متن نوحه استاد منعم اردبیلی ره یرلر حسینه قربان گویلر حسینه قربان
یرلر حسینه قربان، گویلر حسینه قربان
گلزار کربلاده؛ گوللر حسینه قربان
گویلرده کی ملائک؛ یکسر حسینه قربان
یوزمین قوشون دالوندا؛ زعفر حسینه قربان
پیغمبرون شبیهی؛ اکبر حسینه قربان
ئوز گؤز قانا بویانمیش؛ اصغر حسینه قربان
سو اوسته کی کسیلمیش؛ اللر حسینه قربان
دریای قانه باتمیش؛ لشگر حسینه قربان
آغ ساقّالی حنالی؛ نوکر حسینه قربان
بیر جوت سوسوزدان ئولمیش؛ دختر حسینه قربان
یثربده کی قبیله؛ اِئللر حسینه قربان
باغلی قالان اطاقلار؛ ایللر حسینه قربان
باشینده یدّی قاره؛ خواهر حسینه قربان
آغلار قالان وطنده؛ دختر حسینه قربان
گودالیده اوغولسوز؛ مادر حسینه قربان
عمامه سی الینده؛ حیدر حسینه قربان
آلتی یاشیندا قولسوز؛ جعفر حسینه قربان
تل اوستونه قاچانلار؛ یکسر حسینه قربان
باشلارینا اوجالمیش؛ اللر حسینه قربان
زینب قاچور قباقدا؛ سسلر حسینه قربان
قان یاش توکن یاغیش تک؛ گؤزلر حسینه قربان
باشسیز قالان بدنلر؛ یکسر حسینه قربان
قاسم اوزونده قانّی؛ تللر حسینه قربان
گول برگی تک حنالی؛ اللر حسینه قربان
استاد منعم اردبیلی ره
روضه قتلگاه
باشدان باشا جسمون یارادی قاندی حسینیم
خنجر یریدور نیزه و پیکاندی حسینیم
هر یاره آچوب قرمزی گل اوخلی بدنده
گویا بدنون صحن گلستاندی حسینیم
بی غسل و کفن قان آرا گونلر قاباقندا
بیر کیمسه دین یوخ کی مسلماندی حسینیم
بوشمرو سنانیله نجه شامه گدیم من؟
قاتل یوزی گورماخ مگر آساندی حسینیم
بیر کشمکش اولدی باشیوی شمر کسنده
(یتیشدی اوبدنین کنارینه گوردی الینه شمشیر گلن نیزه گلن الینه داش گلن بیر یارالنی ورولار،گوردی او ظالم الینده خنجر آخی یارالنن یرین راحت اللر آخی جان ویرنین سینه سین یونگول اللر خانمن هیچکسه الی چاتمادی اله آدامسیزلادی اله تک قالدی مجبورا یوزون دوتدی عمر سعده سسلندی سن باخا باخا منیم قارداشمی ایستیلر نیلیلر اوظالم دالن دوندردی که یعنی منن انتظار کمگین اولماسین خانم او اوجور الینده بیر باخدی نجفه طرف سسلدی بابا ایندی کی بله اولدی منده ستین قیزوام من زهرا بالاسیام من ننمن اسگیح دیرم اله دایانام اویانان قاپیا امامیندن مواظب اولدی نیلدی؟ خانم یاپشر شمرین الینن؟آخی نامحرمیدی خانم نیلییدی؟الین آتدی یاپشدی خنجردن اوظالم الینه حرکت ویردی خانم یخلدی یره اویارالی بدن بیر حرکت اله دی حسین اوگوزلرین یومدی )
کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س،
پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید🙏☝️☝️☝️☝️
من از دیارِ غم و روزگار بارانم
من از اهالیِ اشک و تبار بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کَسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمام نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
صدای هلهلهها تا به گوش ما آمد
صدای حرمله از پشت خیمهها آمد
به پشت خیمه نوک نیزهای زمین میخورد
کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی میبُرد
حرامیان نه فقط گاهواره میبُردند
لباس را زِ تَنی پاره پاره میبُردند
درونِ خیمه زمین گیر بودم اما سوخت
تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت
زِ داغ تاول آتش صدای ما میسوخت
میان شعله سر و دست و پای ما میسوخت
چگونه با که بگویم حکایتِ سر را
حکایت عطش و خیزران و پیکر را
زمان غارت ما بود و خندهی دشمن
که دید چشم غریبم دو چشم خواهر را
نمیرود زِ خیالم دَمی که میدیدم
به سمت نیزهی بابا نگاهِ دختر را
شاعر : حسن لطفی
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد_ع
دوشنبه ۱ شهریور ماه ۱۴۰۰
@Asheghane_hazrat_zeynab🔰
سینه زنی
🥀🥀🕊🥀🥀🕊
من یه کبوتر بچه ام بال منو مبندید
خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه
از روی نی گریه نکن به حال پیر هن من
اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من (۲)
(بابا بابا دیگه گوشواره به گوشم جون جا نداره شامیا به من میگن رقیه بابا نداره اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه (۲) دست میزارم روی گوشام بابا گوشامو نبینه )۲)
با اشک چشمام میشورم خاکسترای روشو
عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو(۲)
سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده (۲)
