🥀🍂🕊
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش اول: بدترین مردم
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام
⭕️منفورترين خلايق چه کسانى هستند؟
❇️قرآن نيز مى گويد: «وَ ما دُعاءُ الْکافِرينَ اِلاّ فِي ضَلال; و دعوت کافران جز در ضلالت و گمراهى نخواهد بود».(5)
درباره حقيقت بدعت و انگيزه ها و نتايج آن، بحثى داريم که در نکته ها خواهد آمد.
در چهارمين وصف که در حقيقت نتيجه اوصاف پيشين است، مى فرمايد: «چنين کسى مايه انحراف کسانى است که فريبش را خورده اند» (فَهُوَ فِتْنَة لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ).
همانها که بر اثر خوش باورى يا فريب ظاهر خوردن، به او دل مى بندند و او را مقتدا و پيشواى خود مى پندارند و به او اعتماد مى کنند; بديهى است آن کس که دلبسته بدعتها و دعوت کننده به ضلالتهاست، مايه گمراهى گروه هاى زيادى مى شود.
🔹در پنجمين و ششمين توصيف چنين کسانى مى افزايد: «او هم خودش از طريق هدايت پيشينيان گمراه شده و هم گمراه کننده کسانى است که در زندگى او يا پس از مرگش به او اقتدا مى کنند» (ضالّ عَنْ هَدْىِ مَنْ کانَ قَبْلَهُ، مُضِلّ لِمَنِ اقْتَدى بِهِ في حَياتِهِ وَ بَعْدَ وَفاتِهِ).
منظور از «مَنْ کانَ قَبْلَهُ» پيامبران و اوصياى بر حقّ آنان است; اشاره به اين که راه هدايت از پيش روشن شده و عذرى براى پوييدن راه ضلالت وجود ندارد; با اين حال راه پر نور هدايت را رها ساخته و در کوره راه تاريک ضلالت فرو افتاده است.
🔶از همه اسفبارتر اين که اين گونه اشخاص، تنها در حياتشان مايه گمراهى نيستند، بلکه بعد از وفات نيز تا قرنها و تا هزاران سال در گمراهى گمراهان سهيم و شريکند; زيرا طبق حديث معروف نبوى «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ کانَ لَهُ اَجْرُهُ وَ مِثْلُ اُجُورِهِمْ مِنْ غَيْرِ اَنْ يَنْقُصَ مِنْ اُجُورِهِمْ شَيْئاً، وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةٌ سَيِّئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ کانَ عَلَيْهِ وِزْرُهُ وَ مِثْلُ اَوْزارِهِمْ مِنْ غَيْرِ اَنْ يَنْقُصَ مِنْ اَوزارِهِمْ شَيْئاً; کسى که سنّت حسنه اى بگذارد که بعد از او به آن عمل شود، هم اجر خودش را مى برد و هم مانند اجر کسانى که به آن عمل کرده اند، بى آن که از اجر آنها چيزى کم کند; و کسى که سنّت بدى بگذارد و بعد از او به آن عمل شود، بار سنگين گناه آن را بر دوش مى کشد و هم بار گناه کسانى که به آن عمل کرده اند، بى آن که چيزى از گناهان آنها کم کند».(6)
🔷اين تعبير هشدار مهمّى است به افرادى که در راه بدعتها گام بر مى دارند و پايه گذار ضلالتها هستند که بدبختى آنها منحصر به دوران حياتشان نيست; گاه تا هزاران سال بعد از آن بايد کفّاره اعمال خويش را بدهند.
على(عليه السلام) در خطبه 164 نيز تعبير تکان دهنده ديگرى دارد، مى فرمايد: «وَ اِنَّ شَرَّ النّاسِ عِنْدَ اللهِ اِمام جائِر ضَلَّ وَ ضُلَّ بِهِ فَاَماتَ سُنَّةً مَاْخُوذَةً وَ اَحْيى بِدْعَةً مَتْرُوکَةً; بدترين مردم نزد پروردگار پيشواى ستمگرى است که هم خودش گمراه شده و هم مردم به وسيله او به گمراهى کشيده شده اند; سنّتهاى نيکوى پيشين را از بين برده و بدعتهاى متروک و فراموش شده را زنده کرده است».
در هفتمين و هشتمين توصيف که نتيجه مستقيم توصيفهاى سابق است، مى فرمايد: «او بار گناهان کسانى را که گمراه ساخته به دوش مى کشد و همواره در گرو گناهان خويش است» (حَمّال خَطايا غَيْرِهِ، رَهْن بِخَطيئَتِهِ).
🔸اين سخن يک بيان تعبّدى نيست; بلکه کاملا منطقى است. چرا که هرگونه معاونت و کمک به گناه سبب شرکت در آن گناه است; و از آن جا که پيروان اين پيشوايان گمراه با اراده خويش اين راه را پيمودند چيزى از گناهان آنها نيز کاسته نمى شود.
