وقتی عروس و داماد اومدند تو خونه، پیغمبر دستور داد همه خونه رو ترک کنند، همه خونه رو ترک کردند، پیغمبر نگاه کرد، دید اسماء ایستاده سرشو پایین انداخته، صدا زد اسماء مگه نگفتم همه برند، تو چرا موندی، اسماء سرشو انداخت پایین، شب عروسیه بی بی دو عالمه، پیغمبر امر کرده همه برن بیرون می خواد با عروس و داماد خصوصی حرف بزنه، گفت: چرا تو نرفتی همه رفتند، گفت: یا رسول الله ببخشید منو، اما من از طرف خانم خدیجه ماموریت دارم، تا اسم خدیجه رو برد، می گن پیغمبر همچی که گفت: از طرف خدیجه ماموریت دارم، شروع کرد مثل ابر بهار گریه کردن، صدا زد اسماء چه ماموریتی، آقا جان شبی که بی بی از دنیا می رفت، خانم خدیجه سلام الله علیها به من یه ماموریتی رو واگذار کرد، گفت: اسماء من دارم می میرم، اسماء دخترم کوچیکه، اسماء یه روزی و یه شبی فاطمه ام عروس میشه، دختر شب عروسیش به مادر نیاز داره، خانومها حرف منو زود میگرن، اسماء زهرام مادر نداره، نکنه شب عروسیم ، زهرامو تنها بذاری، من باید کنار بی بی بمونم، پیغمبر دعا کرد اسماء رو، چی می خوام بگم ، شب شام غریبان حرف عروسی می زنم، نه، اون شب یه بار اسماء مادری کرد، یه بار موند، امشبم علی همه رو فرستاد برند، اما گفت اسماء، تو بمون علی تنها مونده، اسماء می خوام بدن زهرارو غسل بدم، 9 سال از اون شب گذشته، اسماء تو محرم این خونه ای، اسماء بمون کمکم کن، امشب شب اسماء ست، امشب شب این شعره،
اسماء بریز آب روان ........ (متن کامل شعر کلیک کنید)
به یه شکلی بدنو امشب مولا غسل داد، طبق وصیت بی بی، قربون تو خانم برم چه قدر مراقب علی هستی، تا زنده بودی رو از علی می گرفتی، خدا به سر هیچ مردی نیاره، بره خونه زنش رو بگیره ازش، نمی دونی این با دل علی چه کرده، تا زنده بود مراقب بود، غیرت علی به جوش نیاد، وقتی هم از دنیا رفت امشب گفت منو از زیر پیراهن غسل بده علی، نمی خوام پیراهنم و در بیاری از تنم، خودش می دونه چه بلایی سر این بدن آوردند، می دونه این بدن سینه اش مجروحه، می دونه اگه علی نگاه کنه، جای میخه در رو ببینه میمیره، وای ...
مراعات علی رو کرد، علی داره از زیر پیراهن غسل می ده، اما یه جایی دیگه نتونست خودشو نگه داره، از امشب دیگه نگذاشتن برا زهرا کسی بلند بلند گریه کنه، جمله دوم، می دونی، اولین کسی که امشب برا فاطمه بلند گریه کرد، خود علی بود، لذا امام صادق علیه السلام فرمود: خدا رحمت کنه، اون شیعه ای که، برا مادر ما بلند گریه کنه، می دونی چرا، آخه علی داره بدنو غسل می ده، یه مرتبه دیدند، سر به دیوار گذاشت، داره داد می زنه، اسماء دوید اومد جلو، مولا خودت گفتی آروم گریه کنند، صدا زد اسماء چیزی نگو، الان دستم رسید به بازوی فاطمه، الهی بشکنه دستت قنفذ، ..
