eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
791 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات با خدا رمضان بوی مناجات و دعا می آید عطر تسبیح و صدای شهدا می آید گوشه ی چشم من امروز سحر، تر شده است آبرو باز به کابین گدا می آید دیده ی کور به اشک سحری روشن شد بوی پیراهن یوسف ز کجا می آید؟ کاش آماده ی مهمانیتان می بودم به سر سفره کسی بی سر و پا می آید خاطر حضرت ارباب بیا عفوم کن که فقط بخشش و رحمت به شما می آید هر سحر مثل محرم دل من می گیرد باز عطر حرم کرب و بلا می آید لب من زخم شده از عطش اما به فدات یادم از چوب و لب و طشت طلا می آید شعر محسن حنیفی خادم اهل بیت کمالی
مناجات با خدا یا غافر الخطایا، یا دافع البلایا یا مجزل البلایا، یا منهی الرجایا یا باعث البرایا، یا واجب الهدایا یا قاضی المنایا، یا سامع الشکایا با آه سرد غفلت، با اشک گرم خجلت از نفس سرکش خود، آورده ام شکایت ازبس گناه کردم، دل را سیاه کردم عمر عزیز خود را، من صرف آه کردم اشک خجالتم را، هرشب گواه کردم من اشتباه کردم، خود را تباه کردم گر بر فلک رسیده، آوای یارب من جان مرا گناهان، آورده برلب من ای خالق خبیرم، ای قادر و قدیرم از نور رحمت تو، روشن شده ضمیرم تو آن همه بزرگی، من این همه حقیرم تو بر همه کریمی، من بر درت فقیرم برخوان رحمت خود، یک لحظه دعوتم کن عفو و عنایتت را، از لطف قسمتم کن من گرچه روسیاهم، سرتا به پا گناهم شرمندۀ تو هستم، اشکم شده گواهم ای آستان لطفت، تنها پناهگاهم تا رحمت تو پُل زد، شرم من و نگاهم بر عبد روسیاهت، یک دم نظاره ای کن تا رو سفید گردم، بر من اشاره ای کن در راه حق پرستی، یارب هدایتم کن هنگام جنگ با نفس، مولا حمایتم کن سوگند بر علی و، زهرا عنایتم کن سرشار شور و عشق، مهر ولایتم کن فردا اگر «وفائی»، روسوی محشر آرد جز گوهر ولایت، چیزی دگر ندارد حاج سید هاشم وفائی خادم اهل بیت کمالی
مناجات با خدا گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد اگر از شانه ی من بار گنه بردارید پای این بنده هم از عرش فراتر برسد باز هم توبه شکستم! بگذارید فقط باز هم فرصت یک توبه ی دیگر برسد همه ی ترس من این است که هنگام گناه عُمر این بنده ی آلوده به آخر برسد بس که آلوده ام «أبکی لِخروج نفسی» وای از آن لحظه ی سختی که اجل سر برسد خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم وحشت بیشتر آن است که مُنکر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده روی دامن حیدر برسد مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد مثل یک باز شکاری طرف میدان رفت قصدش این بود به داد علی اکبر برسد به روی نیزه ی لشکر، جگرش را می دید تکه تکه بدن گل پسرش را می دید محمدفردوسی خادم اهل بیت کمالی
رسید مژده كه سر زد هلال ماه صیام مه دعا و نیایش مه درود و سلام دهید مژده تمام گناه كاران را كه حكم عفو شده از سوی خدا اعلام مه نماز و مه روزه ماه استغفار مهی كه پر بود از لطف خاص و رحمت عام مباد ماه خدا بر تو بگذرد ای دوست که بهر خود ندهی كار مثبتی انجام شقی ست آنكه خداوندگار حیّ غفور ورا نبخشد و گردد مه صیام تمام چه صبح ها كه نفس ها در آن بود تسبیح چه لحظه ها كه بود خواب آن ركوع و قیام به هوش باش كه تقوی نكوترین عمل است كلام ختم رسل باشد این خجسته پیام خوشا كسی كه ز افتادگان بگیرد دست خوشا كسی كه به كار خدا كند اقدام حلال باد وصال خدا بر آن بنده كه بگذرد زخطا و حذر كند ز حرام بكوش بهر نماز و دعا چه روز و چه شب بخوان كتاب خداوند را چه صبح و چه شام از آن شراب كه ساقی آن خداوند است بگیر در عطش روزه و بریز به كام