#نوحه_زمزمه_سینه_زنی
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:خوش اومدی تو از سفر بابا...
ســــیّد ساجــــدین ، ســــلام آقا
زینـــــت عابــــدین ، ســـلام آقا
کشــــته زهــــرکین ، ســــلام آقا
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریـــب آقــام وای[۲]
فـــــدای غـــربــــت مـــــزار تو
شمع و چـراغــی نیست کنار تو
مدیـــنه گشـــته غصــــه دار تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غــریب آقـــام وای[۲]
راوی روضـــــه های عاشــــورا
حــــامی و یار زینــــب کبــــرا
می خوندی خطـــبه های بی پروا
(میون اعدا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقام وای[۲]
خــــاطره ی غنچـــــه پرپر رو
سه شعبــه و حنجــــر اصغــــر رو
پیکـــــر ِ غــــرقِ خـــونِ اکبر رو
(نبردی از یاد)
غریب آقـــام غریب آقام ای وای(۳)
غـــریب آقــام وای[۲]
روزه بودی تمــــوم مــاه و سال
آب که می دیدی می شدی بی حال
زنده می شــــد خاطــــره گودال
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقـــام وای[۲]
وقتی آتیش به خیمـــه ها افتاد
هـمهمه بیـــن بچــــــه ها افتاد
عمـــــه بــه خاطــرت زِ پا افتاد
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غـــــریب آقـــام وای[۲]
بیمــــار دشــــت کــــربلا بودی
اســــــیـر زنجـــیـــر بلا بودی
بـــه روی ناقــــه ها رهـــا بودی
(عزیز زینب)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غـــریــب آقام وای[۲]
ناله زدیــــم زِ غصــــه های تو
فــــدای آه و گـــــریه های تو
عـــــزا گـــرفتــه ایــم برای تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریــب آقــــام وای[۲]
صـحـیفــه گشــــتـه یادگار تو
حـاصــــل قلــب بـی قــــرار تو
ذکــر و دعـــا همیـشـــــه یار تو
(امام سجاد)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقـــــام وای[۲]
امان زِ شــام و مـــردمانی خوار
جســــارتی که شــــد ســرِ بازار
رحمـی نشــــد و به این تن بیمار
(غریبی آقا)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غــــریب آقـــام وای[۲]
یه عمری سر کـردی ، با این غمها
به یاد مظلومیت بابا
می خوندی روضــه های عاشورا
(غریب حســـین جان)
غریب آقام غریب آقام ای وای(۳)
غریب آقام وای[۲]
شعر:رقیه
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج حسن خلج
ابوحمزه ي ثمالي واردِ بر آقا امام زين العابدين شد، ديد اينقدر گريه كرده سينه ي مبارك خيس شده، آقا داره زار ميزنه، قطره قطره اشك ها از محاسن آقا ميچكه، گاهي از شدت گريه مي افته صورت روي خاك ها ميذاره، خيلي بي تابي ميكنه، قرار نداره، ابوحمزه ميگه: رفتم جلو آقامو بغل كردم، گفتم: يا بن رسول الله! چرا اينقدر خودتون رو اذيت مي كنيد؟ سالها گذشته از ماجراي كربلا، در ضمن باباي شما علي رو هم شهيد كردن، مادرتون زهرا رو هم شهيد كردن، اصلاً شهادت عادتِ شما خانواده است، مالِ شماست، چرا اينقدر ناراحتي مي كنيد؟ ديد آقا شدت گريه اش بيشتر شد، فرمود: ابوحمزه! البته شهادت حقِ ماست، اما تا قبل از عاشورا كسي سراغ نداره كسي از خانواده ي ما به اسارت رفته باشه، كسي سراغ نداره كسي از اهلبيت رو دستش رو بسته باشن...