قرآن مجيد همين معنا را با صراحت در سوره نحل بيان کرده است، مى فرمايد: «لِيَحْمِلُوا اَوْزارَهُمْ کامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ اَوْزارِ الَّذينَ يُضِلٌّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْم اَلاَساءَ مَا يَزِرُونَ; روز قيامت آنها بايد بار گناهان خود را به طور کامل بر دوش کشند و هم بخشى از گناهان کسانى را که به خاطر جهل، گمراهشان مى سازند، آگاه باشيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مى کشند»!(7)
از اين جا روشن مى شود کسى که خدا او را به خويش واگذارد، در چه مسير حرکت مى کند و به چه عاقبت شوم و دردناکى گرفتار مى شود.
📚3. «بحارالانوار»، ج 83، ص 152.
4. سوره نحل، آيه 9.
5. سوره رعد، آيه 14.
6. «ميزان الحکمه»، ج 4، ص 566 ـ مضمون حديث در روايات متعدّد و کتب بسيار آمده است.
7. سوره نحل، آيه 25.
8. سوره مدّثّر، آيه 38
#ادامه_دارد #قسمت_سوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🥀🍂🕊
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش اول: بدترین مردم
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام
✅نکته ها:
1️⃣ بدعت چيست و بدعت گذار کيست؟
⏏️در گفتار بالا از سخنان بدعت آميزى که مردم را به گمراهى مى کشاند مذمّت شده است; و در روايات اسلامى نيز در نکوهش بدعت و مذّمت بدعت گذاران و در «نهج البلاغه» در خطبه هاى ديگرى نيز سخنان فراوانى وارد شده است. از جمله در حديثى مى خوانيم که رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «کُلُّ بِدْعَة ضَلالَة وَ کُلُّ ضَلالَة فِى النّارِ; هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در دوزخ است».(9)
🔖در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «اَبَى اللهُ لِصاحِبِ الْبِدْعَةِ بِالتَّوبَةِ قيلَ يا رَسُولَ اللهِ وَ کَيْفَ ذلِکَ؟ قالَ: اِنَّهُ قَدْ اُشْرِبَ قَلْبُهُ حُبَّها; خداوند توبه صاحب بدعت را هرگز نمى پذيرد! عرض کردند يا رسول الله چگونه چنين چيزى ممکن است؟ فرمود: به خاطر اين که محبّت آن بدعت در اعماق دلش جاى گرفته است».(10)
💢«بدعت» در لغت به معناى انجام يک امر بى سابقه است، ولى در ميان فقها و علماى اسلام به معناى کاستن يا افزودن چيزى بر دين است بدون هيچ دليل معتبر; و از آن جا که معارف و احکام الهى بايد از طريق وحى و ادّله معتبر به ثبوت برسد، هر بدعتى گناه بزرگ و عظيمى است و معمولا تمام انحرافات از بدعتها شروع شده است و اگر جلوى بدعت گرفته نشود، هرکس با سليقه شخصى و فکر قاصر خود چيزى بر آيين خدا بيفزايد و يا از آن بکاهد، مدّتى نمى گذرد که دين الهى به طور کلّى مسخ، محو و نابود مى گردد; و اين قانون تحريم بدعت بوده که تاکنون قرآن و اسلام را نگه داشته است.
❇️بسيارى از بدعتها به خاطر شرايطى به سرعت پخش مى شود و گاه در طول زمان باقى مى ماند و گروه هاى کثيرى را به انحراف مى کشاند و بار گناه بدعت گذار را روز به روز سنگين مى کند، به همين دليل در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که: مردى در گذشته تحت تأثير وساوس شيطانى، بدعتى گذارد و مردم را به سوى آن دعوت کرد، گروهى تحت تأثير او واقع شدند; بعد به خود آمد که اين چه کارى بود که من کردم و در صدد توبه برآمد و به انواع وسايل متشبّث شد. خداوند به پيامبر آن زمان وحى فرستاد که به او بگو: به عزّت و جلالم سوگند! اگر آن قدر مرا بخوانى تا بند بند تو از هم جدا شود، دعاى تو را مستجاب نخواهم کرد، مگر اين که افرادى که تحت تأثير بدعت تو واقع شدند زنده کنى و آنها از بدعت باز گردند، آنگاه توبه ات پذيرفته خواهد شد.(11)
📚9. «شرح نهج البلاغه خويى»، ج 3، ص 251.
10. «اصول کافى»، ج 1، ص 54، باب «البدع...».
