#مصائب_شام
سر تو از سر نیزه به من توان می داد
امید بر دل مجروح بی کسان می داد
خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی
کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد
نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز
گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد
میان مجلس شان از کنیز تا گفتند:
سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد
برای خوش گذرانی، یزید در مجلس
مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد...
...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد
دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد
هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم!
تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد
همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد
بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد
نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر
به جسم خواهر تو درد استخوان می داد
مهدی نظری
اوغول اوغول نازلی بالام گوزل بالام دل آچمیان بالام
ایوده ملییب یرییب قاچمیان بالام
(کاش ایكی نوع آداملارا گونون باتار چاقی اولمیا؛بیری اوغلی ئولن ننه دی بیری ده یتیم اوشاقدی؛گونون باتار چاقی اولاندا اویتیم بالا همیشه بوینی چینینده دولانار هیچ اورگی گلمز کوچه ده اوشاقلارا قوشولا؛اوغلی ئولن ننه ده دیزلرین قوجاخلار یانا یانا آغلار؛ رباب یانایانا دییردی بالا آتما منی)
بالا گل اولسان اگر باغبانیوم
چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم
(معمولا کی ننه کی بالادان خجالت اولار ؛اوغول ئولونجک آغلارام الریوی باغلادیم؛خانم زینب ربابدان بوسوالی خبر آلدی رباب ده گوروم غارتده سنی نجه وروبلار سینون گوریب رباب
دیدی خانم بالامین ال ایاقین باغلادیم بالا گوررسن معمولا دیزی اوسته یاترداندا ایاقلاری سینیه طرف اولار
خانم بالام اوقدر ایاقلارین چالردی سینمه )
اوغول حقلیسن گلمیه سن چون سنی خوش ساخلامادیم
کور اولونجا گرک آغلیدیم اوغول آغلامادیم
الیوی باغلادیم اما یاراوی باغلامادیم
(کربلادن آیرلاندا گوردولر هره قاچیر ئوز بالاسنین جنازه سی اوسته سریه قاچیر قاسم بالینینه ام کلثوم قاچیر ابوالفضل جنازه سینین بالینینه لیلا قاچیر علی اکبر بالینینه سکینه دییر گوردوم ننم رباب بئله آواره دولانیر گلدیم قاباقا ننه نیه بئله آواره دولانرسان دیدی قیزیم گورورسن هره قاجیر ئوز بالاسنین جنازه سینین اوستونه اما منیم اوصودامر بالامنان خبر یوخدی دیدی ننه عاشورا گونی بابام گتیردی علی اصغری خیملر دالندا دفن اله دی ؛دیدی قیزیم نولار منی آپار بالامین قبری اوسته بالامی گویلوم ایستیر بایرام اولاندا عزیز گون اولاندا اوغلی ئولن ننه هامیدان قاباخ دورار ایاقا چادرن سالار باشناسوروشسان خانم بایرامدی هارا گیدیرسن دیر اول گیدیرم بالامین قبری اوسته بالاملا بایراملاشام
سکینه دییر گلدوخ علی اصغرین قبرینین کنارینه گوردوم ننم رباب بیر صاقا باخدی بیر صولا باخدی گوردوم ننم ایلشدی یره باشنان معجرین آشدی دیدیم الله گوره سن ننم نیه بئله الیر سکینه دییر گوردوم ننم رباب دوشونون صودون توکور بالانین قبری اوسته
دوشومده من بو صوتی شامه آپارمارام بالا
مرغک زخمی من لانه بیا
شویمت چهره خونین تورا
در بغل گیرمو از غصه رهم
بهر تو آب دهم دانه دهم
سنبل آچوب چمنلرده بویونجا
بوی بوخونون گورنمدیم دویونجا
آتما منی گل اولسان اگر باغبانیوم
چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم
@Hazrate_Abalfazll
.
#راس_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای
پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست
کافی است بزم سوختگان را شراره ای
سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر
در دست زینب است گریبان پاره ای
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من...