ابوحمزه ميگه: آقام زين العابدين يه جمله اي گفت منم نشستم با آقام شروع كردم گريه كردن، فرمود: ابوحمزه هر وقت چشمم به عمه هام ميوفته، هر وقت چشمم به خواهر هام ميوفته، يادم مياد اون لحظه اي كه اينا تو بيابونِ كربلا مضطرب مي دويدن به اين سمت و اون سمت... مگه ميتونم فراموش كنم، عمه هام پاي برهنه، روي اين ريگ ها و شن هاي داغ كربلا به اين طرف و اون طرف مي دويدن، مگه يادم ميره خيمه ها مي سوخت، بابام توي گودال اُفتاده بود، هي ناله ميزد...*
بین نماز، وقت دعا گریه می کنی
از صبح تا نمازِ عشاء گريه مي كني
وقت اذان، دمادمِ مغرب ميان شهر
در خانه در كوچه، در همه جا گريه مي كني
در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی
اصلاً خودِ تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی
آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی
با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی
با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
*آقا زين العابدين، آب مي ديد گريه مي كرد، غذا مي ديد، جوان مي ديد، پير مي ديد، تازه عروس مي ديد، تازه داماد مي ديد، پيرزن مي ديد، گهواره مي ديد، سه ساله مي ديد، مرد مي ديد، زن مي ديد، اسير مي ديد، غريب مي ديد گريه مي كرد... قصاب داشت گوسفند رو ذبح مي كرد، همين كه كارد رو گذاشت به حلقوم حيوان، آقا صدا زد: آبش داديد؟ عرض كرد: يا بن رسول الله! اين چه سئوالي است؟ ما مسلمانيم، مگه ميشه آب نداده ذبحش كنم، آري آبش دادم آقا، امام زار زار شروع كرد گريه كردن، گفت: آقاجان! بي ادبي كردم؟ ناراحت شديد؟ فرمودن: تو يه گوسفند رو ميخواي ذبحش كني آبش ميدي، اما نبودي كربلا ببيني، پوست صورتِ داداشم علي اصغر مثل مشك خشكيده چروكيده شد، لب ها سفيد شد، چشم هاش جايي رو نمي ديد از شدت تشنگي.... اي حسين!
ع
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
?#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_حماسی
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
🏴#ترکی
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اموی مسجدی بیر مسجد زیبا و کبیر
روز جمعیدی جماعت دولوپ حضار کثیر
دور منبرده شیوخ اموی تیره ضمیر
وزرا بیعت مخصوصیله سلطان پلید
مسجدین شاه نشینینده اوتورموشدو یزید
ناگهان داخل اولوب مسجده فرزند نبی
جنب منبرده جلوس ائدی شریف علوی
حیرته دوشدو هامی گورجک او والا نسبی
آچیلیپ رمز و اشاره دولوب هر مرد و زنه
دیدیلر خارجی گلدی نیه بو انجمنه
وقت او وقت اولدو چیخیپ منبره ناپاک خطیب
جیره خوار اُموی خود سر و بی باک خطیب
پرده شرمی خطابیله ائدوپ چاک خطیب
قیلدی تعریف غزل نسل ابوسفیانی
سورا هذیان دانیشوپ سبع اله دی مولانی
مسجده بیر ملکوتی سس اوجالدی اوزمان
توتولوب هرزه خطیبین دیلی سیندی خفه گان
او صدا صاحبی گفتاره گلیپ دیر اوجادان
ای خطیب اموی ساخلا خطابه ادبین
خلق راضی ایلیوب خالقین آلدین غضبین
سورا یوز دوتدو یزیده دیدی اول میره گرا
اذنی ورسن منه بو تخته نین اوستونه چیخارام
رخصت آلدی اوتوروپ عرشه ی منبر ده امام
ذات اعلایه فصاحت له ائدوب حمد و سنا
او دانیشدیخجا خانوم عمه سی ایلیردی دعا
ایها الناس اولون مطلبه اگاه بیلین
بیزه بذل ایلیوب آلتی صفت آلله بیلین
ایندی نعمتله وریپ مرتبه و جاه بیلین
ارثی دور جود و فصاحت له شهادت بیزه ده
واردی اخلاص و عبادت و شجاعت بیزه ده
قلبی مومن ده اولان مهر سزاوار بیزیم
انبیا زمره سینه سید و سالار بیزیم
خلقتین مفخری پیغمبره مختار بیزیم
حضرت حمزه بیزیم جعفر طیار بیزیم
حافظ قلعه ی دین حیدر کرار بیزیم
لیله اسرا ملکوته گدنین اوغلو منم
ساحته اقدسه معراجی ده دین اوغلو منم
قاب قوسین فَتَتَلا گورنین اوغلو منم
او که گوی لر ده ائدوب راز و نیاز اوغلو منم
قبلتینه او که ایلیوب نماز اوغلو منم
زمزمین اوغلو منم، مکه منا اوغلو منم
مشعرین اوغلو منم،مره صفا اوغلو منم
عرفات اوغلو منم،غار حرا اوغلو منم
مسند عدلیده داد ایلینین اوغلو منم
ایکی نیزیله جهاد ایلینین اوغلو منم
♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع
زمان:
حجم:
212.2K
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#نوحه
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