#ادامه_دارد #قسمت_چهارم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🥀🍂🕊
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش اول: بدترین مردم
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام
✅نکته ها:
1️⃣ بدعت چيست و بدعت گذار کيست؟
⏏️بدعت آن است که حلالى را حرام و يا حرامى را حلال کنند و چيزى از آيين خدا بکاهند و يا چيزى بر آن بيفزايند بى آن که دليل معتبرى بر آن قائم باشد، و يا آيين جديدى اختراع کنند و مردم را به عنوان يک دين به سوى آن دعوت نمايند، اين يکى از عظيمترين گناهان کبيره است.
اين که در تاريخ «وهّابيّت» مى خوانيم گروهى از آنان حتّى با دوچرخه مخالفت مى کردند و آن را مرکب شيطان مى ناميدند و يا هنگامى که سران «سعودى» براى خبر گرفتن از مراکز لشکر، خطّ تلفنى کشيده بودند، آنها ريختند و همه را پاره کردند و از بين بردند و آن را «بدعت» ناميدند، کار بسيار ابلهانه اى است که هيچ ارتباطى با مفهوم بدعت که در فقه اسلامى آمده است ندارد و متأسّفانه تاريخ آنها پر از اين گونه امور است.
🔶گفتار کسانى که راه افراط را در برابر اين گروه پيش گرفته اند و مى گويند در دين هيچ اصل ثابتى وجود ندارد، گفتار خطرناکتر و باطل ترى است که تمام ارزشهاى الهى را بر باد مى دهد و راه هرگونه تحريف و تغيير را به استناد افکار و خواسته هاى اين و آن باز مى گذارد و اصالت دين را بکلّى از بين مى برد.
اين سخن را با گفتارى از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در «کلمات قصار» (کلمه 123) پايان مى دهيم:
آن جا که مى فرمايد: «طُوبى لِمَنْ ذَلَّ في نَفْسِهِ... وَ عَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ وَلَمْ يُنْسَبْ اِلَى الْبِدْعَةِ; خوشا به حال کسى که در نزد خود کوچک است (و تکبّر و برتربينى ندارد)... آزار او به مردم نمى رسد; سنّت پيامبر براى او کافى است و هرگز بدعتى به او نسبت داده نمى شود»!
🔷در اين عبارت سنّت و بدعت در برابر يکديگر قرار گرفته، آنها که مطيع فرمان خدا و پيرو سنّت پيامبر او هستند به سراغ بدعت نمى روند; ولى بدعت گذاران پشت به سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) کرده و به پندار خود آن را کافى نمى دانند که اين گمراهى بزرگ و خطرناکى است.
#ادامه_دارد #قسمت_پنجم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🥀🍂🕊
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش اول: بدترین مردم
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام
✅نکته ها:
2️⃣ خطرناکترين گناه، بار گناه ديگران را بر دوش کشيدن است
🌀بسيارى از گناهان است که مسؤليت فردى دارد هرچند گناه کبيره اى محسوب مى شود، مانند ارتکاب اعمال منافى عفّت و يا نوشيدن شراب و ساير محرّمات; ولى خطرناکترين گناهان، گناهانى است که گروه ديگرى را به گناه مى افکند و بنيانگذار آن بارگناهان آنها را بر دوش مى کشد بى آن که چيزى از گناهان آنها کم شود. سردمداران ظلم و فساد، بدعت گذاران و آمران به منکر و ناهيان از معروف و صاحبان ادّعاهاى باطل در اين گروه جاى دارند.
گاه دامنه گناه انسان بعد از مرگ او تا قرنها و نسلها ادامه دارد و شخص گناهکار بايد جريمه تمام آنها را بپردازد (همان گونه که گاهى کار نيک و صواب چنين است و برکاتش قرنها و نسلها ادامه دارد).
📗قرآن مجيد درباره اين گونه اشخاص مى فرمايد: «وَلَيَحْمِلُنَّ اَثْقالَهُمْ وَ اَثْقالا مَعَ اَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمّا کانُوا يَفْتَرُونَ; آنها بار سنگين گناهان خويش را بر دوش مى کشند و همچنين بارهاى سنگين ديگرى را علاوه بر بارهاى سنگين خويش. و روز قيامت به يقين از تهمتهايى که مى بستند سؤال خواهند شد»!(12)
❇️بزرگترين خطر اين گونه گناهان آن است که غالباً قابل توبه نيست; چرا که شرط توبه، شستن آثار گناه است; چگونه انسان مى تواند آثار اين گونه گناهان را ـ که گاه منطقه وسيعى را فرا مى گيرد، و يا بسيارى از کسانى که آلوده به آن شده اند از دنيا رفته اند يا در آينده که اين پايه گذار از دنيا مى رود به وجود مى آيند ـ بزدايد؟
در نتيجه بايد بسيار با دقّت گام برداشت! مبادا خداى ناکرده انسان، آلوده چنين گناهان غير قابل جبرانى شود و تعبير مولا على(عليه السلام) در فراز بالا درباره او صادق گردد که مى فرمايد: «حَمّال خَطايا غَيْرِهِ، رَهْن بِخَطيئَتِهِ; بار گناهان کسانى را که گمراه ساخته به دوش مى کشد و در گرو گناهان خويش نيز مى باشد».