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد
از بحر بر کنار نگردد کناره ای
با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای
پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای
جایش به روی صورت من درد می گرفت
میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای
بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای
شاعر: #موسی_علیمرادی✍
-----------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#محسن_راحت_حق
من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
نوکری خسته برایت نشوم پس چه کنم؟
ای مسافر! که شدی راهیِ صحرا برگرد
ذرّه ای گردِ عبایت نشوم پس چه کنم؟
آرزویم شده یک لحظه فقط درکِ حضور
من اگر جَلدِ هوایت نشوم پس چه کنم؟
ای عزادارِ حقیقی ِ حسین... آمده ام..
ناله ای بینِ نوایت نشوم پس چه کنم؟
روضه خوانیِ تو جانسوزترین صوتِ خداست
من اگر محوِ صدایت نشوم پس چه کنم؟
از خودت دور نکن ،آمده ام سینه زنی
بسته بر شالِ عزایت نشوم پس چه کنم؟
گرچه که دردسرم خیر ندارم اصلأ
همرهِ کرببلایت نشوم پس چه کنم؟
آخرین مردِ خدا،حجّتِ حق..مبهوتم
من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
زمزمه- منم باید برم
یه کربلا به این گدای بی وفا بده
یه گوشه ازحرم به من خسته جا بده
بیا و اربعین دوباره ما رو را بده
حرم شلوغه و خالیه جای نوکرت
عنایتی بکن به ما به جون مادرت
رو گنبد طلا آقا بشم کبوترت
خدا میدونه که آقا چقد تو رو میخوام
به عشق دیدنت پیاده تا حرم میام
حسین حسین میگم تا که بگیره باز صدام
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
برات کربلام دست آقا امام رضاس
همونکه برکت زندگی تموم ماس
اباالرئوفه و همیشه فکر نوکراس
نگاه کن از کرم آقا به چشم خیس من
زیارت حرم مثه یه خوابه واسه من
به گوش مادرت میرسه التماس من
نذار که حسرتش بمونه روی این دلم
فراق و دوری از شش گوشه تو قاتلم
بَده نیام آقا من که یه عمره سائلم
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
تو روضه ها فقط آقا به فکر گریه ام
مرید زینب و دیوونه ی رقیه ام
همیشه دشمن قوم بنی امیه ام
رقیه حاجت ماها رو میده آخرش
سفارش ماها رو میکنه به مادرش
همیشه هر کجا داره هوای نوکرش
یه گوشه ی نگاه تو راه نجات من
اگه دعام کنه حل میشه مشکلات من
میدونم عاقبت امضا میشه برات من
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
به نام خدا
#محرم_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
******************
غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد
دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد
امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی
که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد
شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد
رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد
به احترام تو خورشید از نفس افتاد
از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد
به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید
خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد
سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم
شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد
میان همهمه بردند رأس پاکت را
تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد
رسید وقت اسارت زمان سخت وداع
وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد
چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم
میانِ این همه نامحرمان که تنها شد
اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار
اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد
تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که
زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد
شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو
به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد
اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم
شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد
******************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۸
به نام خدا
#محرم_عاشورا
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
**************
اَمان از آن دَم آخر، چه چیزها که ندیدم
به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم
به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت
رسید بر سر گودال، مقابلش که رسیدم ;
«وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود
وناله های "بُنَیَّ" در آن میانه شنیدم
وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید
گذاشت زیر گلویت ، فغان و ناله کشیدم
ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم
دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم
ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر
میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم
بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل
بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم
سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم
به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم
**************
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۶/۸
ورود به شهر شام زبانحال زینب
#ورود_به_شام
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
شادی نکنین شِما مردم شام
چرخ ندین اماره پیش خاص و عام
چه انده ظلم و جفا بونه به ما
خدا دونده شمه کار هسّه حرام
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
شمه شهر چِسّه چراغون بهیعه
زینب دل شمه کار خون بهیعه
پسرِ پیغمبره نیزه بالا
چه شمه تک انده خندون بهیعه
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
خارجی نیمی نزنین تش و سنگ
رحم هاکنین مردم بی نام و ننگ
بی وفایی نکنین انده شما
پاک ننه دامن جه اینجوری ننگ
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
این مریضی که دوِسّه دسّ و پا
زادهٔ پیغمبره زین العبا
حجت حقه کم هاکنین جفا
چشی جواب گنّی در روز جزا
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
امه سر انده تش و سنگ نِوارین
خاخره دل ره شما درد نیارین
اتی آزاده بوئین مردمه شام
خاره تیم آخرته سه. دکارین
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
شهر شام زینب ره ته پیر هاکردی
وره جانه جه خله سیر هاکردی
انده بی حرمتی بیّه با وِشون
بدجوری ونه دلره تیر هاکردی
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
(صفا) یاد بیار حرف زین العبا
بعوته امان از این شام بلا
هیج جایی اینجوری بلا ندیمی
امان از دروازهً شهر و جفا
شامیان بی وفا دف نزنین
مه براره سرِ پیش کف نزنین
🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#ایام_محرم 1400
سبک #زمینه
#کربلایی_جواد_مقدم
نفس بده نوا بده جنون بده بگم حسین
دلم گرفته از همه توون بده بگم حسین
بگم حسین همه غمها یادم میره
اگه نباشه نگاهش کارم گیره
همیشه با کرمش امدادم کرده
بدون روضه دلم از دنیا سیره
رفیق ملامت کن بگو ریا کارم
خودش که میدونه چقدر دوسش دارم
حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃🔃
باید که پیش دلبرم یه روزی روسفید بشم
روضه منو عوض کنه تا آخرش شهید بشم
یه روز فداییِ صاحب مجلس میشم
به لطف دست کریمش خالص میشم
شبیه اونکه برا مولا سر داده
برهنه میشم و مثل عابس میشم
بدون که دست از تو نمیکشم آقا
دل منو بردی فدات بشم آقا
حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃
ارادت و سلام ما به ساحت اباالفضل
سینه زنم یه عمره از عنایت اباالفضل
گره گشای دل بیمارم عباس
همیشه خادم این دربارم عباس
بدم ولی به نگاهت دل خوش کردم
قسم به فاطمه دوسِت دارم عباس
دم مسیحایی ، عزیز زهرایی
فقط تو دلداری ، فقط تو آقایی
مدد ابوفاضل ، مدد ابولفضل
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
4_5875062137583307752.mp3
16.51M
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم..
#سینه_زنی و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی •✠•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نفس به نفس، قدم به قدم
با رویایِ تو، با پایِ دلم
میرم تا بهشت، میرم به حرم
همین که تو هستی دلِ من آرومه
از اینجا که هستم ضریحت معلومه
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خوابم
دارم میخونم، با چشمایِ خیس
تو دنیا کسی، شبیه تو نیس
آقا برامون، حرم بنویس
من از هرجا که تو نباشی بیزارم
بلند میگم هر روز آقا دوست دارم
خودم میدونم، همش باهامی
خودت میدونی، که همهی دنیامی
سلام شش گوشه، سلام اربابم ..
الان کربلام، بیدارم من یا خوابم
بازم اومدم، تو بزم عزات
ببین که صدام، گرفته برات
صدا چیزی نیست، جونم به فدات
چقدر گریه کردم برای گوالت
خبر دارم آقا چه جوری بود حالت
رو اسب بودیُ و زمین افتادی
دوازده ضربه چقدر سخت جون دادی
سلام شش گوشه ، سلام اربابم ..
الان کربلام ، بیدارم من یا خواب
soltani-moharram-sh11.mp3
5.01M
|⇦•با غصه های آل عبا...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ
┈•
|⇦•با غصه های آل عبا...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی
"صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله"
"اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک "
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی
ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم
از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی
ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما
می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی
گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی
در مشهدِ امام رضا گریه می کنی
*هر جا رفتی مارو هم دعا کن...*
بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی
*امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..*
این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#شاعر وحید محمدی
*هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...*
سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب
خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب
*همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن...
گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن...
امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "*
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم
من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
*غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...*
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم، غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کَسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
چگونه با که بگویم غروب را دیدم
به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم
#شاعر : حسن لطفی
*رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...*
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین…
*بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
9.76M
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ
|⇦•این چهل سال فقط ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
*چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..*
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
*حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
*محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ..*
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا
چقدر کتک خوردی از نامسلمونا
بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری
از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری
آخه تو دیدی گوشواره ها رو
چه جوری غارت بردن ..
یادت می افته که خواهراتُ
چه جور اسارت بردن ..
از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن
جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن
چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا
کشوندنت بینِ بزم شراب آقا
چه ناسزاها شنیدی آخه
میدنِ بازار ای وای ..
سختِ ببینی تو عمه هاتُ
میون انظار ای وای ..
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت
ای حسین ...
باب الحرم _حسن حسینخانی-1.mp3
7.78M
|⇦•روی پا آمده ای دیدن دختر..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسن حسینخانی •ೋ
|⇦•روی پا آمده ای دیدن دختر..
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسن حسینخانی •ೋ
روی پا آمده ای دیدن دختر مثلاً
تو بیا باش پسر من به تو مادر مثلاً
*بچه های شام که منو بازی ندادن بابا .. تو بیا با من بازی کن .. هرچی باشه من دخترتم ..
کی دلِ نازتُ غم داده بگو
چرا اشکای تو افتاده بگو
بیا دوتّایی بریم تو کوچه ها
کی تو رو بازی نمیداده بگو ...
ای ناله دارا .. ان شالله حرمش عرض ادب کنیم ..*
مثلِ شب های مدینه تو زمسجد برگرد
منتظر باش که من باز کنم در مثلاً
فکر کن موی سرم شانه شده سوخته نیست
نزده هیچ کسی دست به معجر مثلاً
من زبانم به دهانت نهم از سوز عطش
تشنه تر از منی و من علی اکبر مثلاً
یعنی بابا یادمه علی اکبرو بغل کردی
لب ها رو به لب های علی رسوندی
بکنم روی زمین با کف دستم قبری
تو مرا دفن کنی من علی اصغر مثلاً
مثلا خوابمو تو راهی میدان هستی
به رخم بوسه بزن بوسۀ آخر مثلاً
میشوم من تنِ بی سر به زمین میفتم
همچو بسمل بزنم جای تو پر پر مثلاً
مثلاً کنج خرابه، ته گودال و من
خواهرِ تو بزنم بوسه به حنجر مثلاً
دست داری مثلا غسل بده جسم مرا
عمه اسما مثلا من تن مادر مثلاً
تا رسیدی به رخ نیلی و بازوی کبود
دست بردار ز غسلم بشو حیدر مثلاً
شاعر : #سعید_خرازی
*شاید فاطمیه نبودیم .. اجازه بدید بگم .. اسما میگه اونی که سفارش کرد آروم گریه کنید یهو شروع کرد بلند بلند گریه کردن .. دست به دیوار گرفته بلند بلند داره ناله میزنه .. هی میخواد اشکِ چشماشُ یچه هاش نبینن ولی صدا گریه ش رو که می شنون .. گفتم آقا خودتون فرمودید آروم گریه کنید .. چرا پس خودتون .. فرمود اسما دست از دلم بردار .. همین الان دستم به بازوی ورم کردش خورد ..
زمین به صیحه درا آسمان بزن ناله
به یاد یاس سفیدی که گشت چون لاله
شکسته شد دلِ من که گفت غساله
که این تنِ سه ساله ست یا چهل ساله
گوشۀ خرابه دیدن دیگه صدایِ بابا بابا گفتن نمیاد .. اومد جلو دیدن سر یه طرف افتاده .. رقیه یه طرف افتاده ...*
Kermanshahi-moharram99-sh11_2.mp3
4.25M
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ...
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ
|⇦•دلم گرفته و دلم اسيرِ..
#روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج امیر کرمانشاهی •ೋ
دلم گرفته و دلم اسيرِ غربت و غمِ اسارتِ
دلم گرفته و هنوز تو خاطراتِ من، دردِ جسارتِ
دلم گرفته و هنوز دلِ غيورِ من، زخميِ غارتِ
*شبِ روضه است،امام سجاد آب ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، غذا ميذاشتن جلوش گريه مي كرد، هر وقت،شب، روز،صبح، گريه مي كرد، فقط مي نشست مي گفت: حسين.... و زار مي زد.هر وقتي مي اومدن مهموني دعوتش مي كردن، مي گفت: نه يه مهموني رفتيم برايِ ما بسِ...*
نميره از خاطرم، آتيش و دودِ حرم
چهل ساله دل سوخته ي، مصيبتِ معجرم
ديدم كه تو شعله ها، دختري گير اُفتاده
رو چادرِ زنامون، خراشِ تيغ افتاده
*ديدي آدم يه اتفاقي براش بياُفته اصلاً باورش نميشه، با خودش ميگه: مگه ميشه اصلاً، نه اصلاً مگه امكان داره؟...*
نميشه باورم، ولي هنوز مونده رو دستمون رَدِ طناب
نميشه باورم، سَرِ علي رو نيزه بود جلو چشِ رباب
نميشه باورم آيه ي تطهيرِ خدا و مجلسِ شراب
تا كه بيادم مياد، دل ميشه غرقِ عذاب
آستينِ پاره اي شد، براي عمه ام حجاب
مصيبتِ من كجا، آه و دلِ زار كجا؟
دخترِ حيدر كجا، كوچه و بازار كجا؟
* توي اينِ خانواده، فقط سه نفرن، يكي اميرالمؤمنينِ، يكي امام حسنِ، يكي زين العابدين... اميرالمؤمنين خانومش رو جلوش زدن، امام حسن مادرش رو جلوش زدن، اما زين العابدين، هم خانومش رو جلوش زدن، هم مادرش رو جلوش زدن، هم خواهرش رو جلوش زدن، هم عمه اش رو جلو چشمش زدن... *
تو كوچه هاي شام، كوچيك بزرگاشون با كينه مارو ميزدن
تو كوچه هاي شام، با سنگاشون رو نيزه ها سَرا رو ميزدن
تو كوچه هاي شام، يهودي هاشون هم جا مونده ها رو ميزدن
از پشت بوم مي ريختن، آتيش رويِ سرامون
يه چشمِ مون گريه بود، يه چشمِ مون پُر از خون
نداشت دلِ شاميا، يه خورده رحم و احساس
زيرِ كتك مي گفتيم، كجاست عمومون عباس؟
يك چيز زِ روضه ها مرا ريخت بهم
سوزاند مرا ميان اين صحنه ي غم
ديدم كه به رويِ نيزه سقا مي گفت
ناموسِ حسين و اين همه نامحرم؟
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
112K
#اسارت
■ روایت #شام | نامحرم
□ احمد حیدری
زنهای شام غصه معجر نداشتند
کمبودی از غنیمت و زیور نداشتند
در کوچه ها نشد سرشان زخم سنگ و چوب
در پیش چشم رأس برادر نداشتند
بر خار، پا برهنه نبودند کل راه
زنجیر هم به گردن مضطر نداشتند
اطرافشان به هلهله نامحرمی نبود
داغ تنور و سوختن سر نداشتند
حین حراجِ سوختهی گاهواره ای
شرمی ز داغ سینه مادر نداشتند
بی شرم های کوچهی برده فروشها
شرم از کنیز خواندن سرور نداشتند
یک زن دلش به حال اسیران کمی گرفت
میگفت کاش کودک دختر نداشتند
نامردهای شام چه مردانه میزدند
جز تازیانه صحبت دیگر نداشتند
از دینشان که خیر ندیدیم کاش که
در شهرشان یهودی کافر نداشتند
در پاسخ تلاوت قرآن نیزه ها
از سنگ و چوب حربه بهتر نداشتند
از سنگ و چوب و آتش عوض شد رخ حسین
دست از سرش هنوز ولی برنداشتند
#شام_بلا
#اسارت
#کربلایی_امیرحسین_یعقوبیان🎤
#لبیک_یاحسین_علیه_السلام
