یا حسین حسین حسین حسین
خدا بهشت و به عاشقا داد
با گریه های امام سجاد
خدا بهشت و به عاشقا داد
با گریه های امام سجاد
خدا بهشت و به عاشقا داد
با گریه های امام سجاد
++++++++
از کربلا دریای اشکام رسیده تا مدینه
ذکر رو پرچم حرمش یا زین العابدینه
از کربلا دریای اشکام رسیده تا مدینه
ذکر رو پرچم حرمش یا زین العابدینه
عطرش پیچیده تو ضریح رقیه و سکینه
کتیبه حرم اباالفضل یا زین العابدینه
عطرش پیچیده تو ضریح رقیه و سکینه
کتیبه حرم اباالفضل یا زین العابدینه
خدا بهشت و به عاشقا داد
با گریه های امام سجاد
++++++++
ناموس شیعه اشکای داغ دیده ترین امامه
ناموس شیعه اشکای داغ دیده ترین امامه
اشکایی که یادگار راهه کرببلا تا شامه
اون که جهاد عمشو با قد خیمده دیده
جون دادن خواهرشو پیش سر بریده دیده
تب و اسارت سنگ از روی بام
بازار کوفه خرابه شام
خدا بهشت و به عاشقا داد
با گریه های امام سجاد
++++++++
هنوز دم اخر تو گوشش صدای ذوالجناحه
انگار خودش دوباره میون گودال قتلگاهه
هنوز دم اخر تو گوشش صدای ذوالجناحه
انگار خودش دوباره میون گودال قتلگاهه
یاد لب خشک حسین رو لبش شهادتینه
دوباره زمزمه رو لبهاش ای بی کفن حسینه
ای بی کفن حسینه
شهید عطشان شهید بی سر
سالار زینب غریب مادر
سالار زینب سالار زینب
غریب آقام غریب آقام غریب آقام
غریب آقام غریب آقام غریب آقام
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و ماوای تو نیست
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام_
@Asheghane_hazrat_zeynab🔰
4. من از کودکی.mp3
زمان:
حجم:
3.46M
#اسارت_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#مرحوم_کافی
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته ی مادرت
شاعر :
#حاج_علی_انسانی
دستور داد عمر سعد ، یه مشت عرب ها بیان محمل ها را ببندند ، آمدند محمل ها را بستند ، گفت حالا برید این زن و بچه ها رو سوار کنید
آه ، اومدند این بی بی ها رو سوار کنند ، دو تا دخترِ علی و زهرا .... ، زینب و اُمِ کلثوم ، این چادرهای عصمت وعفت را به کمر زدند
آی مردا شماها کنار برید ، ما خودمون ، خودمون رو سوار میکنیم ، آخه ما بچه های فاطمه ایم ، ما ناموس قرآنیم ، ما ناموس دینیم ...
این دو تا خواهر یه مشت زن و بچه رو سوار کردند ، حالا همه نگاه میکنند ببینند این دو تا خواهر چه میکنند
خدا ، یه وقت دیدند ، زینب خواهرش رو سوار کرد
همه نگاه میکنند ببینند زینب چه میکنه ؟
یه وقت دیدند زینب روشو برگردوند طرف گودال قتلگاه ، صدا زد #حسین_جان پاشو داداش
برادرم پاشو ، زینبت رو سوار کن ، خودشو انداخت رو بدن پاره پاره ی برادر ...
آی ، علاقمندان به ابی عبدالله ، بگم ؟ ... خدا ، دیگه زینبِ فاطمه نگفت چه شدو چه کردند ...
اما آی زن و مرد ، یه وقت اون دخترِ امام حسین ، از توی محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند زینب رو کتک می زنند ...
