این گونه نمی شود بیاید بزند
هرکس وسط معرکه آید بزند
امروز یزید را ادب خواهم کرد
بابایِ من را کسی نباید بزند
بابا - یزید ضربه دستش شتاب داشت
#امام_حسین علیه السلام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
شاعر: #روح_الله_قناتیان
شکوهی در میان دختران داشت
سری بالاتر از هفت آسمان داشت
اگر چه سن و سالش غنچه می زد
ولی گل بود و قلبی مهربان داشت
میان هق هق و لالایی و اشک
دو تا چشم سیاه روضه خوان داشت
نه یار و یاوری نه هم زبانی
نه هم بازی میان کودکان داشت
سر بازار شام و کوچه هایش
نه از سیلی نه از طعنه امان داشت
👈(از آن شب که ز روی ناقه افتاد
👈شبانه روز درد استخوان داشت)
👈دقیقاً شکل زهرا راه می رفت
👈(دقیقا مثل او قدی کمان داشت)
سه سالش بود درد استخوان داشت
به جای زینت مو یا گل سر
فقط خون لخته ای بر گیسوان داشت
نشسته خار خشکی در کف پاش
نشان کعب نی بر بازوان داشت
به لطف آن همه مهمان نوازی
کبودی روی برگ زعفران داشت
همین که لب ز لب برداشت دق کرد
ز بس لب جای چوب خیزران داشت
تنی ترد و شکسته مثل شیشه
که یک خط در میانش ارغوان داشت
بنفش و زرد، نیلی، ارغوانی
خرابه نیمه شب رنگین کمان داشت
زن غساله رویش آب می ریخت
و آیه آیه کوثر بر زبان داشت
#امام_حسین علیه السلام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
شاعر: #قاسم_نعمتی
👈دختر اگر یتیم شود پیر می شود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن و سال ها همه او را نشان دهند
دل نازک است دختر و دل گیر می شود
باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام
این شهر با صدایش چه تسخیر می شود
فریادهای یا ابتایش چو فاطمه
در سرزمین کفر چو تکبیر می شود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود
اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود
هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد
این جاست روضه صاحب تصویر می شود
دشمن به او نگاه خریدار می کند
خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود
فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست
بیهوده نیست این همه تکفیر می شود
دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر می شود
#امام_حسین علیه السلام
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#خرابه_شام
شاعر: #مجتبی_عسکری
زیباترین مسافر دنیا خوش آمدی
درآمدی به دیدنم اما خوش آمدی
این شهر بارقیه ی تو قهر کرده است
هم صحبت سه ساله ی تنها خوش آمدی
سرمای این خرابه فراموشمان شده
دلگرمی خرابه نشینها خوش آمدی
ای کشتی شکسته ی زخمی و سوخته
با این طبق به دامن دریا خوش آمدی
👈خیلی شدم شبیه به مادربزرگ خویش
👈حالا برای دیدن زهرا خوش آمدی
رگهای گردنت چقدر نامرتبند
با تو چه کرده اند چرا ناخوش آمدی
لکنت زبان گرفته ام از ترس حرمله
با بابا ب بابا با بابا ب با خوش آمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب شما به فائزه چیه؟
برام کامنت کنید...
این کلیپ و ایقدر نشر بدید تا برسه به دست فائزه هاشمی...
..
..
..
#جواد_محمدی
#شهید #مدافع_حرم
#بی_حجابی
#زن #حیا #پایان_دنیا #آخرت #مرگ
#قیامت #دختران #شیراز
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر #مدح
نشسته ام بنویسم برای سلطانم
به لطف شاه نجف، شیعه ام مسلمانم
نشسته ام بنویسم به زیر ایوانم
نشسته ام بنویسم علی علی جانم
چگونه وصف کنم سیدالوصیین را
بگویم از سکنات علی کدامین را
ز عدل او چه بگویم، زبانزد عام است
علی رفیق و حبیب و طبیب ایتام است
هزار جان گرامی فدای آن نام است
اَلا به ذکر علی قلب من چه آرام است
میان جنگ اُحُد یاور نبی بوده
وصی حق پیمبر فقط علی بوده
اُحُد، حنین و خوارج، جمل وَ خیبر هم
وَ هر کجا که جهاد است، بوده حیدر هم
علیست شیر دلاور، علیست صفدر هم
به راست می زند و چپ، به قلب لشکر هم
به جبرئیل امین وحی شد بگو حیدر
عجب دلاوری و ناز شست او، حیدر
علی همان که به وقت نبرد جنگندهست
که ذوالفقار علی تیغ تیز بُرندهست
هر آنکه رو به روی حیدر است، بازندهست
علی همان که رجزهاش، سخت و کوبندهست
ز قدرت ضرباتش چگونه بنْویسم
بگو که از غَزواتش چگونه بنویسم
میان معرکه حیدر چه با غضب می رفت
نقاب می زد و مثل قمر به شب می رفت
وَ هر که رو به رویش بود، عقب عقب می رفت
به ضربه های علی، سر عجب عجب می رفت
اگرچه فاتح پیکار و در تلاطم بود
به روی شانه ی او کیسه ای ز گندم بود
علی برای یتیمان کوفه چون باباست
غذای هرشب او نانِ خشک و یک خرماست
به روی شانه ی او کوله باری از غمهاست
بدون فاطمه، حیدر چه بی کس و تنهاست
خلاصه حیدر کرار بود و غمهایش
خلاصه غربت بسیار بود و غمهایش…
علی میرحیدری
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر
مي گذرد روز و شب ، زندگي ام با علي
بندهی يا هو [این در] شدم ، بندهی مولا علي
عرش خدا كرده است ، شهر نجف را علي
فاضل و افضل علي ، عالي و اعلی علي
جان علي فاطمه ، هستي زهرا علي
بندهی بنده نواز ، خاكي بالا نشين
وصله ی نعلين او ، نقطهی ثقلِ زمين
مالک روز جزا ، حاكم في يوم دين
موقع طوفان كه شد ، گفت خدا اينچنين..