مداحی_آنلاین_سره_به_نیزه_تو_سربلند_عالمی_نریمانی.mp3
5.77M
📋سر به نیزه تو سربلند عالمی
#تک
کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سر به نیزه، تو سربلند عالمی
تن پر از خون، تو سرنوشت نوکری
خدای عالم، تورو نوشته سرور و
برای ماهم، فقط نوشته نوکری
سرنوشت من، الهی که بشه برات فداشدن
جونم و بگیر، میون گریه کردن و به سر زدن
سینه میزنم، به این امید که غرق خون شه این بدن
سینه میزنم بگم که سینه چاکتم
گریه میکنم بدونی هلاکتم
مُهر تربتم، یعنی مومن از، خاک پاکتم
" یا ثارالله، حسین "
برای تسلیم، حسین نرفت به کربلا
که از عدویش، هراس و دلهره نداشت
برای سازش، که غرق خون شده تنش
سر بریده، سر مذاکره نداشت
میشی ناامید، به هرکی جز حسین اگه داری امید
ای بریده باد، سری که رفته تحت بیرق یزید
ای خداراشکر، که دشمنای ما رو احمق آفرید
مرگ بر امان اگر که شمر امان دهد
شیعه باید از خودش جَنَم نشان دهد
وای اگر که جز، غرق خون شدن،شیعه جان دهد
" یاثارالله، حسین "
رسیده از راه، سیاهی لشکر حسین
تو اینسیاهی، شکوه ما مشخصه
این اربعین باز، علم به دوش و مشکیپوش
سپاه شیعه، پای پیاده میرسه
ای مسیر عشق، در انتظارتیم یه سال آزگار
امسالم میایم، برهنه پا و سینه چاک و بیقرار
زیر پای ما، شکسته گردن یزیدِ روزگار
این صدای پای ارتش حسینی است
شیعه کربلای خیبری حُنینی است
اینشکوه ما، اقتدار ما، از خمینی است
" یاثارالله، حسین "
*شاعر: #داود_رحیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یاحسین_علیه_السلام
🌾🍂🌾
4_5868752791970778404.mp3
10.44M
#واحد_تند
#امام_حسین
#موضوع_عمومی
امیری حسین و نعم الامیر
بیا سینه زن که مُرادت رسید
بیا شاه مشهد به دادت رسید
علی بن موسی الرضا امضا کرد
جواز زیارت به دستت رسید
تشکر آقا تشکر آقا خریدی دلم رو مثل حُر آقا
تشکر آقا تشکر آقا شده کاسم از لطفتون پر آقا
تشکر آقا تشگر آقا جوازم رو دادی تشکر آقا
خودت غم دادی توآهم دادی
توی روضه ها تو راهم دادی
تو سینه زنی بهم دم دادی
گذاشتی بیام تازه مزدم دادی
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
دارن می رسن نوکرا صف به صف
با هر اسمی و رسمی از هر طرف
جواز از امامِ رضا دارن و
جنون رو شروع می کنند از نجف
میگه یا علی۲ یکی پا نداره نشسته میاد
میگه یاعلی۲ یه نابینا با چشم بسته میاد
میگه یاعلی۲ جوونی که قلبش شکسته میاد
یکی گریونه یکی حیرونه
یکی پرچمش رو می چرخونه
یکی مشک آب رو می گردونه
یکی روضه ی زینب و می خونه
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
چه شوقی داره قلب بی تابشون
که پیدا شده دُرّ نایابشون
عجب صحنه های قشنگی شده
گداها رسیدن به اربابشون
حسین اومده ۲ به این تک تک زائرا سر زده
حسین اومده ۲ حسین اومده عجب بوی سیبی توی مرقده
حسین اومده ۲ تو هم دست به سینه سلامی بده
سلام علی شه سر جدا
سلام علی عزیز خدا
سلام علی امیر دلا
سلام علی ساکن کربلا
برا اربعین نوبتم رو بگیر
امیر حسین و نعم الامیر
🎤سیدرضانریمانی
#واحد_شلاقی
#نوحه
#اربعین