وَ سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا
أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
( آیه 227 سوره شعراء )🍂🌾
@Asheghane_hazrat_zeynab
متن نوحه استاد منعم اردبیلی ره یرلر حسینه قربان گویلر حسینه قربان
یرلر حسینه قربان، گویلر حسینه قربان
گلزار کربلاده؛ گوللر حسینه قربان
گویلرده کی ملائک؛ یکسر حسینه قربان
یوزمین قوشون دالوندا؛ زعفر حسینه قربان
پیغمبرون شبیهی؛ اکبر حسینه قربان
ئوز گؤز قانا بویانمیش؛ اصغر حسینه قربان
سو اوسته کی کسیلمیش؛ اللر حسینه قربان
دریای قانه باتمیش؛ لشگر حسینه قربان
آغ ساقّالی حنالی؛ نوکر حسینه قربان
بیر جوت سوسوزدان ئولمیش؛ دختر حسینه قربان
یثربده کی قبیله؛ اِئللر حسینه قربان
باغلی قالان اطاقلار؛ ایللر حسینه قربان
باشینده یدّی قاره؛ خواهر حسینه قربان
آغلار قالان وطنده؛ دختر حسینه قربان
گودالیده اوغولسوز؛ مادر حسینه قربان
عمامه سی الینده؛ حیدر حسینه قربان
آلتی یاشیندا قولسوز؛ جعفر حسینه قربان
تل اوستونه قاچانلار؛ یکسر حسینه قربان
باشلارینا اوجالمیش؛ اللر حسینه قربان
زینب قاچور قباقدا؛ سسلر حسینه قربان
قان یاش توکن یاغیش تک؛ گؤزلر حسینه قربان
باشسیز قالان بدنلر؛ یکسر حسینه قربان
قاسم اوزونده قانّی؛ تللر حسینه قربان
گول برگی تک حنالی؛ اللر حسینه قربان
استاد منعم اردبیلی ره
روضه قتلگاه
باشدان باشا جسمون یارادی قاندی حسینیم
خنجر یریدور نیزه و پیکاندی حسینیم
هر یاره آچوب قرمزی گل اوخلی بدنده
گویا بدنون صحن گلستاندی حسینیم
بی غسل و کفن قان آرا گونلر قاباقندا
بیر کیمسه دین یوخ کی مسلماندی حسینیم
بوشمرو سنانیله نجه شامه گدیم من؟
قاتل یوزی گورماخ مگر آساندی حسینیم
بیر کشمکش اولدی باشیوی شمر کسنده
(یتیشدی اوبدنین کنارینه گوردی الینه شمشیر گلن نیزه گلن الینه داش گلن بیر یارالنی ورولار،گوردی او ظالم الینده خنجر آخی یارالنن یرین راحت اللر آخی جان ویرنین سینه سین یونگول اللر خانمن هیچکسه الی چاتمادی اله آدامسیزلادی اله تک قالدی مجبورا یوزون دوتدی عمر سعده سسلندی سن باخا باخا منیم قارداشمی ایستیلر نیلیلر اوظالم دالن دوندردی که یعنی منن انتظار کمگین اولماسین خانم او اوجور الینده بیر باخدی نجفه طرف سسلدی بابا ایندی کی بله اولدی منده ستین قیزوام من زهرا بالاسیام من ننمن اسگیح دیرم اله دایانام اویانان قاپیا امامیندن مواظب اولدی نیلدی؟ خانم یاپشر شمرین الینن؟آخی نامحرمیدی خانم نیلییدی؟الین آتدی یاپشدی خنجردن اوظالم الینه حرکت ویردی خانم یخلدی یره اویارالی بدن بیر حرکت اله دی حسین اوگوزلرین یومدی )
کانال مداحی محبان اهلبیت،ع🎤عاشقان حضرت زینب،س،
پیوی مدیرکانال:شعبانپور @Haram75
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
کانال عاشقان حضرت زینب،س،را به دوستان خودتان معرفی کنید🙏☝️☝️☝️☝️
من از دیارِ غم و روزگار بارانم
من از اهالیِ اشک و تبار بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کَسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمام نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
صدای هلهلهها تا به گوش ما آمد
صدای حرمله از پشت خیمهها آمد
به پشت خیمه نوک نیزهای زمین میخورد
کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی میبُرد
حرامیان نه فقط گاهواره میبُردند
لباس را زِ تَنی پاره پاره میبُردند
درونِ خیمه زمین گیر بودم اما سوخت
تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت
زِ داغ تاول آتش صدای ما میسوخت
میان شعله سر و دست و پای ما میسوخت
چگونه با که بگویم حکایتِ سر را
حکایت عطش و خیزران و پیکر را
زمان غارت ما بود و خندهی دشمن
که دید چشم غریبم دو چشم خواهر را
نمیرود زِ خیالم دَمی که میدیدم
به سمت نیزهی بابا نگاهِ دختر را
شاعر : حسن لطفی
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد_ع
دوشنبه ۱ شهریور ماه ۱۴۰۰
@Asheghane_hazrat_zeynab🔰
سینه زنی
🥀🥀🕊🥀🥀🕊
من یه کبوتر بچه ام بال منو مبندید
خیلی کوچیکه دل من به اشک من نخندید
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه
از روی نی گریه نکن به حال پیر هن من
اگه رو نی خسته شدی بیا رو دامن من (۲)
(بابا بابا دیگه گوشواره به گوشم جون جا نداره شامیا به من میگن رقیه بابا نداره اگه بابام بیاد پیشم سرشو میزارم روی سینه (۲) دست میزارم روی گوشام بابا گوشامو نبینه )۲)