به یاد تشنگی روز حشر اشك بریز برای تشنه لب كربلا بسوز مدام به یاد حنجر خشكیدۀ امام حسین بنوش آب و بگو با سرشك دیده سلام اگر گرسنه شدی یاد كن ز طفل حسین كه بی غذا دل شب خفت در خرابۀ شام اگر كه دختر نه سالۀ تو روزه گرفت دم غروب كه از دست می دهد آرام بسوز و اشك بر آن كودك گرسنه بریز كه جای نان به سرش سنگ ریخت از لب بام اگر تلاوت قرآن دلت ربود از دست به قدر و كوثر و یاسین و زخرف و انعام بریز اشك بر آن لب كه شد ز چوب كبود بیار یاد ز بزم شراب و رأس امام سلام باد بر آن سر كه شد به نیزه بلند گهی به نخل و گهی در تنور كرد مقام برای یوسف زهرا بلند گریه كنید كه از گلوی بریده به شیعه داده پیام چو آب سرد بنوشید یاد من باشید كه تشنه كام مرا كشت خصم خون آشام بزن ز سوز جگر ناله آنچنان "میثم" که سوز و شور محرم دهی به ماه صیام حاج غلامرضا سازگار (میثم) خادم اهل بیت کمالی
(حلول مـاه رمضــان مبـارک باد) بَه بَه ز شمیـم مُشکبــوی رمضــان نشناس سر از قدم بسوی رمضــان دریاب فضــایلی که دارد این مــاه ورنـــه بشـــوی در آرزوی رمضــان سید محمدرضا شمس (ساقی) خادم اهل بیت کمالی
(شَهْرٌ رَمَضـانَ الّذی اُنزِلَ فیهِ الْقُـرآنُ) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (ماه خدا) مژده یاران! که ز ره، ماه خدا آمده است ماه ِدلدادگی و مِهر و وفا آمده است ماهِ صیقل زدن روح و دل زنگاری ماهِ تسبیح و مناجات و مه بیداری ماهِ تنزیل کتاب احدیت ؛ قرآن ماهِ جاری شدن رحمت و ماهِ غفران رمضان ، ماهِ ضیافت به سرِ سفره‌ی مهر که در آن عشق خدا می‌بردت تا به سپهر عشق یعنی : ملکوتی شدن یک دلِ پاک آنکه از بندگی محض زند سجده به خاک دارم امّید ، در این ماه ِ بدون همتا عاری از معصیت و مَفسده و روی و ریا غرق ِ بحر کرم لایتناهی گردیم بهره‌ور ، از گهر فیض ِ الهی گردیم توشه گیریم ازین ماه ، برای فردا تا که شرمنده نگردیم به درگاهِ خدا ای‌خوش آنکو که به این ماه ، مشرّف گردد وآنگهی نزد خدا در شرف ، اشرف گردد من که بیمارم و نالایق این مهمانی گرچه هستم بخدا شایق این مهمانی چه کنم سَلب سعادت شده افسوس از من دارم امّید به درگاه خدای ذوالمن که نصیبم کند از جام عطایش نوشم گرچه یک عمر بوَد کز کرمش مدهوشم در ِ میخانه گشوده‌است چو ماهِ رمضان (ساقی) از باده‌ی این‌ماه به ما هم بچشان سید محمدرضا شمس (ساقی) خادم اهل بیت کمالی
. امید من به عطای بقیة الله است هزار جان به فدای بقیة الله است بگو به حاتم طایی، مناز بر کرمت هزار چون تو گدای بقیة الله است حرام باد مرا بی محبتش نفسی که زندگی به ولای بقیة الله است دعای منتظران مستجاب خواهد شد چون متصل به دعای بقیة الله است خدا ز یمن وجودش به ما دهد روزی رضای دوست رضای بقیة الله است گر او نبود نمی ماند از بشر اثری بقای ما ز بقای بقیة الله است خوش آن بقیه عمری که سر شود با او حیات و مرگ برای بقیة الله است شعر: استاد ولي الله كلامي زنجاني خادم اهل بیت کمالی
. روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند من همان ظرف عنایات خداوند کریمم روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم «میثم» از هر لحظۀ من فیض‌ها گردد نصیبت روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری استاد حاج غلامرضا سازگار خادم اهل بیت کمالی
شب جمعه است، هوايت نكنم ميميرم شب جمعه است، هوايت نكنم ميميرم يادي از صحن و سرايت نكنم، ميميرم ناله و شكوه حرام است بر عشاق، ولي از فراق تو شكايت نكنم، ميميرم دوريت درد من و نام تو درمان من است تا خود صبح صدايت نكنم، ميميرم به دعا كردن تو نوكر اين خانه شدم هر سحر شكر دعايت نكنم، ميميرم وضع من را به خدا روضه تو سامان داد من اگر گريه برايت نكنم، ميميرم جان ناقابل من كاش فداي تو شود اگر اين جان به فدايت نكنم، ميميرم شعرهايم همگي درد فراق است، ببخش صحبت از كرب و بلايت نكنم، ميميرم
