⛔ #شهیدی که با #شکنجههای دردناک، به #شهادت رسید
🔹️ از نیروهای #اطلاعات عملیات مشهد بود که در عملیات کربلای ۴ اسیر شد و هویتش در همان روزهای اول اسارت توسط یک اسیر قدیمی و خودفروخته به نام «م.ر» و به وعده تعلقِ غذای بیشتر به او لو رفت!
🔹️ در #شکنجه گاه مخفیانه تکریت ۱۱، بعثیها او را به قلاب پنکه سقفی آویزان کردند، مدتی بعد در آب جوش انداختند، با یک کابل فشار قوی بالای ۵۰۰ ضربه بر کمرش زدند، با پا شیشه پنجره سرویس بهداشتی را شکستند و بدن نیمه جان و لخت شده اش بر روی آن انداختند و او را غلط دادند و سپس بر زخم هایش نمک پاشیدند و با یک فرچه مخصوص شستن لباس به شدت زخم هایش را خراشیدند و سیم برق را در حالی که دستانش بسته بود به او متصل کردند!
🔹️ فریادهای او فضای حمام را پرکرده بود و در حالی که از ائمه اطهار (ع) یاری میطلبید، یک بعثی شمر صفت به نام عدنان برای اینکه استغاثههای وی به درگاه خداوند و فریادهای یا زهرایش را خفه کند، یک صابون را در دهن او گذاشت و با پوتین محکم بر روی آن کوبید و صابون در گلوی مبارکش گیر کرد و با شهادتی مظلومانه به کاروان عاشورا پیوست!
رمضانعلی رضایی پدر این شهید گرانقدر نقل میکرد: «هنگامی که پیکر مطهر این شهید در تبادلی که توسط طرف عراقی صورت گرفت و جهت تشییع به مشهد منتقل شد؛ علیرغم تمامی زخمهایی که بر پیکر نحیفش وارد شده بود؛ پیکر مطهر این شهید عزیز هنوز تازه و معطر بوده و این در حالی بود که بیش از ۱۵ سال از زمان شهادتش میگذشت!!
🔸️ او کسی نبود جز #شهیدمحمدرضایی از مشهد
ارسالی حاج نصرالله جاری
🌸کانال باغ شهر اصغرآبادیها🌸
@AsgharAbadiha