.
#مردی_که_به_زنش_شک_داشت ❗️
#عبرت_بگیریم
تو یک مسافرت کاری بودم و کارم یک روز زودتر تموم شد و اومدم سمت خونه به زنم هم نگفتم که سورپرایز شه
حدود ساعت 10 شب بود که رسیدم دیدم تو پارکینگ یک ماشین جدید پارکه خلاصه رفتم اروم اروم رسیدم دمه درب ورودی دیدم صدای خنده و ... میاد
بعد اروم درو باز کردم چراغ ها خاموش بود دیدم صدا از اتاقه نزدیک شدم درب بسته بود دیدم صدای تکون خوردن تخت میاد 😭
وای داشتم سکته میکردم که زود درو باز کردم #اوضاع_خراب_بود_بقیه .......👇
eitaa.com/joinchat/2004418583C4d8cbc75cd