❤️💚🌹☘🌷❤️💚🌺🌺🌺🌺🌺 سلام و درود خدمت شما عزیزان کانال مداحی عا شقان حضرت زینب علیه السلام اوقاتتان معنوی حالتون خوب در دو بهار قرآن و طبیعت 😍😍🌹🌹🌹🌹 «شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا» (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم (چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم (ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم (خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم (د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم (ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم (ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم (س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم (ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم (ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم (ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم (ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم (ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم (غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم (ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم (ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم (ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم (گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم (ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم (م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم (ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم (و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم (ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم (ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم 🌺🌺🌺🌺🌸🌺🌺🌺🌺
امشب گناهِ دل را با آبِ توبه شستم من با خدای خوبم عهدی دوباره بستم  گفتم که بارالها! من عبدِ رو سیاهم چون پرده ی حیا را با هر گنه گسستم از لطفِ بیکرانت یک فرصتی دگر ده شاید که فائق آیم از هر چه فعلِ پستم خود شاهد و گواهم در ورطه ی گناهم بر خوانِ رحمتِ تو بی معرفت نشستم در شکرِ نعمتِ تو من فاقدِ سپاسم در کفر و ناسپاسی آخر بگو که هستم؟ آگه ز هر خطایم امّا سر از ندامت در دفترِ تمرّد تقصیرِ در الستم اغماض از خطا کن این رو سیه ببخشا آن روز اگر تو دادی پرونده ام به دستم یارب تفضّلی کن بر بنده ی حقیرت در کوی حق پرستان از جان تو را پرستم  ای منتهای رحمت بر من عنایتی کن گر چه سر از جهالت عهدِ تو را شکستم یا رب ز درگهِ خود این روسیه مرانی من هر که هر چه هستم آن بنده تو هستم!
3. منم بد منم بد.mp3
زمان: حجم: 1.78M
منم بد ، منم بد تو خوبی ، تو خوبی منم عبد گنهکار تو ستّار العُیوبی ... ببین ، فرصت عمرم گذشته به تباهی الهی الهی... تو و جود و کرامت من و خواری و غفلت تو و لطف و عنایت من وشرم و خجالت تو و خوبی و رحمت من و روی ِ سیاهی الهی الهی... اگر چه همه ی عُمر گنه شد هنر من ولی دست نوازش کشیدی به سر من به درمانده اُمید و به مسکین تو پناهی الهی الهی... کجا در ره تقوی هم آهنگ تو بودم ز رویت خجل هستم که من ننگ تو بودم ولی ناله زدم بر گل فاطمه(س) گاهی الهی الهی... همان که به ره دین غریبانه فدا شد سرش از تن پاکش لب تشنه جدا شد سؤالم فقط این است به چه جرم و گناهی الهی الهی...