#سینه زنی -سنگین ویژه شهادت حضرت ام کلثوم(س)، جوادمقدم -(ام کلثومی و شرح غم تو یک دریاست...)
ام کلثومی و شرح غم تو یک دریاست
واژه های لغوی لب تو پُر معناست
زندگی کردن پُر مغز شما از دیروز
الگو و اسوهء زنهای جهان تا فرداست
قلم شعر مرا گیر به دستان خودت
کار من نیست نوشتن زشما کار خداست
خواهر زینب کبرایی و اخت الحَسنِین
دخترِ حیدری و مادرتان هم زهراست
همۀ عمرِ تو در حادثه طی شد اما ...
بد ترین واقعۀ زندگی ات عاشوراست
روضه وفات حضرت ام کلثوم(س) وروضه سیدالشهدا(ع)حاج منصور ارضی -(قسمت این بود از همان اول...
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
شاعر: #قاسم_نعمتی
|⇦•چِشمامُ، می بندم...
#سینه_زنی بسیار زیبا ویژۀ شبِ جمعه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام و ارواح طیبۀ شهدا با نوایِ سید رضا نریمانی •✠•
منم او حسرتیِّ حرم ندیده
توی زندگیش به غیرِ غم ندیده
همونی که خیلی وقتِ کربلایی
دیگه خواب کربلا رو هم ندیده
چِشمامُ، می بندم
می گِریم، می خندم
تنهایی، شیدایی
حرفایِ، رؤیایی
کربلا،کربلا...
خیلی ها بودن تو این خیمه که مُردن
ولی دیگه اِسمشونُ نیآوُردن
بعضی هام رسول تُرک، تازه می فهمی
وقتی صد سال بعدِ مرگ، اسمتو بُردن
بعد از مرگ، گریونم
قبرم نیست، سامونم
ای جونم، می دونم
کربلا، مهمونم
کربلا،کربلا...
این کیه همه قَدِ خدا میخوانش
عین اون مجنون که لیلا میخوانش
وقتی که هزار و خورده سال گذشته
چه جوری ندیده خیلی ها میخوانش
دستام رو شیش گوشه
انگار تو آغوشه
اربابم، بی تابم
می دونم، باز خوابم
کربلا،کربلا...
شور وفات حضرت ام کلثوم(س)، حاج حسین سیب سرخی -(عمه صاحب الزمان بانو...)
عمهی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما
مددي كن كه خاك بوس توأم
امكلثوم، دختر زهرا
بي بي ِ چاره ساز ادركني
اي شفاعت كنندهی فردا
ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا
من و ايل و تبار من مجنون
تو و ايل و تبار تو ليلا
پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا
جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا
نوهی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا
در حجاب و عفاف، فاطمهاي
خواهر خوبِ زينب كبري
در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا
زندهی ربناي تو حيدر
کشتهی گريههاي تو عيسي
فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنتالْاَعلي
اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما
اُسوهی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا
دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا
چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا
ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي
شب آخر چه روضهاي داري
در دلت باز هم شده غوغا
تا كه يك جرعه آب ميبيني
خود به خود روضه ميشود بر پا
بودهاي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا
نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا
موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنهی سقا
غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا
ياد آن روزها كه ميديدي
آتش از خيمهها كه زد بالا...
معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما
ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا
ياد آن روز كه به نِي زده شد
سرِ شش ماههی رباب حتي
ديدي از نِي چگونه ميافتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها
دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا
مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا
روي تل بودهاي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها
ياد آن روز كه جدا ميشد
رأس پاك برادرت ز قفا
بين گودال دست و پا ميزد
شاه، در زير دست و پا تنها
كربلا داشت زير و رو ميشد
با صداي شكستهی زهرا
كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا
@Asheghane_hazrat_zeynab
استمداد از صاحب الزمان (عج)
(نوای شماره ۲۷)
ای منجی عالم فرزند زهرا
گل داده ظلمیلن غرق اولدی دنیا
مهدی اماندی گل
آخر زماندی گل
ئورکلر قاندی گل
یا صاحب الزمان
یا صاحب الزمان (۴)
سن سیز بیزه دنیا زنداندی مولا
یوللارووه شیعه قرباندی مولا
وصلون هامی درده درماندی مولا
ای مظهر وفا
ای دللره صفا
ای دردلره دوا
یا صاحب الزمان
یا صاحب الزمان (۴)
ای جان اشراره لرزه سالان گل
ای عشقینه شیعه بیمار اولان گل
زهرای مظلومین قانین آلان گل
ای روح جاودان
دلدار عاشقان
ای یار بی کسان
یا صاحب الزمان
یا صاحب الزمان (۴)🔰
@Hazrate_Abalfazll🔰
.
#روضه
در میزنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم
با هر صدای در زدن، صدبار میمیرم
هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو
از خون رو دیوار میگیرم
من موندم و شبگریه های بی صدا! زهرا!
جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا!
اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من
من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟
همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟
ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز
کی گفته اشکت بی صدا باشه؟
وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم
دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست
همسایه ها دیروز توی کوچه میگفتن
این فاطمه عمرش به دنیا نیست...
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
شاعر: امیر رضا یزدانی
نغمه پرداز: اکبر شیخی
👇