قرآن بخون ای بابا جون زخم لبت وا شده (۲)
کی سنگ زده رو پیشونی راه کناتو بسته(۲)
ای بابای مهربونم کی ابرو تو شکسته(۲)
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
التماس دعا
🔷🎤روضه پنج تن
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪
*روضه بخونم برات،كانون توجه،تو خونه ی زهرا،زینبه،راه می رن تو خونه،همه نگاه به زینب می كنن،آخه پرستار زینبه،*یه حرفی بزنم،نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم،باید ناله ات بلندبشه،قربون این زینب برم،كه از چهار ساله گی پرستار شده،بگم،اما بمیرم براش،پرستار هركی شد باالاخره رفت،از هر كی پرستاری كرد،داغش به دلش موند،فقط امام سجاد زنده موند،اما هركی رو زینب پرستاری كرد،تنهاش گذاشت ورفت،از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده،من یكی یكی جلو می رم،سه چهار ساله بود با مادر پرستاری رو یاد گرفت،می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت،وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد،می دید مادرش هی دور باباش می چرخه،پرستاری می كنه،اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند،یادش موند،تو اوج مصیبت پیغمبر،مادرش یه لبخند زد،بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت،بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود،دخترم گریه نكن،فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه،بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده،یه بار از مادر پرستاری كرد،از هرپرستاری من یه خاطره بگم،دلشو داری؟دخترم بیا بشین باهات حرف دارم،عجب پرستاریه،دخترم این بقچه رو باز كن،این كفن اول مال منه،می دی بابات علی منو كفن كنه،ببین چه خاطره هایی،آه امون ازدل زینب كفن دوم مال بابات علیه،می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه،كفن سوم،مال داداشت مجتبی است،باید بدی حسین،یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه،یه پیراهن و رو دست گرفته،آخ كربلا،كربلا، کربلااینم یه خاطره، *از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم،مادره شم رفت،چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد،یه خاطره ام از بابا بگم،اون شب همه جمع بودن،صدا زد بچه های زهرا بمونن،بقیه برن،زینب یه طرف،اُم كلثوم یه طرف،حسین یه طرف امام حسن یه طرف،زینب یادش نمی ره،داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون،بابا صداش زد،بابا تو بمون پسرم،صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم،بذار برم،خجالتم نده،زینب این خاطره رو یادش می ره مگه،خودش با چشم خودش دید،دست حسین و تو دست عباس گذاشت علی،یه روزی می آد،حسینم و كربلا تنها می ذارن، آی حسین.. *من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی،یه سرش كربلا و حسینه،باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت،با جگر پاره رفت،با بدن سوراخ سوراخ شده رفت،اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت،اما همه اینها كنار،من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم،خیلی ها رو كنار گذاشتم، ،دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده،تنهایی وایستاده،اما من همه رو حذف می كنم،یه پرستاری دیگه ام كرد،اونم آخرش رفت،*اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد،اگه مادرش و پرستاری كرد،باباش بود،داداشاش بودن،اگه باباشو پرستاری كرد،دو تا داداشاش بودن،اگه گفتی كجا میخوام برم،یه جایی كه بی برو برگرد،جواب بدن،اگه داداشاش و پرستاری کرد
هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن،اما امان از خرابه ی شام،برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت،چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ،خودشو انداخت رو این دختر،آی،آخه تو امانت حسینمی،شب آخرچیكار كرد،وای وای بگم كجا پرستاری كرد،بگم كجا،اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن،هی جلو چشای رقیه رو گرفت،این بچه چیزی نبینه،اما امون ازوقتی که سر بریده رو بغل گرفت،آخه این لبا چرا پاره است،نالتوآزادکن صدابزن یاحسین....
