🌼#سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
🌾#شور
🌿#آقای_کریمی
لالایی گلم لالا، مهتاب اومده بالا
موقع خوابه حالا، اما نه به زیر خاک
لالایی چه شیرینی، روی ابرا بنشینی
خوابای خوب ببینی، اما نه به زیر خاک
لالایی گل زهرا، عمو میاد ار صحرا
آبو میاره سقا، اما نه به زیر خاک
لالا گل یاسینم، گل پسر شیرینم
دومادیتو میبینم، اما نه به زیر خاک
لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر
قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک
لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر
قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک
لالایی گل مریم، می بری ز قلبم غم
قد که میکشی کم کم، اما نه به زیر خاک
لالایی عزیز جونم، نور چش گریونم
شمع شبای خونم، اما نه به زیر خاک
لالا گل بارونی، لالایی پریشونی
گفتم می ریم مهمونی، اما نه به زیر خاک
لالا نوه ی حیدر، لالایی علی اصغر
قربون قدت مادر، اما نه به زیر خاک
🌾علی لای لای
لالا لالایی گل پونه، قناری بی آب و دونه
خدا خودش روزی رسونه، علی لای لای
مادر تو بدون شیره، این لبه یا اینکه کویره
گریه نکن صدات می گیره، علی لای لای
تیری که خورد به چشم ساقی، با حنجرت کرده تلاقی
چیزی ازت نمونده باقی، علی لای لای
حرمله می خنده عزیزم، دل منو کنده عریزم
سرت به مو بنده عزیزم، علی لای لای
سر بچم روی نیزه، سر باباش رو بروشه
الهی مادر بمیره، سر نیزه تو گلوشه
سر بچم روی نیزه، سر باباش رو بروشه
الهی مادر بمیره، که سه شعبه تو گلوشه
🌾علی لای لای
مداحی های ناب ترکی وفارسی🌷
●بـروزتــریــن نوحه،شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور
⚪مــطـابـق باهــرخـواسته و ســلیقـه ای
ایــنــجــا پـــاتـــوق بـــچــه مــذهبــــیاست🇮🇷
👇👇👇👇👇👇
《 《 https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
.
بسم الله النور
____________________
#زمینه_نوکری
#امام_حسین ع
#امیر_حسین_الفت
_________________
روضه ها بهشتمه
رمز سر نوشتمه
حسم و اینو میگه
من بخشیده میشم
با اشکای روضه
امرزیده میشم
دنیامو _ با دنیایی عوض نمیکنم
اینجا رو _ با هیچ جایی عوض نمیکنم
اقامو _ با اقایی عوض نمیکنم
اربابم بخر منو
یه کربلا ببر منو
____________________
نقش رو عقیق من
ای تنها رفیق من
با هیچکس نبودم
اینجوری صمیمی
تو تنها رفیق
خوب زندگیمی
دوست دارم _ شمیم عطر سیب تربت و
دوست دارم _ دعا کردن زیر قبتو
دوست دارم _ نفس کشیدن تو روضه تو
ارباب دو عالمی
چه بیرق و چه پرچمی
____________________
تو مشغول دلبری
من مشغول نوکری
دوست دارم نگیری
از من حال اشک و
تا محشر بیارم
این دستمال اشک و
دوست دارم _ تو روضه هات چشامو تر کنم
دوست دارم _ که زندگیمو با تو سر کنم
دوست دارم _ بازم به کربلا سفر کنم
اربابم فقط تویی
خدای معرفت تویی
____________________
این لینک را دنبال کنید تا به گروه من در WhatsApp ملحق شوید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
استریوشهرام۰۹۱۴۳۵۷۷۸۶۳68910689_6079994930153914742.mp3
زمان:
حجم:
6.94M
🎙حاج علیرضا اسفندیاری
🔹 #آلبوم_نوا
🔹سنه گئجه گوندوز آغلارام اوغلوم
🔹ویژه نامه محرم 😭
✅ترکی✅
ای باد صبا...یکی یه دونه دخترم
ای باد صبا ...من از بابام بی خبرم
ای باد صبا...اگه ببینم بابامو
میگم بابایی...گمشده سنجاق سرم
اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم
ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم
اگه زانویی باشه حالا،،،
اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم
ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم
شبا می گردم توی خواب...
دنبال بابام...همیشه
نمی دونم زیارتش...برا چی تعبیر نمیشه
آه...من ...پری بودم...دلبری بودم
حالا...جام روی... خاکه بیابونه
آه ...نیمه جان در دشت...