📚پی نوشت:
1. «بحارالانوار»، ج 83، ص 153.
2. «بحارالانوار»، ج 91، ص 94.
3. «بحارالانوار»، ج 83، ص 152.
4. سوره نحل، آيه 9.
5. سوره رعد، آيه 14.
6. «ميزان الحکمه»، ج 4، ص 566 ـ مضمون حديث در روايات متعدّد و کتب بسيار آمده است.
7. سوره نحل، آيه 25.
8. سوره مدّثّر، آيه 38.
9. «شرح نهج البلاغه خويى»، ج 3، ص 251.
10. «اصول کافى»، ج 1، ص 54، باب «البدع...».
11. «بحارالانوار»، ج 69، ص 219.
12. سوره عنکبوت، آيه 13.
#ادامه_دارد #قسمت_ششم_پایان_بخش_یک_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
🥀🍂🕊 🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش اول: بدترین مردم 📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام
🥀🍂🕊
🌴 #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
🌟الصنف الثاني:
وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلًا مُوضِعٌ فِي جُهَّالِ الْأُمَّةِ عَادٍ فِي أَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ عَمٍ بِمَا فِي عَقْدِ الْهُدْنَةِ، قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ حَتَّى إِذَا ارْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَ [اكْتَنَزَ] اكْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طَائِلٍ، جَلَسَ بَيْنَ النَّاسِ قَاضِياً ضَامِناً لِتَخْلِيصِ مَا الْتَبَسَ عَلَى غَيْرِهِ، فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى الْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ، لَا يَدْرِي أَصَابَ أَمْ أَخْطَأَ فَإِنْ أَصَابَ خَافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَخْطَأَ وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجَا أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصَابَ، جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالاتٍ عَاشٍ رَكَّابُ عَشَوَاتٍ، لَمْ يَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْسٍ قَاطِعٍ، [يُذْرِي] يَذْرُو الرِّوَايَاتِ [إِذْرَاءَ] ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمَ، لَا مَلِيٌّ وَ اللَّهِ إِصْدَارِ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ وَ لَا [هُوَ] أَهْلٌ لِمَا [فُوِّضَ] قُرِّظَ بِهِ [إِلَيْهِ]، لَا يَحْسَبُ الْعِلْمَ فِي شَيْءٍ مِمَّا أَنْكَرَهُ وَ لَا يَرَى أَنَّ مِنْ وَرَاءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَيْرِهِ، وَ إِنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اكْتَتَمَ بِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ، تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضَائِهِ الدِّمَاءُ وَ تَعَجُّ مِنْهُ الْمَوَارِيثُ.
📕ترجمه:و مردى كه مجهولاتى به هم بافته، و در ميان انسان هاى نادان امّت، جايگاهى پيدا كرده است، در تاريكى هاى فتنه فرو رفته، و از مشاهده صلح و صفا كور است.
⭕️آدم نماها او را عالم ناميدند كه نيست، چيزى را بسيار جمع آورى مى كند كه اندك آن به از بسيار است، تا آن كه از آب گنديده سيراب شود، و دانش و اطّلاعات بيهوده فراهم آورد.
2. روانشناسى مدّعيان دروغين قضاوت:
در ميان مردم، با نام قاضى به داورى مى نشيند، و حلّ مشكلات ديگرى را به عهده مى گيرد، پس اگر مشكلى پيش آيد، با حرف هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغين، آماده رفع آن مى شود. سپس اظهارات پوچ خود را باور مى كند، عنكبوتى را مى ماند كه در شبهات و بافته هاى تار خود چسبيده، نمى داند كه درست حكم كرده يا بر خطاست اگر بر صواب باشد مى ترسد كه خطا كرده، و اگر بر خطاست، اميد دارد كه رأى او درست باشد.
🔻نادانى است، كه راه جهالت مى پويد، كورى است كه در تاريكى گمشده خود را مى جويد، از روى علم و يقين سخن نمى گويد، روايات را بدون آگاهى نقل مى كند، چون تند بادى كه گياهان خشك را بر باد دهد، روايات را زير و رو مى كند، كه بى حاصل است.
💢به خدا سوگند، نه راه صدور حكم مشكلات را مى داند، و نه براى منصب قضاوت أهليّت دارد آنچه را كه نپذيرد علم به حساب نمى آورد، و جز راه و رسم خويش، مذهبى را حق نمى داند، اگر حكمى را نداند آن را مى پوشاند تا نادانى او آشكار نشود، خون بى گناهان از حكم ظالمانه او در جوشش و فرياد ميراث بر باد رفتگان بلند است.