خرابه با تو بهتر از جنان است
دل پیرم به شوق تو جوان است
اگر خونی شده لب های خشكت
گمانم جای چوب خیزران است
حالا دستاتو بیار بالا كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی،چه اسمی بهتر از نام حسین،دست تو بیار بالا،به زهرا و بچه های زهرا،به حسین زهراده مرتبه یاالله
شماره 2
هر بابایی از دنیا بره برای خانواده و فرزندان چند جا هست که خیلی بهشون سخت میگذره ، من به دو جا اشاره میکنم ..
کدوم لحظه ؟ اون لحظه ایی که بابا رو بردن بیمارستان و برای سلامتی بابا دست به دعا شدند ، به امید اینکه بابا به سلامت برگرده خونه اما دکترها جواب رد بدن بچه ها ناامید بیان خونه ، میگن این لحظه خیلی به بچه ها سخت میگذره ، اما یه جای دیگه که همین جا وصل روضه منه ، کجا ؟ اون زمانی که مردم میان پیکر بی جان بابا رو تشییع میکنن ، با احترام میام بدن و غسل میدن ، با احترام میان پیکر بی جان پدر دلسوز و زحمت کش شما رو به داخل قبر میزارن ، بچه ها وقتی از مراسم خاکسپاری بر میگردن خونه ، اون لحظه به جای خالی بابا نگاه کنن دلها میسوزه ، دوروز قبل هم تو مدینه همین اتفاق افتاد ، یه تشییع جنازه تو مدینه و یه تشییع جنازه تو تهران پایتخت ، اما مراسم شما کجا و مراسم مدینه کجا ؟ من نمیدونم حرف آخر پدر شما چی بوده ؟ یا همسر در غم نشسته یا فرزندان داغدیده موقع وداع با بدن بی جان بابا چی گفتن ، اما یه چند بیت از وداع امام علی رو براتون میگم تا این دلهاتون تسکین بگیره ، ،میگن وقتی خبر شهادت بی بی حضرت زهرارو به مردم مدینه دادند ، همه مردم مدینه جمع شدن در خونه امام علی خبر از مولا امیرالمومنین رسید که مردم مدینه تشییع جنازه فاطمه به تاخیر افتاد ، همه مردم مدینه رفتند ، اما سلمان میگه داشتم برای فاطمه نماز نافله میخوندم ، دیدم نیمه های شب در خانه به صدا در آمد ، خدایا کیه ؟ میگه در و باز کردم دیدم حسنین اومدند، صدا می زنند عموسلمان بیا بریم برای تشییع جنازه مادرمون میگه اومدم برای تشییع جنازه فاطمه جنازه ایی که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر شبانه میبردند هفت نفر زیر تابوت کوثر پیغمبر و گرفتن ، عجب پیکر فاطمه (س) رو تشییع کردند ، آخه خود حضرت فاطمه وصیت کرده علی جان دلم نمیخواد اونایی که منه فاطمه رو آزار دادند زیر تابوت منو بگیرن ، طبق وصیت حضرت زهرا ، بدن رو شبانه اوردند به خاک سپرد ن ، کنار قبر زهرا نشست و به پهنای صورت اشک میریخت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
دل محزونه داره میخونه
به یادِ مادر چشام بارونه
داغ عجیبی رو قلبم نشسته
راه گلومو یه بغضِ که بسته
شهر مدینه دلـم رو شکسته
خودم دیدم،
تو کوچه راه مادرم رو سد کرد
خودم دیدم،
زخم زبون حال و روزش رو بد کرد
خودم دیدم،
چــادر مــادر منــو لگـد کــرد
