دل محزونه داره میخونه
به یادِ مادر چشام بارونه
داغ عجیبی رو قلبم نشسته
راه گلومو یه بغضِ که بسته
شهر مدینه دلـم رو شکسته
خودم دیدم،
تو کوچه راه مادرم رو سد کرد
خودم دیدم،
زخم زبون حال و روزش رو بد کرد
خودم دیدم،
چــادر مــادر منــو لگـد کــرد
(وای حسن ۳ حسن جان) ۳
با قلبی خــون نــدارم سامــون
تا دیدم سوختی شدم نیمه جوون
خوب شد که زینب تو کوچه نبوده
حالا کـه می بینه چهره ت کبـوده
می پرسه مادر گناهت چی بوده!؟
مادر من،
تو با صورت خوردی زمین واویلا
مادر من،
تــو کوچه پیر شـدم ببین واویلا
مادر من،
چه زود شدی خونه نشین واویلا
(وای حسن ۳ حسن جان) ۳
WWW.EMAM8.COM44448_139781195537_1690240.mp3
زمان:
حجم:
1.69M
نریمان پناهی
زمینه امام حسن مجتبی
4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه دنیا میخوایید
اگه آخرت میخوایید
دست از امام حسین(سلام الله علیه) برندارید😭😭😭
حجت الاسلام انصاری
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام #اسارت خاندان آل الله به نفس حاج حسن شالبافان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن
بابای ما رو با لبای تشنه کشتن
با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن
آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن ..
جای یه خنجر، رو حنجرش بود
جای هزاران زخم روی پیکرش بود
هم خواهرش بود، هم مادرش بود
چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود
لعنت بهاون که پیکرش رو پشتُ رو کرد
توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد
لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود
با ساربانی که پی انگشترش بود
شاعر: امیر حسین الفت
روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش:
خبر داری مرا بازار بردن ..
بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونهش رو باز کرد پرسید اینا کیهان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ...
روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید ..
تا زینبش وارد بزم یزید شد
بالای نی محاسن سقا سفید شد
زینبُ و دستای بسته
زینبُ و سرِ شکسته
زینبُ و مردای شامی
زینبُ و یه مشت حرامی ..
حسین ... ای تشنه لب
حسین ... ای بی کفن
کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد ..
به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
.👇
10. ای که دل ها.mp3
زمان:
حجم:
2.45M
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
سینه زنی بسیار کوتاه
السلام علیک یا ابا عبدالله
ای که دل ها همه از
داغ غمت غمگین است
وی که از خون تو
صحرای بلا رنگین است
نرود یاد لب
تشنه ات از خاطره ها
هر که را مینگرم
از غم تو غمگین است
السلام علیک یا ابا عبدالله
جان به قربان تو ای
کشته که خود فرمودی
مرگ با نام به از
زندگی ننگین است
چه کنم گر نکنم
گریه به مظلومی تو
گریه ابی است که بر
اتش دل تسکین است
شاعر : #محمد_خسرو_نژاد
دوست دارم سینه زدن پا علمو
دوست دارم خادمی تو محرمو
دوست دارم شبای جمعه حرمو
کربلا علت نوکریم
کربلا خونه ی مادریم
کربلا عشق من از قدیم
الهی که تا نفس تو سینمه بگم حسین
خوش بحالم که شده سایه ی رو سرم حسین
تو بده تو صحن بین الحرمین پرم حسین
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دوست دارم مقیم کربلا بشم
دوست دارم تو اربعین فدا بشم
دوست دارم غلام با وفا بشم
کربلا قبله ی عالم
کربلا زخممو مرهم
کربلا روزیِ سالم
الهی مثل زهیر و عابست نگام کنی
تو صف محشر و عقبا تو منو صدام کنی
با یه نیم نگات آقاجون منو سر به راه کنی
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دوست دارم پرای رو علامتو
دوست دارم چاییِ توی روضتو
دوست دارم تو هیئتا عبادتو
کربلا به خدا بهشته
کربلا با گِلم سرشته
کربلا ته سرنوشته
الهی مرگ منم پایین پای تو باشه
رو لبم تا آخرش فقط نوای تو باشه
شامل حال گدا همش دعای تو باشه
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
#امام_حسین
#شب_پنجم_محرم_1400
#واحد
به نام زهرا ، یه نام زینب
خدایی هستم غلام زینب
زینب قهرمان کرب و بلا شد
پرچمدار عشق خونِ خدا شد
قطعاً خودش هم جزو شهدا شد
بعد از کربلا حقو جستجو کرد
چون با خطبه هاش شامو زیر و رو کرد
گرچه سر به دریای غم فرو کرد
حالا که پشت این درم
تا آخرش یه نوکرم
همینه آرزوم فقط
بشم مدافع حرم
... یا زینب مدد اُم المصائب ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
به نام زینب ، به نام عباس
منم اسیر مرام عباس
اونکه تو وفاداری بی مثاله
اوج ادب و غیرت و کماله
عشقش واسه هر عاشقی مداله
اینکه همه میگن پور علیه
نورش به خدا از نور علیه
سینش پُر از عشق و شور علیه
بنازم اونکه محشره
خودش تکی یه لشکره
میگن تو میدون نبرد
مثل علی دلاوره
... یا سقا مدد ابوفاضل ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
به نام عشقم ، به نام ارباب
تموم سوز صدامه ارباب
نذر غم کرب و بلا صدامه
خوبه که همیشه حسین باهامه
ذکر یا حسین جان علی الدوامه
هر کی با حسین باشه سربلنده
دستش به غلامی همیشه بنده
چونکه مادرش اینو میپسنده
حسینی ام تا آخرش
فقط به عشق مادرش
همینو از خدا میخوام
باشم همیشه نوکرش
... حسین جانم ابی عبدالله ...
#حضرت_زینب
#حضرت_اباالفضل
#امام_حسین
#مصائب_شام
سر تو از سر نیزه به من توان می داد
امید بر دل مجروح بی کسان می داد
خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی
کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد
نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز
گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد
میان مجلس شان از کنیز تا گفتند:
سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد
برای خوش گذرانی، یزید در مجلس
مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد...
...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد
دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد
هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم!
تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد
همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد
بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد
نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر
به جسم خواهر تو درد استخوان می داد
مهدی نظری