بارها خواستم بنویسم ولی دستانم یاری نکرد و پاک کردم نوشته هایم را
خدا میداند حزن و اندوه این شهادت غریبانه چقدر قلبمان را به درد آورد
همچون مولایش تکه تکه شد و بدنش سوخت و ما چقدر درد میکشیم از آتش و سوختن
دستانش جدا شد و ما چقدر حساسیم روی دست قطع شده. او را به نامردی زدند و ما چقدر داغ داریم از سیلی ناجوانمردانه که به مادرمان زدند
و تو چه ساعتی به شهادت رسیدی در دل شب در موقع نماز شب ودل سحر و از همه افضل تر در شب جمعه تو با امام غریبت همنشین شده ای
کاش استکبار جهانی میفهمید شهادت آرزوی شما وپیروانت است آنها چه میدانند از راز و نیاز های در دل شب آنها چه میدانند از التماس شما به خداوند سبحان برای رخت بستن به سوی خودش و ملکوتی شدن از طریق شهادت
برای آنها قابل فهم نیست که شما حتی خبر شهادتت را قبلا داده بودی و تو چقدر مادری بودی که تاب آمدن ایام فاطمیه را نداشتی ، تاب درب سوخته و پهلوی شکسته را نداشتی
راستی سردار امشب سلام ما را به حضرت زهرا سلام الله علیها برسان وبگو ما قلبمان درد میکند و اشک میریزیم ولی مادر شما گریه نکن شما کم گریه نکرده ای برای غربت علی و دستهای زنجیر کرده اش کم گریه نکرده ای برای محسن سقط شده ات
قاسم دلها برای ما هم دعا کن دعا کن شهید شویم و ماهم از حوض کوثر جامی بنوشیم و زیر چادر مادرمان آرام بگیریم
#سردار_دلها
#دل_نوشته_ام
@behjat135