(وای حسن ۳ حسن جان) ۳
با قلبی خــون نــدارم سامــون
تا دیدم سوختی شدم نیمه جوون
خوب شد که زینب تو کوچه نبوده
حالا کـه می بینه چهره ت کبـوده
می پرسه مادر گناهت چی بوده!؟
مادر من،
تو با صورت خوردی زمین واویلا
مادر من،
تــو کوچه پیر شـدم ببین واویلا
مادر من،
چه زود شدی خونه نشین واویلا
(وای حسن ۳ حسن جان) ۳
44448_139781195537_1690240.mp3
1.69M
نریمان پناهی
زمینه امام حسن مجتبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه دنیا میخوایید
اگه آخرت میخوایید
دست از امام حسین(سلام الله علیه) برندارید😭😭😭
حجت الاسلام انصاری
#روضه و توسل جانسوز ویژۀ ایام #اسارت خاندان آل الله به نفس حاج حسن شالبافان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
آقای ما رو از قفا با دشنه کشتن
بابای ما رو با لبای تشنه کشتن
با تیغ و نیزه، جسمشُ صد چاک کردن
آخر دهاتیا تنش رو خاک کردن ..
جای یه خنجر، رو حنجرش بود
جای هزاران زخم روی پیکرش بود
هم خواهرش بود، هم مادرش بود
چشم یه نامرد پی اون انگشترش بود
لعنت بهاون که پیکرش رو پشتُ رو کرد
توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد
لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود
با ساربانی که پی انگشترش بود
شاعر: امیر حسین الفت
روضۀ امام سجاد سخترین روضۀ اهل بیتِ .. شهدامون فیض ببرن .. اونی که سوریه رفته متوجه میشه، از دروازه ساعات تا دم کاخ اون ملعون راهی نیست پیاده .. (چرا بعضیا گریه میکنن؟! مگه من چیزی گفتم؟!) .. امام سجاد فرمود طلوع آفتاب ما رو از دروازه ساعات وارد کردن .. دم دمایِ غروب رسیدیم دم کاخ این نامرد .. یعنی انقدر این زن و بچه رو تو این کوچه ها نگه داشتن ... داداش:
خبر داری مرا بازار بردن ..
بردن این زن و بچه رو محلۀ یهودیا .. ان شالله مادرش اجازه بده حق روضه رو ادا کنیم .. وقتی رسیدن محله یهودیا یکی از این پیرزن ها پنجره خونهش رو باز کرد پرسید اینا کیهان؟! گفتن یه عده اند از دین خارج شدن .. مرداشون رو کشتن ، زن و بچه هاشون رو اسیر کردن .. گفت از کدوم طائفه اند، بزرگشون کیه؟ گفتن بزرگشون حسین ابن علیِ .. گفت کدوم علی؟.. گفتن همون علی خیبر شکن .. میگه پول داد به یه عده گفت یه سنگ بزرگ برام میارید .. رفت تو ایوان خانه ش گفت: به نیزه دار بگید جلو بیاد .. دیدن این پیرِزن سنگ رو برداشت .. چنان سنگُ به سرش زد .. دیدن سر از رو نیزه افتاد زیرِ دست و پا .. ای حسین ...
روضه اینه که وقتی از آقا پرسیدن کجا به شما سخت گذشت، حضرت سه بار فرمودند الشام .. الشام .. الشام .. ان شالله به زودی بریم حرم بی بی عرض ادب کنیم .. همۀ شهر رو خبر کرده بود .. همه چشمایِ هیز .. یه عده شون مست بودن .. یعو اشاره کرد الان دخترِ علی رو وارد کنید ..