با اشک چشمام میشورم خاکسترای روشو
عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو(۲)
سوره یوسف بخونید گمشده پیدا شده (۲)
قرآن بخون ای بابا جون زخم لبت وا شده (۲)
کی سنگ زده رو پیشونی راه کناتو بسته(۲)
ای بابای مهربونم کی ابرو تو شکسته(۲)
بابام حسین غریبه بابام حسین غریبه
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
التماس دعا
🔷🎤روضه پنج تن
🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪🎪
*روضه بخونم برات،كانون توجه،تو خونه ی زهرا،زینبه،راه می رن تو خونه،همه نگاه به زینب می كنن،آخه پرستار زینبه،*یه حرفی بزنم،نمی دونم چقدر می تونم این حرف و باز كنم،باید ناله ات بلندبشه،قربون این زینب برم،كه از چهار ساله گی پرستار شده،بگم،اما بمیرم براش،پرستار هركی شد باالاخره رفت،از هر كی پرستاری كرد،داغش به دلش موند،فقط امام سجاد زنده موند،اما هركی رو زینب پرستاری كرد،تنهاش گذاشت ورفت،از هر پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهن زینب مونده،من یكی یكی جلو می رم،سه چهار ساله بود با مادر پرستاری رو یاد گرفت،می دونی پرستاری رو كی یاد گرفت،وقتی پیغمبر تو بستر اُفتاد،می دید مادرش هی دور باباش می چرخه،پرستاری می كنه،اما از این پرستاری یه خاطره تلخ تو ذهنش موند،یادش موند،تو اوج مصیبت پیغمبر،مادرش یه لبخند زد،بعدها فهمید این لبخند یه سرّی داشت،بعداًفهمید پیغمبر به بی بی این جوری وعده داد بود،دخترم گریه نكن،فراق بین منو تو خیلی طول نمی كشه،بعد از نود و پنج روز فهمید این خنده چی بوده،یه بار از مادر پرستاری كرد،از هرپرستاری من یه خاطره بگم،دلشو داری؟دخترم بیا بشین باهات حرف دارم،عجب پرستاریه،دخترم این بقچه رو باز كن،این كفن اول مال منه،می دی بابات علی منو كفن كنه،ببین چه خاطره هایی،آه امون ازدل زینب كفن دوم مال بابات علیه،می دی داداش حسنت بابا تو كفن كنه،كفن سوم،مال داداشت مجتبی است،باید بدی حسین،یه دفعه دید این بقچه داره جمع می شه،یه پیراهن و رو دست گرفته،آخ كربلا،كربلا، کربلااینم یه خاطره، *از یه پرستاریه دیگه برات خاطره بگم،مادره شم رفت،چند سال طول كشید از باباش پرستاری كرد،یه خاطره ام از بابا بگم،اون شب همه جمع بودن،صدا زد بچه های زهرا بمونن،بقیه برن،زینب یه طرف،اُم كلثوم یه طرف،حسین یه طرف امام حسن یه طرف،زینب یادش نمی ره،داداش عباس اُمد بره از اتاق بیرون،بابا صداش زد،بابا تو بمون پسرم،صدا زد بابا من كه بچه ی زهرا نیستم،بذار برم،خجالتم نده،زینب این خاطره رو یادش می ره مگه،خودش با چشم خودش دید،دست حسین و تو دست عباس گذاشت علی،یه روزی می آد،حسینم و كربلا تنها می ذارن، آی حسین.. *من نمی دونم هر خاطره ای رو برا زینب ورق می زنی،یه سرش كربلا و حسینه،باباشم رفت، حالا شده پرستار برادراش، داداش بزرگتر هم رفت،با جگر پاره رفت،با بدن سوراخ سوراخ شده رفت،اما خدا رو شكر تو این یكی زینب خیلی ندید چه جوری رفت،اما همه اینها كنار،من می خوام یه پرستاری رو امشب بگم،خیلی ها رو كنار گذاشتم، ،دونه دونه جاهایی كه زینب پرستاری كرده،تنهایی وایستاده،اما من همه رو حذف می كنم،یه پرستاری دیگه ام كرد،اونم آخرش رفت،*اما این یكی ، یه جور دیگه دل زینب وآتیش زد،اگه مادرش و پرستاری كرد،باباش بود،داداشاش بودن،اگه باباشو پرستاری كرد،دو تا داداشاش بودن،اگه گفتی كجا میخوام برم،یه جایی كه بی برو برگرد،جواب بدن،اگه داداشاش و پرستاری کرد
هر كدوم به یه نوعی زینب و آروم كردن،اما امان از خرابه ی شام،برای دختر سه ساله سنگ تموم گذاشت،چرا؟هر جایی رقیه رو زدن ،خودشو انداخت رو این دختر،آی،آخه تو امانت حسینمی،شب آخرچیكار كرد،وای وای بگم كجا پرستاری كرد،بگم كجا،اون جایی كه دید دارن با چوب خیزران می زنن،هی جلو چشای رقیه رو گرفت،این بچه چیزی نبینه،اما امون ازوقتی که سر بریده رو بغل گرفت،آخه این لبا چرا پاره است،نالتوآزادکن صدابزن یاحسین....
خرابه با تو بهتر از جنان است
دل پیرم به شوق تو جوان است
اگر خونی شده لب های خشكت
گمانم جای چوب خیزران است
حالا دستاتو بیار بالا كدوم سفره بهتر از سفره عزای بی بی،چه اسمی بهتر از نام حسین،دست تو بیار بالا،به زهرا و بچه های زهرا،به حسین زهراده مرتبه یاالله