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
📕پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 599-583
#ادامه_دارد #قسمت_یکم_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🥀🍂🕊
🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
🔴جاهلان عالم نما!
💠امام(عليه السلام) بعد از توصيف جامعى که درباره گروه اوّل بيان فرمودند به اوصاف گروه دوّم مى پردازد و از کسى سخن مى گويد که در جهل و نادانى غوطه ور است، ولى خود را دانا مى پندارد و بى آن که اسباب بزرگى آماده کند تکيه بر جاى بزرگان مى زند. در مرحله اوّل پنج صفت براى چنين کسى بيان مى کند.
1️⃣نخست اين که «او مردى است که انبوهى از جهل و نادانى را در خود جمع کرده است» (وَ رَجُل قَمَشَ جَهْلا).
با توجّه به تعبيراتى که ارباب لغت در معناى قَمْش ذکر کرده اند که آن را به معناى جمع و جور کردن اشياى پراکنده و بدون تناسب و نيز اشياى بى ارزش يا کم ارزش دانسته اند، نکته اين تعبير در کلام امام(عليه السلام) به خوبى روشن مى شود که اين نادانهاى عالم نما به دنبال شبه معلوماتى مى روند که نه ارزشى دارد و نه تناسب منطقى در جمع آن ديده مى شود.
💬مرحوم «علامه خويى» در شرح اين کلام مى گويد: منظور اين است که مطالبى را از دهان اين و آن و از روايات غير معتبر و از طريق قياس و استحسان و منابعى از اين قبيل، جمع آورى مى کند (که حجمش زياد امّا ارزشش بسيار کم يا بى ارزش است).
2️⃣در دوّمين توصيف مى فرمايد: «او با سرعت در ميان مردم نادان به هر سو مى شتابد (تا مريدان و يارانى از جنس خود برگرد خويش جمع کند.)» (مُوضِع(1) في جُهّالِ الاُمَّةِ).
بديهى است که چنين افرادى خريدارانى جز آن گروه ندارند و براى آنان در ميان خردمندان جايى نيست. هدفشان جلب نظر جهّال و نفوذ در ميان آنهاست چرا که از ورود به جرگه خردمندان مأيوس و نااميدند.
3️⃣در سوّمين توصيف مى افزايد: «او در تاريکيهاى فتنه ها به پيش مى دود» (عاد(2) في اَغْباشِ الْفِتْنَةِ).
با توجّه به اين که «غَبَش» (مفرد اَغْباش) طبق تصريح ارباب لغت(3) به معناى شدّت ظلمت يا ظلمت آخر شب است که بهترين موقع براى پيشرفت کار سارقان و دزدان مى باشد روشن مى شود که اين گونه افراد، هميشه به دنبال آن هستند که از آب گل آلود فتنه ها، ماهى بگيرند. هميشه از روشنايى مى گريزند و به ظلمات و تاريکيها که بهترين جا براى فريب مردم نادان است، پناه مى برند; چرا که اگر ظلمت فتنه فرو نشيند و آفتاب علم و دانش سرزند چهره واقعى آنان نمايان مى گردد و نزد خاص و عام رسوا مى شوند.
4️⃣در چهارمين توصيف به يکى ديگر از بدبختيهاى بزرگ چنين کسى اشاره کرده، مى فرمايد: «او از ديدن منافع پيمان صلح در ميان مردم نابيناست» (عَم بِما في عَقْد الْهُدْنَةِ(4)).
✔️روشن است که منظور از «هدنة» (آرامش) در اين جا، صلح ميان مسلمانان و غير مسلمين نيست; چرا که اين سخن درباره کسى است که به گواهى جمله هاى بعد، به عنوان قاضى در ميان مردم مطرح شده است. بنابراين منظور ايجاد صلح و مصالحه در ميان توده هاى مردم و حلّ منازعات از طريق مصالحه است; و به تعبيرى ديگر «هدنه» در اين جا نقطه مقابل «فتنه» است که در جمله قبل آمده بود.
🔥اصولا اين قبيل افراد، هميشه خواهان اين هستند که آتش اختلاف شعله ور باشد تا به نيّات پليد و مقاصد شوم خود برسند; در حالى که اگر مى دانستند آرامش و صلح در ميان مردم به نفع همه افراد است و درگيرى و نزاع براى هيچ کس سودى ندارد، به سراغ اين امور نمى رفتند.
📚پی نوشت:1. «مُوضع» از ماده «ايضاع» به معناى سرعت در حرکت است (و با اين که از باب افعال است مَعناى لازم دارد نه متعدّى) و در اين جا اشاره به حرکت سريع جاهلان عالم نما در ميان قشر جهّال است.
2. «عاد» از ماده «عَدْو» (بر وزن صبر) به معناى دويدن است.