تا زینبش وارد بزم یزید شد
بالای نی محاسن سقا سفید شد
زینبُ و دستای بسته
زینبُ و سرِ شکسته
زینبُ و مردای شامی
زینبُ و یه مشت حرامی ..
حسین ... ای تشنه لب
حسین ... ای بی کفن
کیا دلشون تنگِ کربلاست .. اینا تازه گوشه ای از مصیبت شام بود که گفتم .. یادِ همه شهدا به خیر ، حاج قاسم عزیزمون فیض ببره .. نزدیک به دو ساله این مرد خدا از پیش ما رفته .. اما اون چیزی که ما رو آتیش میزنه اینه بی هوا زدنش .. اما رفقا حاج قاسم مردِ جنگی بوده .. من بمیرم برا اون خانمی که تو کوچه ها نامرد چنان بی هوا زد تو صورت .. این یه دونه بی هوا زدن .. بزارید اینم بگم .. زیرِ یه بوته افتاده بود .. زجر از اسب پرید پایین، این بچه دستاشو آورد بالا .. من یتیمم .. اما نانجیب چنان با سیلی به صورتش زد ..
به نیت فرج امام زمان صدا بزن ای حسین ....
ــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#ویژه_ایام_محرم
.👇
10. ای که دل ها.mp3
2.45M
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
سینه زنی بسیار کوتاه
السلام علیک یا ابا عبدالله
ای که دل ها همه از
داغ غمت غمگین است
وی که از خون تو
صحرای بلا رنگین است
نرود یاد لب
تشنه ات از خاطره ها
هر که را مینگرم
از غم تو غمگین است
السلام علیک یا ابا عبدالله
جان به قربان تو ای
کشته که خود فرمودی
مرگ با نام به از
زندگی ننگین است
چه کنم گر نکنم
گریه به مظلومی تو
گریه ابی است که بر
اتش دل تسکین است
شاعر : #محمد_خسرو_نژاد
دوست دارم سینه زدن پا علمو
دوست دارم خادمی تو محرمو
دوست دارم شبای جمعه حرمو
کربلا علت نوکریم
کربلا خونه ی مادریم
کربلا عشق من از قدیم
الهی که تا نفس تو سینمه بگم حسین
خوش بحالم که شده سایه ی رو سرم حسین
تو بده تو صحن بین الحرمین پرم حسین
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دوست دارم مقیم کربلا بشم
دوست دارم تو اربعین فدا بشم
دوست دارم غلام با وفا بشم
کربلا قبله ی عالم
کربلا زخممو مرهم
کربلا روزیِ سالم
الهی مثل زهیر و عابست نگام کنی
تو صف محشر و عقبا تو منو صدام کنی
با یه نیم نگات آقاجون منو سر به راه کنی
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
دوست دارم پرای رو علامتو
دوست دارم چاییِ توی روضتو
دوست دارم تو هیئتا عبادتو
کربلا به خدا بهشته
کربلا با گِلم سرشته
کربلا ته سرنوشته
الهی مرگ منم پایین پای تو باشه
رو لبم تا آخرش فقط نوای تو باشه
شامل حال گدا همش دعای تو باشه
... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
#امام_حسین
#شب_پنجم_محرم_1400
#واحد
به نام زهرا ، یه نام زینب
خدایی هستم غلام زینب
زینب قهرمان کرب و بلا شد
پرچمدار عشق خونِ خدا شد
قطعاً خودش هم جزو شهدا شد
بعد از کربلا حقو جستجو کرد
چون با خطبه هاش شامو زیر و رو کرد
گرچه سر به دریای غم فرو کرد
حالا که پشت این درم
تا آخرش یه نوکرم
همینه آرزوم فقط
بشم مدافع حرم
... یا زینب مدد اُم المصائب ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
به نام زینب ، به نام عباس
منم اسیر مرام عباس
اونکه تو وفاداری بی مثاله
اوج ادب و غیرت و کماله
عشقش واسه هر عاشقی مداله
اینکه همه میگن پور علیه
نورش به خدا از نور علیه
سینش پُر از عشق و شور علیه
بنازم اونکه محشره
خودش تکی یه لشکره
میگن تو میدون نبرد
مثل علی دلاوره
... یا سقا مدد ابوفاضل ...
♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫
به نام عشقم ، به نام ارباب
تموم سوز صدامه ارباب
نذر غم کرب و بلا صدامه
خوبه که همیشه حسین باهامه
ذکر یا حسین جان علی الدوامه
هر کی با حسین باشه سربلنده
دستش به غلامی همیشه بنده
چونکه مادرش اینو میپسنده
حسینی ام تا آخرش
فقط به عشق مادرش
همینو از خدا میخوام
باشم همیشه نوکرش
... حسین جانم ابی عبدالله ...
#حضرت_زینب
#حضرت_اباالفضل
#امام_حسین
#مصائب_شام
سر تو از سر نیزه به من توان می داد
امید بر دل مجروح بی کسان می داد
خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی
کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد
نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز
گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد
میان مجلس شان از کنیز تا گفتند:
سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد
برای خوش گذرانی، یزید در مجلس
مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد...
...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد
دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد
هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم!
تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد
همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد
بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد
نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر
به جسم خواهر تو درد استخوان می داد
مهدی نظری
اوغول اوغول نازلی بالام گوزل بالام دل آچمیان بالام
ایوده ملییب یرییب قاچمیان بالام
(کاش ایكی نوع آداملارا گونون باتار چاقی اولمیا؛بیری اوغلی ئولن ننه دی بیری ده یتیم اوشاقدی؛گونون باتار چاقی اولاندا اویتیم بالا همیشه بوینی چینینده دولانار هیچ اورگی گلمز کوچه ده اوشاقلارا قوشولا؛اوغلی ئولن ننه ده دیزلرین قوجاخلار یانا یانا آغلار؛ رباب یانایانا دییردی بالا آتما منی)
بالا گل اولسان اگر باغبانیوم
چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم
(معمولا کی ننه کی بالادان خجالت اولار ؛اوغول ئولونجک آغلارام الریوی باغلادیم؛خانم زینب ربابدان بوسوالی خبر آلدی رباب ده گوروم غارتده سنی نجه وروبلار سینون گوریب رباب
دیدی خانم بالامین ال ایاقین باغلادیم بالا گوررسن معمولا دیزی اوسته یاترداندا ایاقلاری سینیه طرف اولار
خانم بالام اوقدر ایاقلارین چالردی سینمه )
اوغول حقلیسن گلمیه سن چون سنی خوش ساخلامادیم
کور اولونجا گرک آغلیدیم اوغول آغلامادیم
الیوی باغلادیم اما یاراوی باغلامادیم
(کربلادن آیرلاندا گوردولر هره قاچیر ئوز بالاسنین جنازه سی اوسته سریه قاچیر قاسم بالینینه ام کلثوم قاچیر ابوالفضل جنازه سینین بالینینه لیلا قاچیر علی اکبر بالینینه سکینه دییر گوردوم ننم رباب بئله آواره دولانیر گلدیم قاباقا ننه نیه بئله آواره دولانرسان دیدی قیزیم گورورسن هره قاجیر ئوز بالاسنین جنازه سینین اوستونه اما منیم اوصودامر بالامنان خبر یوخدی دیدی ننه عاشورا گونی بابام گتیردی علی اصغری خیملر دالندا دفن اله دی ؛دیدی قیزیم نولار منی آپار بالامین قبری اوسته بالامی گویلوم ایستیر بایرام اولاندا عزیز گون اولاندا اوغلی ئولن ننه هامیدان قاباخ دورار ایاقا چادرن سالار باشناسوروشسان خانم بایرامدی هارا گیدیرسن دیر اول گیدیرم بالامین قبری اوسته بالاملا بایراملاشام
سکینه دییر گلدوخ علی اصغرین قبرینین کنارینه گوردوم ننم رباب بیر صاقا باخدی بیر صولا باخدی گوردوم ننم ایلشدی یره باشنان معجرین آشدی دیدیم الله گوره سن ننم نیه بئله الیر سکینه دییر گوردوم ننم رباب دوشونون صودون توکور بالانین قبری اوسته
دوشومده من بو صوتی شامه آپارمارام بالا
مرغک زخمی من لانه بیا
شویمت چهره خونین تورا
در بغل گیرمو از غصه رهم
بهر تو آب دهم دانه دهم
سنبل آچوب چمنلرده بویونجا
بوی بوخونون گورنمدیم دویونجا
آتما منی گل اولسان اگر باغبانیوم
چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم
@Hazrate_Abalfazll
.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای
پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست
کافی است بزم سوختگان را شراره ای
سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر
در دست زینب است گریبان پاره ای
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من...