زهر کین زده شرر، بر جان وبه پیکرم، ای وای، ای وای
باقرم بیا ببین، آمده چه بر سرم، ای وای ای وای
یادگار کربلایم، می روم سوی خدایم
من علی بن الحسین، من علی بن الحسینم۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا پایان عمر خود، با یاد کرببلا، گریان بودم
بهر تشنه کامیِ، بابای غریب خود، نالان بودم
پدرم تشنه فدا شد، سر او زتن جدا شد
من علی بن.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در کرببلا شدم، بیمار وبه بستر، خود افتادم
زار وناتوان شدن، جز اشک دیده نکرد، استمدادم
چیده شد گلهای زهرا، غرق خون گردید صحرا
من علی بن...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دستان عموی من، شد از پیکرش جدا، تشنه جان داد
پیکر برادرم، ارباًاربا شده و، بر خاک افتاد
پدرم شد زار وتنها، عمه شد مادر غمها
من علی بن....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای وای از جسارت و، سختی اسارت، الشام الشام
کوچه گردانی ما، در اوج قصاوت، الشام الشام
خواهرم آنجا فدا شد،کودکان را مقتدا شد
من علی بن...
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین
#نوحه_زمزمه
#شب_سیزدهم_محرم #شهادت_امام_سجاد_ع
✍سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
🎶سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دلــم عــــزادارِ حضـــرت سجــــاده
برای این غـــربت ، زمـزمه ســـر داده
خاک بقیـــع امشـب عطـــر دعـا داره
از آسمـــون ، اشکِ ستـــاره می باره
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مــزار بــی زائـر ، امــان از این غربت
عطــر جنـان داره ، بهشــته این تربت
زینــت عـُبّـــاد و جلــــوهٔ سجـّــاده
بس که جفـــا دیــده از نفـس افتاده
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زادهٔ زهــــرا شد کشته به زهر کیــن
مدینه شد دلخون از این غم سنگین
خاک بقیــــع امشـب ناله و غــم داره
فاطمـــه در خــاکــش بـزم عـــزا داره
برای آقایــی که کشتــه شد مظلـــوم
که شد سرانجام از زهر جفا مسموم
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یه عمری از داغ کرب وبلا می سوخت
از غـــم سنگیــن شــام بلا می سوخت
از غُـــل و زنجیــــر و بــزم حــرامیــها
از غـــم بــازار و عقـــدهٔ شــامیـــها
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
داغ جســـارت بـر یـک تــن بیمـــــار و
هلهــلـه بــا ســرها بــر ســــرِ بــازار و
داغ ســه ســاله در گـوشــهٔ ویــرونــه
ســـوزونده قلبــش رو دفــن غریبـونه
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به یاد لبهــــای خشــک علــی اصغـــر
روضـــه بپــا می کرد برا گـــلِ پـرپـر
وقتی که تو حجـره آب و غـذا می دید
خون دل از چشماش همیشه می بارید
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۹
#محرم_۱۴۰۳
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
زمان:
حجم:
212.2K
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#نوحه
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
زهر کین زده شرر، بر جان وبه پیکرم، ای وای، ای وای
باقرم بیا ببین، آمده چه بر سرم، ای وای ای وای
یادگار کربلایم، می روم سوی خدایم
من علی بن الحسین، من علی بن الحسینم۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا پایان عمر خود، با یاد کرببلا، گریان بودم
بهر تشنه کامیِ، بابای غریب خود، نالان بودم
پدرم تشنه فدا شد، سر او زتن جدا شد
من علی بن.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در کرببلا شدم، بیمار وبه بستر، خود افتادم
زار وناتوان شدن، جز اشک دیده نکرد، استمدادم
چیده شد گلهای زهرا، غرق خون گردید صحرا
من علی بن...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دستان عموی من، شد از پیکرش جدا، تشنه جان داد
پیکر برادرم، ارباًاربا شده و، بر خاک افتاد
پدرم شد زار وتنها، عمه شد مادر غمها
من علی بن....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای وای از جسارت و، سختی اسارت، الشام الشام
کوچه گردانی ما، در اوج قصاوت، الشام الشام
خواهرم آنجا فدا شد،کودکان را مقتدا شد
من علی بن...