نوح ! پريشان نباش ، زود بگو يا علي
ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش
پشت درِ خانهی، حیدرکرار باش
جان بده پای علی، میثم تمار باش
خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش
دل بکن و دل ببر، از همه الا علی
دست گدا خالي و ، دست كريمان طلاست
بر سر خوان علي ، روزي مهمان طلاست
در نجف مرتضي ، قطرهی باران طلاست
شكر خدا بر سرم ، سايه ی ايوانْ طلاست
عزت امروز علي ، عزت فردا علي
ساقي كوثر علي ، نَفْسِ پيمبر علي
زينت منبر علي ، فاتح خيبر علي
از همه بهتر علي ، ظاهر و مظهر علي
يا علي حيدر علي ، يا علي حيدر علي
شيعه ی حيدر بگو ، يكصد و ده تا علي
چشم علي روشن است ، تا قمرش فاطمه است
شكر خدا میكند ، دور و برش فاطمه است
پشت نكرده به جنگ ، پشت سرش فاطمه است
كِيْ به زمين مي خورد ، تا سپرش فاطمه است
فاطمه وقتي كه رفت ، شد تك و تنها علي
شاعر: سید پوریا هاشمی
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر
نوشته شده بر عرش خدا با قلم حیدر کرار
خدا خلق نموده است جهان را ز غبار قدم حیدر کرار
از آنروز که حق بود
در عالم شده برپا علم حیدر کرار
بود خشم خدا بر لب تیغ دو دم حیدر کرار
رضای دل حق از سر لبخند علی باشد و
غمگین شود از درد و غم حیدر کرار
رسولان اولوالعزم نمک خورده ی جود و کرم حیدر کرار
نمایشگه خندق ، هنر و کار کم حیدر کرار
و این مرد علی باشد و عالم به کف اوست
خدائی شدن عالم هستی هدف اوست
همه آبروی اهل سما از شرف اوست
بدانید همه مرکز عالم نجف اوست
👈علی کیست؟! که حق نیز بود مدح و سرایش
از آن دم که خدا بود
علی خلق شد و آل عبایش
صفا داده به عالم ز صفایش
خدا خلق نموده ست جهان را ز برایش
علی کیست؟! که افلاک
همه سجده نموده ست به پایش
شده حک به روی درب بهشت این سخن از خط خدایش
شود داخل آن هر که بود در دل او مهر و ولایش
علی عشق ، و دلها همگی معتکف صحن و سرایش
خدا باید از او خواند و از مدح و ثنایش
من ذره دریدم دل خود را به هوایش
مگر بال زنم تا لب ایوان طلایش
علی کیست؟! همانی که بهشت است به نامش
نشسته چو کبوتر دل زارم لب بامش
فتاده ست به دامش
علی آنکه خدائی ست مرامش
کلامش
قعودش و قیامش
علی
آنکه خدا گفته سلامش
علی کیست؟!
همان صاحب دلها
همانی که خدا داده به او هستی خود را
و هستی خدا کیست
به جز حضرت زهرا ؟!
علی کیست؟
همانی که دهد خاتم شاهانه گدا را
همانی که خداوند اجابت کند از واسطه اش حرف و دعا را
همانی که به زانو زده در پای خودش ارض و سما را
همانی که طرفدار خودش کرده خدا را،
حسینش به جهان کرده علم کرب و بلا را
همانی که اباالفضل از او درس گرفته ست وفا را
همانی که بود غیرت او در نفس زینب کبری
علی پاک و زلال است
علی چشمه و دریا
علی شاه دو دنیا
علی صاحب و فرمانده عقبی
علی شیر و علی مرد،
ندیده ست کسی مثل علی را
درست است که هستی خدا حضرت زهراست
ولی حیدر کرار بود هستی زهرا
علی کیست؟! همان علت ایجاد
علی بغض نهان، خانه نشین ، ناله و فریاد
علی آب و غذای دم افطار خودش را سه دفعه به فقرا داد
علی محسن خود را زمین پا نزده، بهر خدا داد
علی با کرمش بر همگان درس سخا داد
و حالا منم و دست دل و دامن حیدر
من مانده از اینجا و از آنجا
من خسته و مضطر
خدایا قسمت می دهم از عمق وجودم
که با مهر علی خورده گره تارم و پودم
همه بود و نبودم
کرم کن
که دل از حیدر کرار نگیرم
کرم کن
که به جز او به دلم یار نگیرم
کرم کن
که به عشق علی و آل شریفش
از او خوانم ، از او گویم ، از او دم بزنم
تا که بمیرم...