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد
از بحر بر کنار نگردد کناره ای
با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای
پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای
جایش به روی صورت من درد می گرفت
میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای
بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای
شاعر: #موسی_علیمرادی✍
-----------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#محسن_راحت_حق
من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
نوکری خسته برایت نشوم پس چه کنم؟
ای مسافر! که شدی راهیِ صحرا برگرد
ذرّه ای گردِ عبایت نشوم پس چه کنم؟
آرزویم شده یک لحظه فقط درکِ حضور
من اگر جَلدِ هوایت نشوم پس چه کنم؟
ای عزادارِ حقیقی ِ حسین... آمده ام..
ناله ای بینِ نوایت نشوم پس چه کنم؟
روضه خوانیِ تو جانسوزترین صوتِ خداست
من اگر محوِ صدایت نشوم پس چه کنم؟
از خودت دور نکن ،آمده ام سینه زنی
بسته بر شالِ عزایت نشوم پس چه کنم؟
گرچه که دردسرم خیر ندارم اصلأ
همرهِ کرببلایت نشوم پس چه کنم؟
آخرین مردِ خدا،حجّتِ حق..مبهوتم
من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
زمزمه- منم باید برم
یه کربلا به این گدای بی وفا بده
یه گوشه ازحرم به من خسته جا بده
بیا و اربعین دوباره ما رو را بده
حرم شلوغه و خالیه جای نوکرت
عنایتی بکن به ما به جون مادرت
رو گنبد طلا آقا بشم کبوترت
خدا میدونه که آقا چقد تو رو میخوام
به عشق دیدنت پیاده تا حرم میام
حسین حسین میگم تا که بگیره باز صدام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
برات کربلام دست آقا امام رضاس
همونکه برکت زندگی تموم ماس
اباالرئوفه و همیشه فکر نوکراس
نگاه کن از کرم آقا به چشم خیس من
زیارت حرم مثه یه خوابه واسه من
به گوش مادرت میرسه التماس من
نذار که حسرتش بمونه روی این دلم
فراق و دوری از شش گوشه تو قاتلم
بَده نیام آقا من که یه عمره سائلم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
تو روضه ها فقط آقا به فکر گریه ام
مرید زینب و دیوونه ی رقیه ام
همیشه دشمن قوم بنی امیه ام
رقیه حاجت ماها رو میده آخرش
سفارش ماها رو میکنه به مادرش
همیشه هر کجا داره هوای نوکرش
یه گوشه ی نگاه تو راه نجات من
اگه دعام کنه حل میشه مشکلات من
میدونم عاقبت امضا میشه برات من
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
به نام خدا
#محرم_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
******************
غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد
دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد
امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی
که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد
شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد
رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد
به احترام تو خورشید از نفس افتاد
از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد
به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید
خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد
سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم
شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد
میان همهمه بردند رأس پاکت را
تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد
رسید وقت اسارت زمان سخت وداع
وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد
چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم
میانِ این همه نامحرمان که تنها شد
اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار
اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد
تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که
زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد
شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو
به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد
اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم
شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد
******************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۸