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#مرثیه
✍شاعر:وحید محمدی
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام مسعود عالی
یکی از کارهایی که امام سجاد داشت این بود که کربلا رو زنده نگه داره.پیام اباعبدالله علیه السلام رو زنده نگه داره و به گوش تاریخ برسونه.عمه جانش زینب کبری هم این رسالت رو به دوش داشت .منتها حضرت زینب سلام الله یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا بیشتر زنده نبود...
اما وجود مقدس امام سجاد که۳۴-۳۵سال بعد از واقعه کربلا زنده بود،او باید پیام عاشورا و کربلا رو حفظ می کرد.نه با مجلس روضه گرفتن آن امکان پذیر نبود.با اشک،با گریه هر چیزی که تناسبی با واقعه کربلا داشت می دید؛ گریه می کرد و اشکش جاری بود.اگر احیانا سر سفره براش آب می آوردند،گریه میکرد.میخواست وضو بگیره؛نگاهش به آب می افتاد،گریه می کرد.از یه مسیری رد میشد میدید قصابی داره گوسفندی رو ذبح می کنه؛میرفت جلو،می گفت آقا! این گوسفند رو آب دادید میخواید سرش رو ببریدمیگفت :پسر پیغمبر! مامسلمانیم.میدانیم که باید آب بدهیم.امام سجاد می فرمودند:اما خودم دیدم که پدرم،برادرم و هفده نفر از خوبان رو بین دو نهر آب دجله و فرات سر بریدند بدون اینکه آب بدن.....
حضرت ام البنین لباس بچگی حضرت عباس رو تن بچه حضرت ،فضل بن عباس کرده بود و دستش رو گرفت آورد پیش امام سجاد.امام سجاد وقتی لباس عموش رو تن این بچه دید؛اینقدر گریه کرد به یاد اباالفضل...به این شکل پیام عاشورا رو نگه میداشت.
امام سجاد در این سفر اسارت چه ها کشید. امام باقر علیه السلام ،وسط غسل دادن امام سجاد دست از غسل کشید و شروع کرد بلند بلند گریه کردن. به امام باقر گفتن آقا چی شد؟حضرت فرمود: هنوز جای غل و زنجیرایی که به بدن پدرم بود و گوشت اضافه درست کرده بود و اثر باقی گذاشته بر بدنش، هنوز هست من گریه ام برای اینه...
دو تا از معصومین بودند که وسط غسل معصوم دیگر دست از غسل کشیدند و بلند بلند گریه کردن...یکی امام باقر علیه السلام و دومیش هم امیرالمومنین علیه السلام بود که شبانه داشت حضرت زهرا رو غسل میداد.اسماء آهسته آهسته آب می ریخت وامیرالمومنین از زیر پیراهن غسل میداد بچه ها هم چون بهشون سفارش شده بود آرام گریه کنید؛آرام گریه می کردنداما یک مرتبه امیرالمومنین دست از غسل کشیدند وشروع کردند بلند بلند گریه کردن.اسماء گفت:آقا حق دارید.زهرا رو از دست دادید.ولی مگه خودتون نفرمودید آهسته. امیرالمومنین فرمودند:الان دستم رسید به بازوی ورم کرده اش الان دستم رسید به پهلوی شکسته اش...