Voice changer with effects (https://play.google.com/store/apps/details?id=com.baviux.voicechanger)1_1352367767.mp3
زمان:
حجم:
6.3M
🍂🍁🍂
روضه شام غريبان حضرت زهرا سلام الله عليها
😭😭😭
اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
*زهرا! دل ِ علي برا حرف زدنت تنگ شده،زهراي من وقتي صورتت رو مي ديدم،غم هاي عالم از دلم مي رفت،غير اين مدت آخر كه قضيه بر عكس شد،وقتي صورت مباركت رو نگاه مي كردم،غم هاي عالم به دلم مي نشست،زهرا! دلم برا صداي ِ ملكوتيت تنگ شده،صدات غم از دل ِ علي مي بُرد.*
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
*با علي حرف بزن، "کَلِّمینِی" . زهرا جونم وقتي نافله مي خوندي،صداي مباركت رو مي شنيدم،وقتي قرآن تلاوت مي كردي،وقتي علي رو صدا مي زدي:ياابالحسن!. اما زهرا الان كنار تربتت نشستم،يه صدا زدنت علي رو كشت،هنوز ناله ي يا فضه ي تو مانده به گوشم،اون لحظه اي كه فضه رو صدا كردي: "یا فضّةُ خُذینی وَ الله قَد قُتِلَ ما فی أحشائی." فضه به داد برس،محسنم رو كشتند.*
اي جان ِ حيدرت به فدايت، سخن بگو
جانم به لب رسيد برايت، سخن بگو
در غربت مدينه تويي همدم ِ علي
دل تنگ شد براي صدات،سخن بگو
*زهراي من! الان با نشنيدن صدات دارم جون ميدم،نه تنها علي،بچه هاتم دارن مي ميرند،مثل فردا پسراش اومدن هي صدا زدن: "کَلِّمینِی يا اُما! فَـأَنـَا ابْـنُك الحُسَين،" اما امشب جواب بچه هاش رو داد،موقعي كه علي غسل رو تمام كرد،كفن كرد،بندهاي كفن رو بست، حسنين آمدند،ناله زدند، "کَلِّمینِی، کَلِّمینِی"،مي گفتند،يه وقت دست هارو از زير كفن بيرون آورد، دو تا آقازاده رو به سينه چسبانيد،اميرالمؤمنين قسم ياد كرد" أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ" پسراش گفتن:با ما حرف بزن،اما زهرا ناله زد، مثل او
.
#نوحه
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا
#سبک_دامن_کشان_رفتی
بعد از تو حیدر شد (غریب مدینه) 3
نهادم گُل یاسَم (غمت را به سینه) 3
//////////////
شود جان حیدر فدای تو
کنم گریه هر شب (برای تو) 3
»»»»»«««««
تا که تو شدی کفن (علی شد غریب) 3
رفتی از خانهی من (علی شد غریب) 3
******
بعد از تو یا زهرا (رسیده به لب جان) 3
کنارِ مزارِ تو (منم دیده گریان) 3
//////////////
کنار قبرت سوزَم زِ هجرانت
منم با یاد تو (پریشانت) 3
»»»»»«««««
تا که بیپسر شد (علی شد غریب) 3
کشته پشت در شدی (علی شد غریب) 3
******
صفابخش قلبم ای (گُل یاسِ چیده) 3
به یاد غمت زهرا (شدم قَد خَمیده) 3
//////////////
کنار قبر از پا فتادم من
سرم را روی خاک (نهادم من) 3
»»»»»«««««
تا تو رفتی از جهان (علی شد غریب) 3
بهار من شدی خزان (علی شد غریب) 3
شاعر: رضا یعقوبیان✍
اجرا: اسد آل حسن🎤
کانال نوحه مجمع الذاکرین ایتا 1_2053690783.mp3
زمان:
حجم:
5.95M
😭😭😭
🍂🍁🍂
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر -كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا-
همچو مرغی كه دانه بر چیند،
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهر
زمان:
حجم:
1.01M
مداحی به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیه
بین الصلواتین نماز جمعه شهرستان فاروج
احمد اسدی روحانی مستقر در شهر تیتکانلو
بسم الله الرحمن الرحیم
#بعدازشهادت حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_مولا
بی توزهرا جان، علی چون مرده ای تبخیر شد..