شاعر : محمد ناصری
#عمومی #مجالس_عمومی #مدح
شکر خدا مست می کوثرم
شکر خدا فاطمه شد مادرم
شکر خدا اهل تولا شدم
عاشق ذریه زهرا شدم
شکر خدا بر در این خانه ام
شکر خدا دل به علی داده ام
شکر خدا پیش علی رو زدم
دم زعطای و کرم او زدم
شکر خدا قلب و دلم با علی ست
شکر خدا ذکر لبم یا علی ست
نان ونشان گرچه ندارم ولی
نوکر و مسکین علیم علی
گر که بپرسند گدای که ای
ریزه خور خوان عطای که ای
نازم و گویم که کنم سروری
شکر خدا حیدریم حیدری
خاک سراه توام یا علی
دشمن بدخواه توام یا علی
از قفس غصه رها شد دلم
شکر خدا کرب و بلا شد دلم
مهر حسین است چراغ شبم
شکر خدا سینه زن زینبم
شکر خدا گرچه که بی مایه ام
با پسر فاطمه همسایه ام
شکر خدا مست می او شدم
ریزه خور ضامن آهو شدم
شکر خدا نرفته ام راه کج
ذکر لبم گشته دعای فرج
سید مجتبی شجاع
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر
هر کس که به سودای علی سر دارد
آخر به چه کس نیاز دیگر دارد
جای عجبی نیست به استقبالش
دیوار دل کعبه ترک بر دارد
در خلوت خود سه روز مهمانش کرد
از شدت عشقی که به حیدر دارد
بر روی لبش معجزه ی قرآن و
.... گلبوسه زلبهای پیمبر دارد
فرمود حلال زاده باشد بی شک
هر کس به ولایت تو باور دارد
با دشمن او بگو رهایم سازد
دست از سر و احوال دلم بر دارد
ای اهل سقیفه بارتان بر دارید
من حیدریم سر به سرم نگذارید
عرش و ملکوت وسعت خوان شماست
خورشید تلالوئی زچشمان شماست
دلتنگ صدایتان شده جبرائیل
وابستگی اش به صوت قرآن شماست
من هم ز قبیله ی اصیلی هستم
کز صبح غدیر خم مسلمان شماست
اوجم بدهید این زمین خورده ی تان
محتاج به پینه های دستان شماست
بابا... دل من مثل یتیم کوفه
در حسرت یک تکه ای از نان شماست
نعلین و لباس وصله دارت آقا
از روی تواضع فراوان شماست
ای همدم نا شناس نخلستانها
ای غربت محض مرد مردستانها
ای رزق زمین و آسمان از کرمت
عیسی شده احیا ز مسیحای دو دستت
آنقدر که چشمای تو خونگرمند
گشتم بخدا شهید ابروی خمت
با یک نگهت پر از اجابت کردی
هر کس که دعا کرد به زیر علمت
ای صاحب ذوالفقار با هر ضربه
صد کشته فتاد پای تیغ دو دمت
بر روی لب تمام ایرانیها
این بیت شده اذن دخول حرمت
مرغ دل من چه خوش هوایی دارد
ایوان نجف عجب صفایی دارد
ای راه سعادت ای امیر دلخواه
ای بر همه ی علوم عالم آگاه
تنها تو به اندازه ی زهرا بودی
زین رو تو شدی برای بانو همراه
در بدرقه ات همیشه زهرا می گفت
لا حول ولا قوه الا با الله
رو بند بزن که چشم زخمت نزنند
تا آمدنت نشسته ام چشم به راه
ای فاتح خیبر و حنین و خندق
پشت تو شکسته از بلایی جانکاه
احساس غریبی مکن امشب با ما
ای خانه نشین بگو چه گفتی با چاه
وقتی که لحد به روی زهرا می چید
تشیع جنازه ی خودش را می دید
شاعر : هاشم طوسی
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر
آهن از برق نگاه تو شود نرم علی
کوه زیر قدمت خاک شد از شرم علی
جای دارد که دم دیدن رزم تو خدا
صد و ده بار زند داد دمت گرم علی
#امام_علی علیه السلام
#سیزده_رجب #عید_غدیر #غدیر
شاعر: #برقعی
مولای ما نمونه ي دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
توهین نمی کنم به کسی در غزل ولی
هر کس کمی محبت حیدر نداشته است
حود را برای شعله مهیا کند که او
حق را به چشم دیده و باور نداشته است
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی، در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان، در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژه ي بهتر نداشته است
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی، بر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است