یا امام باقر یا امیرالمومنین! شما عزیزتون رو وقتی داشتید غسل می دادید یک بخشی از بدنش مجروح بود.اما"لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.."
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#مصائب_شام
🏴#دوبیتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خندههای شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمههای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
کندی خنجر عذابش میدهد
ضربهی آخر عذابش میدهد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بیانگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در سوگ امام ساجدین دل خون است.
وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است.
رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام
او دید بیانش ز توان بيرون است.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب شادی شب غم گریه می کرد
به اندوهی دمادم گریه می کرد
کتاب عمر او تقویم روضه است
محرم تا محرم گریه می کرد
(آقای مومنی نژاد)
🏴شهادت امام سجاد علیه السّلام 🏴
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ بند_اول
دنبال قافله به دستم سلسله
میدویدم
با تنی مجروح و پای پرآبله
میدویدم
بیاد اصغر رباب میسوخت
رباب میسوخت رباب میسوخت
با دیده ی تر رباب میسوخت رباب میسوخت رباب میسوخت
با قلبه مضطر رباب میسوخت رباب میسوخت رباب میسوخت
تو هرمکان رو نی زدن چوب به لب بابام
میونه بزم مِیزدن چوب به لب بابام
بابای بی سر غریب مادر
✅ بند_دوم
میخوردیم بی امون لگد و تازیون
از این و اون
میدیدم که میزد به لبت خیزرون
با چشمه خون
یه عده اشرار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
تو کوچه بازار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو
میونه انظار
زدن مارو زدن مارو زدن مارو زدن مارو
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
✅ بند_سوم
ای وای از شهرشام ای وای از دحام
ای وای ای وای
ای وای از کوچه و از نگاه عوام
ای وای ای وای
به اشکای ما
میخندیدن میخندبدن میخندیدن
دور و بر ما
میرقصیدن میرقصیدن میرقصیدن
حال مارو که
نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن نفهمیدن
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
چهل ساله یارم
فقط آه و فقط ناله س فقط ناله س
بابای بی سر غریب مادر
✅ بند_پایانی
میبینم گهواره بچهای شیرخواره
محزونمیشم
میبینم هر جایی روسریه پاره
گریون میشم
چهل ساله کارم
فقط روضه س فقط روضه س فقط روضه س
چهل ساله کارم
فقط نوحه س فقط نوحه س فقط نوحه س
چهل ساله کارم
فقط گریه س فقط گریه س فقط گریه س
بابای بی سر غریب مادر
✍ رضا_نصابی
مجید_مرادزاده
#محرم_۱۴۰۴
#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ......
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#زمینه_شور
✍شاعر:قاسم نعمتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بایاد غربتِ کربلا دلخونم روز و شب روضه قتلگاه می خونم
چهل ساله که من دارم داغ کفن
من دیدم اونکه جاش تو افلاکه
بدنش روی خاکه
از جراحت صد چاکه
بادستام بوریا پیچش کردم
تو بغل جمعش کردم
بردم و دفنش کردم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اسیری زینب من و بیچاره کرد دیدم اهل بیت دشمن آواره کرد
وای از در به دری وای از بی معجری
باسادات مثل برده تا کردن
همه جا غوغا کردن
مارو تماشا کردن
سر هارو زن ها با دست پوشوندن
تا که می شد چرخوندن
اشهد مارو خوندن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تموم گلایم از مردم شامه جایی که پرتاب سنگ از روی بامه
خاکستر میریزن دنبال کنیزن
جائی که یاد اون هم عذابه
دل از غمش کبابه
اون مجلس شرابه
نانجیب خیزاران بالا می برد
تاکه پایین می آورد
رو جیگر ما میخورد