3. مقاييس اللغة، جوهرى، لسان العرب.
4. «هُدْنه» به معناى سکون و آرامش است و در مورد پيمان هاى صلح نيز به کار مى رود.
#ادامه_دارد #قسمت_یکم_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
🥀🍂🕊 🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما 📃شرح پیام امیرالمؤمن
🥀🍂🕊
🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
📃شرح پیام امیرالمؤمنین علیه السلام:
🔴جاهلان عالم نما!
5️⃣در پنجمين توصيف مى فرمايد: «انسان نماها او را عالم و دانشمند مى نامند در حالى که چنين نيست!» (قَدْ سَمّاهُ اَشْباهُ النّاسِ عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ).
❇️اصولا همان جاذبه اى که ذرّات اين جهان را در زمين و آسمان به هم پيوند مى دهد و هر موجودى گرايش به همانند خود دارد، در ميان اين گروه و پيروانشان نيز ديده مى شود.
🌀چه تعبير زيبايى! که از پيروان اين عالم نماها به عنوان «اَشْباهُ النّاس» ياد مى کند، اشاره به اين که انسان نماهايى در خدمت اين عالم نماها هستند و دو چهره ساختگى و کاذبى از واقعيّتها دارند.
بديهى است شباهت آنها با انسانها همچون شباهت پيشوايانشان به عالمان و دانشمندان، يک شباهت صورى بيش نيست و اين تعبير هميشه در اين گونه موارد که تنها شباهت صورى وجود دارد به کار مى رود; مانند: «يا اَشْباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالَ» که در خطبه 27 «نهج البلاغه» آمده است.
🔰بعد از اين توصيف هاى پنجگانه، امام به بخشى از کارهاى زشت و نادرست اين گروه مى پردازد که نتيجه مستقيم همان صفات و نقاط ضعف بارز آنهاست; مى فرمايد: «صبح که از خواب برمى خيزد کارى جز انباشتن چيزهايى که اندکش بهتر از بسيار است، ندارد» (بَکَّرَ فَاستَْکْثَرَ مِنْ جَمْع; ما قَلَّ مِنْهُ خَيْر مِمّا کَثُرَ).(5)
✳️اين تعبير ممکن است اشاره به امکانات مادّى و دنيوى باشد که فزونى آن باعث غفلت و تکبّر و اشتغال دائم به مادّيات و دور ماندن از معنويات است; و همواره مقدار کم آن از مقدار زيادش بهتر است; و مصداق کفاف و عفاف، از تکاثر و تفاخر، به سلامت و سعادت نزديکتر مى باشد. يا اشاره به فضول کلام و مسائل کم ارزش علوم و پرداختن به شاخ و برگهاى کم فايده، به قيمت فراموش کردن اصول و ريشه هاست.
🔻بعضى آن را اشاره به آراى باطله و عقايد فاسده دانستند ولى اين احتمال بعيد به نظر مى رسد; چرا که اين آرا و عقايد، مقدار کم آن هم مضر است; هرچند با بعضى از جمله هاى آينده سازگار است.
✔️سپس مى افزايد: «اين وضع همچنان ادامه مى يابد تا از اين آبهاى گنديده (زشتيها و پليدى ها) سيراب مى شود و انبوهى از مسائل بيهوده را (در مغز و فکر خود) جمع مى کند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى نشيند (و عجب اين که اين بينواى نالايق) تضمين مى کند حقايقى را که بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد» (حَتّى اِذا ارْتَوى مِنْ ماء آجِن(6)، وَ اکْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طائِل(7)، جَلَسَ بَيْنَ النّاسِ قاضِياً ضامِناً لِتَخْليصِ مَا الْتَبسَ عَلى غَيْرِه).
آرى اين مرد نادان و گمراه و عالم نما که سرمايه علمى او يک مشت اشتباهات و يا مسائل بيهوده است و مغز و روح او انباشته از آبهاى گنديده حبّ دنيا و علاقه به زرق و برق عالم مادّه است، تکيه بر جايى مى زند که جز انبيا و معصومين و جانشينان به حقّ آنها کسى نمى تواند بر آن جا بنشيند. همان طور که در حديث معروف وارد شده است که على(عليه السلام) خطاب به «شريح قاضى» فرمود: «يا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ نَبِىّ اَوْ وَصِىُّ نَبِىٍّ اَوْ شَقِىّ; اى شريح! بر جايى نشستى که در اين جا جز پيامبر يا وصى پيامبران يا شقى نمى نشيند!».(8)
📚پی نوشت:5. جمله «ما قَلَّ خَيْر مِمّا کَثُرَ» ممکن است به صورت توصيف براى «جَمْع» باشد که مفهومش چنين مى شود: مجموعه اى را جمع آورى مى کند که کمش از بسيارش بهتر است، اين احتمال نيز داده شده که مضاف اليه باشد و در اين صورت احتياج به تقدير دارد به اين صورت که «مِنْ جَمْعِ شَىْء ما قَلّ مِنْهُ خَيْر مِمّا کَثُرَ» ولى چندان تفاوتى در معنا نخواهد داشت.
