eitaa logo
ارزانسرای کفش و صندل کیانی 👠
22.8هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
16 فایل
بهترین کیفیت با کمترین قیمت 🤯😌 اول مقایسه کنید بعد خرید💰 پاها قلب دوم شما هستند...👣 قلب خود را با اطمینان به ما بسپارید🫀 جهت ثبت سفارش 👇 تماس 09165520623 🧑‍💻 @Hamzeh4k✍️
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
یكى از پولداران خوشگذران و از خدا بى خبر كه همواره در عيش و عشرت به سر مىبرد، روزى در كنار در خانهاش نشسته بود، بانوئى به حمام معروف به حمام منجاب مىرفت، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مىكرد، تا شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست؟ آن مرد عياش به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جا است آن بانو به خيال اين كه حمام، همانجاست، به آن خانه وارد شد، و آن مرد در خانه را فورا به روى آن بانو بست، و به سراغ او آمد و تقاضاى همبسترى با او را كرد، آن بانو كه زنى پاكدامن بود، دريافت كه در تنگناى سختى افتاده و گرفتار نامردى هوسباز و سبكسر شده است، چارهاى جز اين نديد كه با به كار بستن تدبيرى، از چنگ او رها شود به او گفت: من هم كمال اشتياق به تو را دارم، ولى چون كثيف هستم و از اين رو به حمام مىرفتم، خوبست بروى مقدارى عطر تهيه كنى تا من خود را خوشبو كنم، قدرى غذا نيز فراهم كن تا با هم بخوريم. آن مرد به گفتههاى آن زن مطمئن شد و براى تحصيل عطر و غذا از خانه بيرون رفت، هماندم آن بانوى عفيفه از خانه بيرون آمد و نجات يافت. وقتى كه آن مرد هوسباز به خانه برگشت، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت گرديد، و حسرت و آرزوى زن در دل ناپاكش مانده، و به ياد او همواره اين شعر را مىخواند: يا رب قائلة يوما و قد تعبت اين الطريق الى حمام منجاب چه شد آن زنى كه خسته شده بود و مىپرسيد: راه حمام منجلاب كجاست؟ مدتى از اين ماجرا گذشت. تا آن مرد بيمار شد و در بستر مرگ افتاد به بالين او آمدند و او را به كلمه شهادتين تلقين مىكردند و مىگفتند، بگو: لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه... او به جاى اين ذكر، همان شعر را كه با آن خو گرفته بود مىخواند و مكرر مىگفت: يا رب قائلة يوما و قد تعبت اين الطريق الى حمام منجاب (28) و با اين حال از دنيا رفت. آرى او كه در آن هنگام قدرت و قوت داشت اسير شيطان بود و به جاى ذكر خدا، اين شعر انحرافى را مىخواند، اكنون كه به ضعف بيمارى و سرازيرى مرگ گرفتار شده، چگونه زبانش به غير اين شعر بگردد -. فاعتبروا يا اولى الابصار (28) - كشكول شيخ بهائى، ج 1، ص 23 👆