در کنار قبر تو با غصّه ها تسخیر شد
پوستت بر استخوان چسبیده بود در وقتِ غسل
وای شرمنده فقط، روی لبم تکبیر شد...
وقت غسلت دستِ من تا خورد بر بازوی تو،
ذهن وفکرم ،با غلافِ بی ادب درگیر شد..
شستشو دادم من آن خون سرِ پهلوی تو
ازفراقت قامتم در هم شکست و پیر شد
یک به یک کَندم ز روی سینه ،خون ولخته را
رفتی وحیدر دگر از زندگی اش سیر شد
یاد داری نیمه شب جسمت درون خاک شد
حیدرت رنجیده خاطر بهر این تصویر شد
وقت غسل تو مگر خونابه ها کممی شدند؟
نیمه ی شب آمدو تشییعِ جسمت دیر شد
در کفن پیچیدمت زهرا و رفتی توز دست
درفراقت مردم وغمهای من تکثیر شد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی
#مداح اسدی
@emam8com69274_13991024183449_3706575.mp3
زمان:
حجم:
3.71M
سینه زنی شهادت حضرت زهرا(س)، آقای بذری -(من علی مظلومِ خانه نشینم..)
من علی مظلومِ خانه نشینم
آمده ام بر قبرت لاله بچینم
واویلا واویلا.
یا زهرا یازهرا
از بس که نالیده ام بر تو آهسته
راه گلوی من از گریه شد بسته
واویلا واویلا.
یا زهرا یازهرا
من نخل خشکیدهٔ بی بر و برگم
خون گریم از داغ یار جوانمرگم
واویلا واویلا.
یا زهرا یازهرا
مغیره حق پیمبر را ادا کرد
با تازیانه تو را از من جدا کرد
واویلا واویلا.
یا زهرا یازهرا
قرآن من بعد تو کوثر ندارد
حسین من بعد تو مادر ندارد
شهر مدینه شده بیت الاحزانم
چگونه من بعد از تو زنده بمانم
واویلا واویلا.
یا زهرا یازهرا
#نوحه_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#حضرت_زهرا_س_وصیت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم
از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم
از مردم مدینه از این شهر خسته ام
از روزگار و مردمشان چشم بسته ام
مشکل شده است حل شدن مشکلات من
باید که چاره کرد به عجل وفات من
از حال و روز تب زده ام تاب رفته است
از چشمهای خسته من خواب رفته است
سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من
پایین نرفته آب خوشی از گلوی من
سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام
از همسر غریب خودم رو گرفته ام
سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط
روزی هزار مرتبه جان باختم فقط
سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم
خود را کشان کشان سر سجاده می برم
خود را برای پر زدن آماده کرده ام
جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام
میخواهم از حبيب خداحافظي كنم
از حيدر غريب خداحافظي كنم
خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي
آماده سفر شده ام الوداع علي
نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي
نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی
نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود
در خانه تو زندگی من چه خوب بود
نه سال در کنار تو من غم نداشتم
چیزی میان زندگی ام کم نداشتم
نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام
خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام
من را ببخش می روم و میگذارمت
ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت
من خویش را روانه سوی قبر میکنم
اما براى تو طلب صبر ميكنم
شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت
آرام کردن حسن افتاد گردنت
امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن
بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن
با دیدن کبودی رویم صبور باش
دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش
با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش
با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش
مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا
اصلا به جای غسل تیمم بده مرا
بالی که سوخته است وبال تو میشود
اندوه فاطمه همه مال تو میشود
من را ببخش زحمت تابوت می کشی
خود را کنار من روی زانوت می کشی
آهسته بر جنازه زهرا نماز کن
وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن
آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن
با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن
بالا سر جنازه ام از کربلا بگو
از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو
آتش بزن به روضه خود عالمین را
از جای من ببوس گلوی حسین را
شاعر: #محمدجواد_پرچمی