6. «آجن» به معناى آب گنديده است.
7. «طائِل» از ماده «طَوْل» (بر وزن قَوْل) به معناى فايده و امتداد است و «مِنْ غَيْرِ طائِل» به معناى بى فايده و بيهوده است.
8. «وسائل الشيعه»، ج 17، ص 37 (روشن است وصىّ پيامبران در اين جا مفهوم گسترده اى دارد که عالمان عادلى که در خط پيامبران هستند را نيز شامل مى شود).
#ادامه_دارد #قسمت_دوم_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
🥀🍂🕊 🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما 📃شرح پیام امیرالمؤمن
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈
🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
✅نکته ها:
1ـ عالمان سوء و خطرات آنان
💠در فراز بالا از کلام مولا على(عليه السلام) اشارات بسيار پرمعنايى به ضررهاى فوق العاده جاهلان عالم نماو عالمان زشت سيرت شده است که هم خود را به بدبختى مى کشانند و هم جامعه اى را که در آن زندگى مى کنند. خطرات آنها تا آن جاست که خونهاى بيگناهان ريخته مى شود و حقوق مظلومان بر باد مى رود، خونها از قضاوت ظالمانه آنها فرياد مى کشند و اموال به غارت رفته از دست آنها صيحه مى زنند.
در حديث معروف پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است: «مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْم کانَ ما يُفْسِدُ اَکْثَرَ مِمّا يُصْلِحُ; آن کسى که بدون آگاهى عهده دار کارى مى شود خرابکارى او از اصلاحات او بيشتر است»!(22)
🔖در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «مَنْ اَفْتَى النّاسَ بِغَيْرِ عِلْم وَ هُوَ لا يَعْلَمُ النّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْکَم مِنَ الْمُتَشابِهِ فَقَدْ هَلَکَ وَ اَهْلَکَ; کسى که بدون آگاهى کافى فتوا دهد در حالى که نه ناسخ را از منسوخ مى شناسد و نه محکم را از متشابه، هم خودش هلاک مى شود و هم ديگران را به هلاکت مى کشاند»!(23)
اين گونه افراد هرچه بيشتر و سريعتر کار کنند بدبختى آنها و جامعه بيشتر مى شود; همان گونه که در حديث پرمعنايى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که مى فرمود: «اَلْعالِمُ عَلى غَيْرِ بَصيرَة کَالسّائِرِ عَلى غَيْرِ الطَّريقِ لا يَزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلاّ بُعْداً; کسى که بدون آگاهى عمل مى کند همچون کسى است که از بيراهه مى رود که هرچه بر سرعت سير خود بيفزايد، از جاده اصلى دورتر مى شود»!(24)
2ـ معلوماتى همچون تارهاى عنکبوت
❇️در فراز بالا معلومات اين گونه جاهلان عالم نما، به تارهاى عنکبوت تشبيه شده است; تشبيهى که در واقع از سوره عنکبوت در قرآن مجيد گرفته شده است که معبودهاى مشرکان را به تارهاى عنکبوت تشبيه مى کند.
عنکبوت از عجايب و شگفتيهاى جهان آفرينش است. اين حشره از قطره بسيار کوچک آب لزجى که در زير شکم دارد و آن را با چنگال خود بيرون مى کشد، تارهايى براى خود مى تَند، زيرا اين مايع داراى ترکيب خاصّى است که هرگاه در مجاورت هوا قرار گيرد سخت و محکم مى شود. بعضى از دانشمندان مى گويند هر عنکبوتى قادر است با اين مايع بسيار مختصر که در اختيار دارد در حدود پانصد متر از اين تارها بتند و عجيبتر اين که سستى اين تارها به خاطر نازکى آن است ولى اگر از اين تارها به ضخامت يک سيم فولادى درست کنند از فولاد محکمتر خواهد بود! و يا به تعبيرى ديگر اگر سيمى از فولاد به نازکى تار عنکبوت درست شود از تار عنکبوت سُست تر است.
به هر حال اين تارها که با مهندسى خاصّى ساخته مى شود هم لانه عنکبوت را تشکيل مى دهد و هم دام او را، ولى همان گونه که قرآن مى گويد در جهان خانه اى سست تر از آن وجود ندارد، يک نسيم مختصر آن را در هم مى ريزد; يک قطره باران آن را سوراخ مى کند; شعله ضعيفى از آتش آن را به کلّى ويران مى سازد و حتّى طاقت گرد و غبارى را که بر روى آن مى نشيند، ندارد و آن را از هم گسسته و خراب مى کند و اين گونه است معبودهاى مشرکان و علم و دانش جاهلان مغرور، که در مقابل هر مشکلى ضعيف و ناتوان است.