اون شبی که ،،،افتادم گم شدم،،،،
آه ...نیمه جان در دشت...رنگ و روم برگشت
لاله دارم بر...موی پریشون...موی پریشون
ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو
من دیدم ،،،شماهم دیدی،،،بچه کوچولو،،بابا ومادرشم،،،که با هم دعواشون بشه ،،،اینقد وحشت میکنه،،،کاری باهم ندارنا،،،باهم دارن دعوا می کنن ،
اون گوشه کز می کنه می ترسه،،،
ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو
ای باد صبا...غم بسته...راه صدامو
تو این هیاهو...گم کرده ام،،،دست وپامو
ای باد صبا...
ای باد صبا...یه حسرتی ...رو دلمه
وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو
وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو
خانم زینب دید،،،
روضه خون داره روضه می خونه،،توهم سرت رو زانوته ،،،داری گریه میکنی،،،تو عالم خودتی،،،
گوش میدی وگریه میکنی،،،
یه وقتایی ام،،،صدای روضه خون قطع شد،،،یه چند ثانیه ای صبر میکنی،،،میگی داره مکث میکنه،،،نفس میگیره،،،شعرش یادش بیاد،،،
ولی وقتی دیدی طولانی شد،،،سرت وبلند میکنی،،ببینی چه خبر شد؟چرا نمی خونه؟
روضه خونه خرابه،،داشت روضه می خوند،،،یه وقت دیدن،،،صداش قطع شد،،،دیگه صداش نمی یاد،،بی بی زینب اومد سراغش،،،
دید داره جبران مافات میکنه،،،لباشو گذاشته ،،رو لبای بابا،،،
توی مدینه،،،بروبیا یی ...داشت بابا
لباس نو و...گوشواره می خرید برام
از بسکه بودم...بر سر دوش عمو جون
ای باد صبا...به خاک نمی رسید ...پاهام
اما !!!!
ولی حالا همه دارن...منو به هم ...نشون میدن
ولی حالا همه دارن...به من ...اشاره میکنن
منو بهم نشون میدن...قلبمو... پاره می کنن
وقتی ...میون کوچه ها......بابا،،،
وقتی ...میون کوچه ها...می ترسیدم...می لرزیدم
گوشواره هامو... تو گوشه...یه دختره...شامی دیدم
حاج حسن خلج
#زمزمه
شب جمعه حَرمت بوی مُحرَّم دارد
بانویی کنج حرم مجلسِ ماتَم دارد
شب جمعه شده و باز دِلَم رفت حرَم
دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد
مادرت روضه گرفته است برایَت آقا
زیر لب زِمزِمه ی وای حسینم دارد
بیرق روضه عَیان است زِ روی گُنبد
مجلسِ روضه همانجاست که پَرچَم دارد
گریه ی مادرتان عرش خدا را لَرزاند
روضه ی " آه بُنَیَّ " چِقَدَر غَم دارد
..
#شب_زیارتی_سیدالشهدا🙏🌹🌿🌹🌿🌹🌿
#تشرفات (قسمت سوم):
💥روز پنجشنبه بیستم اسفند ماه بود، یک مینی بوس کرایه کرده و به طرف قم به راه افتادیم، حالت خاصی داشتم، اضطراب و امید در هم آمیخته بود. در راه چند بار دچار تشنج شدم، با کمک دیگران حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها را زیارت کرده و بعد از توسل به ایشات عازم مسجد مقدس جمکران شدیم. مقابل مسجد جمکران همینکه دست بر سینه ام گذاشتم و گفتم: السلام علیک یا صاحب الزمان.
✨💫✨
دیدم آقای بزرگواری که ده روز قبل به خوابم آمده بود، با همان قد بلند و نقاب سبز، فرمودند: خوش آمدی، راه برو! گفتم: آقا نمی توانم، پاهایم خشک شده است، باز فرمودند: بدو! به سمت مسجد جمکران اشاره کردند، همین که گفتند بدو به خودم آمدم، دیدم توان دیگری دارم، پاهایم صاف شده است، می توانم حرکت کنم.
✨💫✨
وقتی همه متوجه شدند که من شفا گرفته ام اطرافم شلوغ شد و مرا به اتاق مخصوصی بردند، در همان اتاق احساس خستگی کردم و خوابیدم. یک دفعه دیدم همان آقا بر بالینم نشسته و با دستان مهربان خویش خرمایی در دهانم گذاشته و فرمودند بخور...و آقا رفت... نکته جالب اینکه خرمایی که خوردن با خرماهای زمینی فرق می کرد و هسته نداشت و طعم آن هرگز از یادم نمی رود.
