برای پاسخگویی انتخاب نموده و نیز حجم کمّی کتاب، گواهی بر اهتمام او، بر جامع و مانع نمودن کتابش در تمام مباحث امامت، اعم از امامت عامّه و خاصّه دارد.
✍محتوای کتاب : جلد اول :
تحقیق آنچه صاحب المغنی، پیرامون وجوب امامت ذکر کرده است.
استدلال بر وجوب امامت، بنا به دلایل نقل.
مخالفت قاضی، با ادله شیعه در امامت و عصمت.
✍جلد دوم
در مورد آنچه قاضی، در رد وجوب نص، از جهت عقل، برآن استناد کرده است.
ابطلال آنچه قاضی، بواسطۀ آن، طرق وجوب نص را، بیاعتبار کرده است.
ابطال آنچه قاضی، به وسیلۀ آن، ثبوت نص و ورود نقل (در مورد امام) را، رد کرده است.
✍جلد سوم
ردّ سخن قاضی، در مورد صفات واجب امام.
ردّ آنچه قاضی، در مقدار علمی که امام به آن متمایز میشود، وارد کرده است.
ردّ سخن قاضی، در مورد افضل.
ردّ کلام قاضی، در مورد روایت ان الأئمة من قریش.
ردّ کلام قاضی: آیا عدول از قریش، در باب امامت جایز است یا نه؟
در مورد عدد عاقدین امامت کسانی که از طرف امت، با امام بیعت میکنند، به آن استناد کرده است.
ردّ سخن قاضی، در مورد امامت ابوبکر.
✍جلد چهارم
در سخن قاضی، در مورد کسی که اختیار (انتخاب امام) را، بیاعتبار میداند.
در ردّ سخن قاضی، در مورد اینکه أبوبکر، برای امامت شایسته بود.
در آنچه قاضی، به وسیلۀ آن، مطاعن وارده بر أبوبکر را، پاسخ گفته است.
در جواب قاضی، در مورد امامت عمر بن خطاب.
در جواب قاضی، در مورد مطاعن عمر.
ردّ سخن قاضی، در امامت عثمان.
در ردّ کلام قاضی، بر بیاعتبارکنندگان عثمان.
در اثبات امامت امیر المؤمنین.
در توبه طلحه، زبیر و عایشه
✍سید مرتضی در این کتاب به رسالهای که در باب شبههای بر حدیث «أنت منی بمنزلة هارون من موسی» تألیف کرده و همچنین به سخنی که در باب وعید در پاسخ از پرسشهای اهل موصل بیان کرده اشاره کرده است و نیز اشاره کرده است به این که در نظر دارد کتاب مستقلی درباره جواز اظهار معجزات به دست غیر پیامبران تألیف کند.
سید مرتضی در این کتاب علاوه بر مباحث کلامی، بحثهای رجالی نیز داشته است، وی در این کتاب بارها به الامامه ابن راوندی استناد میکند و به دفاع از او میپردازد.
✍انگیزه نگارش
اشکالات و شبهاتی که قاضی عبدالجبار، بر عقیدۀ امامیه، در باب امامت وارد کرده است، و تاختن او بر امامیه، خصوصاً بر سر مسئلۀ غیبت امام زمان (عج)، و نزدیکی نگارش کتاب المغنی، با دهههای اولیۀ غیبت کبری، و کانون توجه قرار گرفتن موضوع امامت و رهبری جامعه اسلامی، از سوی متکلمان مسلمان و به ویژه امامیه در آن مقطع، به صورت خاص، شاید مهمترین انگیزه برای سید مرتضی، در تألیف چنین کتابی باشد.
عامل دیگری که انگیزهساز نگارش این کتاب میتواند باشد، غلبۀ عقلگرایی در تحلیل مسائل کلامی در میان معتزله و امامیه است، و این قرابت، بعضی از تراجمنویسان، چون ذهبی و ابنحجر عسقلانی را، به خطا انداخته است؛ چرا که ایشان، سید مرتضی را، در شمار معتزله ذکر میکنند.