عالمانى که بر قياسها و استحسانهاى ظنّى و مانند آن تکيه مى کنند، کار آنها نيز همچون کار عنکبوت است که به آن خانه سُستش دل مى بندد و بر آن تکيه و اعتماد مى کند!
ضمناً از اين تشبيه که در مورد جاهلان عالم نما آمده است استفاده مى شود که افرادى در دام آنها گرفتار مى شوند که همچون حشرات و پشه هاى بى مقدارند و آنها که اهل تحقيق و دقتّند هرگز در دام اين عنکبوتهاى زشت گرفتار نمى شوند.
📚22. «اصول کافى»، ج 1، ص 44.
23. همان مدرک، ص 43.
24. همان مدرک.
25. «بحارالانوار»، ج 74، ص 150.
26. «بحارالانوار»، ج 72، ص 369.
27. «بحارالانوار»، ج 70، ص 294.
28. «نهج البلاغه»، نامه 53.
#ادامه_دارد #قسمت_دوم_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
کانال ܫߊܢܚ݅ܧߊࡍ߭ ܥ݆ܣߊܝܥܘ ܩܫࡎࡐܩܢ ܫܠࡅ࡙ܣܩܢ ߊܠܢܚܠߊܩܢ
┈┈••✾❀🕊🖤🕊❀✾••┈┈ 🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما ✅نکته ها:
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
🌴 #ادامه #ترجمه_و_شرح_خطبه_17_نهج_البلاغه؛# بخش دوم جاهلان عالم نما
✅نکته ها:
🔴3ـ مدّاحان چاپلوس
🔶در اين فراز سخن از عدم اهليّت آنها براى مدح مدّاحان چاپلوس آمده بود; همان بلاى بزرگى که گريبان اين دسته از جاهلان عالم نما را مى گيرد و کم کم باور مى کنند علم و دانشى دارند و لياقت و ارزشى، و به همين دليل بر مسندهايى تکيه مى زنند که هرگز اهل آن نيستند و مايه هلاکت خويش و جامعه مى شوند. ضرر آن مدّاحان چاپلوس که اطراف نااهلان را مى گيرند و آنها را بر مسند قدرت مى نشانند از زيان آن سردمداران نالايق کمتر نيست; بلکه بيشتر است!
📗در قرآن مجيد و روايات اسلامى از اين کار شديداً مذمّت شده است.
🔖در حديثى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى خوانيم: «اِذا مُدِحَ الْفاجِرُ إِهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبٌّ; هنگامى که براى شخص فاجر مدح و ثنا گفته شود، عرش خداوند به لرزه در مى آيد و پروردگار غضب مى کند»!(25)
🔖در حديث ديگرى از همان حضرت آمده است: «مَنْ مَدَحَ سُلْطاناً جائِراً وَ تَخَفَّفَ وَ نَضَعْضَعَ لَهُ طَمَعاً فيهِ کانَ قَرينَهُ اِلَى النّارِ; کسى که سلطان ظالمى را ثنا گويد و به خاطر طمع در امکانات مادّيش براى او تواضع کند، همنشين او در آتش دوزخ خواهد بود»!(26)
⭕️به همين دليل در احاديث اسلامى شديداً نسبت به مدح مدّاحان هشدار داده شده است که حتى افراد باتقوا مراقب خطرات اين گونه مدّاحان باشند! در حديث معروف نبوى مى خوانيم: «اُحْثُو في وُجُوهِ الْمَدّاحينَ التُّرابَ; خاک به صورت مدّاحان بپاشيد! (و آنها را از خود دور کنيد که شما را از عيوب غافل مى کنند)».(27)
⚪️اميرمؤمنان در «عهدنامه» معروف «مالک اشتر»، به مالک در اين زمينه هشدار مى دهد و بعد از آن که او را به همنشينى اهل ورع و صدق و راستى دعوت مى کند، مى فرمايد: «ثُمَّ رُضْهُمْ عَلى اَلاّ يُطْرُوکَ وَ لا يُبْجَحُوکَ بِباطِل لَمْ تَفْعَلْهُ فَاِنَّ کَثْرَةَ الإِطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْني مِنَ العِزَّةِ; آنان را طورى تربيت کن که ستايش بيهوده از تو نکنند و تو را نسبت به اعمالى که انجام نداده اى، تمجيد ننمايند! زيرا کثرت مدح و ثنا، خود پسندى و عجب به بار مى آورد و انسان را به تکبّر و غرور نزديک مى سازد»!(28)
* * *
#قسمت_سوم_پایان_بخش_دوم_خطبه_17_نهج_البلاغه📃
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@Asheghan_Amiralmomenin
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