💫گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
💫به دو عالم ندهم لذت بیماری را
📗ملاقات با امام عصر ص ۱۴۰ و مجله منتظران شماره ۲۳
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
یازهرا🌺:
روضه و توسل جانسوز ویژه شب جمعه و شبهای محرم
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
اگر چه نوکری نکردم
هوایِ کربلاتُ کردم
یه بار دیگه بگو بیامُ
دوباره دورِ تو بگردم
از این زمونه سیر شدم
یه برات امضاء کن
حالا که سر به زیر شدم
یه برات امضاء کن
تو روضه ی تو پیر شدم
یه برات امضاء کن
تو دنیا آروزم زیارتِ آقامِ
هر کی کربلا نره ناکامِ
حَرَمِت قشنگ ترین رؤیامِ
ای آقا....
*شب جمعه، شب زیارتیِ سید الشهداء، کاشکی با امام زمان صدایِ مادرمون رو می شنیدیم،کاشکی با آقامون صدای مادرِ قد خمیده مون رو می شنیدیم،عرش رو بهم ریخته،هی به سینه می کوبه...: "بُنَيَّ! قَتَلوكَ، ذَبَحوکَ، وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ"
بذار یه مقدمه بسازم،یهو نبرمت اون جایی که امام زمان مثل ابر بهار باریده...لحظه هایِ آخر،لحظه های احتضار،امیرالمؤمنین همه رو ساکت کرد،اما هر کاری کرد دید حسین داره گریه میکنه،اونقدر گریه کرده،چشماش مجروح شده،صدا زد:باباجان! هیچ روزی مانند مصیبتِ تو نیست،مگر روزی که جدم پیغمبر از دنیا رفت...
آقا دید حسین آرام نمیگیره،صدا زد:بیا جلو حسین جان! با این دستایِ بی رمقش اشکای حسین رو پاک کرد،یادش اومد پیغمبر خیلی به صدای امام حسین حساس بود،یادِ شبِ آخری افتاد که زهرا گفت: علی جان! خیلی مراقبِ حسینم باش...
دید حسین آرام نمی گیره،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلبِ سیدالشهداء،حسین جان! خدا صبرت بده..میگن: فرزند هرکاری بزرگترش کنه یاد میگیره،دست که افتاد رو قلبِ سیدالشهداء،آقا آرام شد....
کربلا که رسید،هرچی خواست زینب رو آروم کنه،وداعِ آخر دید حسین رو رها نمیکنه،دستش رو بلند کرد،گذاشت رو قلب زینب،زینب آرام شد،اهل خیمه دارن عمه جانِ رو می بینن،برو خدا به همرات،برو دعایِ مادرم پشتِ سرت،اهل خیمه میگن: زینب آروم شد،اما لحظاتی گذشت،دیدن خانوم از خیمه اومد بیرون،چادرش رو به کمرش بست،از بالایِ تل سرازیر شد،دید دورِ گودال حلقه زدن...*
خاک به سَرِ من
از غم حسین شکست کَمَرِ من
زدنش جلویِ چشایِ تَرِ من
خاک به سَرِ من
مادرش صدا می زد:پسرِ من
تشنگی کشید و سوخت جِگرِ من
نا نداشت،سقا نداشت
برایِ دست و پا زدن
تو قتلگاه جا نداشت
جون نداشت،سامون نداشت
طاقتِ زخمشُ گرگِ بیابون نداشت
*هر کجا نشستی صدا بزن:حسین.....
مصیبت اسیری نزد امام زمان (عج) ...
مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی که از جمله عبّاد و زهّاد بوده می گوید: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم.
عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر شده که می فرماید:
فلا ندبنّک صباحاً و مساءً و لا بکینّ علیک بدل الدموع دماً .
صحیح است؟
فرمودند: بلی
عرض کردم: آن مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدام است؟ آن مصیبت علی اکبر (علیه السّلام) است؟
فرمودند: نه، اگر علی اکبر علیه السّلام زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه السّلام است؟
فرمودند: نه، بلکه اگر حضرت عباس علیه السّلام هم در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.
گفتم: البته مصیبت سیدالشهدا است؟
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهدا هم اگر در حیات بود، در این مصیبت خون گریه می کرد.
پرسیدم: پس این کدام مصیبت است؟
فرمودند: آن مصیبت اسیری عمه ام زینب سلام الله علیها است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗شیفتگان حضرت مهدی، ج 2 ص 144