eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
796 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
مداح اهلبیت،ع،شعبانپور: سلام وعرض ادب خدمت اعضای محترم کانال خواهران محترمی که می خواهند درگروه مداحی بانوان شرکت کنند به آیدی زیر مراجعه کرده و باویس خودشان رامعرفی کنند خادم حاجیه شعبانپور👇👇 پیوی مدیر: @Haram75 🌹التماس دعا🌹 گروه مداحی فارسی👉 گروه مداحی ترکی 👉 فقط برای بانوان👉 فقط باویس خودتون رو در پیوی معرفی کنید باتشکر شعبانپور👉 درایتا👉 خواهش می کنم خواهران محترم فقط باویس خودتونو معرفی کنید گروه ترکی بانوان👉 گروه فارسی بانوان👉 گروه احکام بانوان👉
My RecordingAUD-20220901-WA0044.mp3
زمان: حجم: 3.66M
نوحۂ جانسوز حضرت رقیه(س) به سبک: شبانگاهان😭😭😭 شبانه یک دختر کوچک خسته و نالان کنج ویرونه خدایا آنجا شده بوده از برای او یک عزا خونه سرم امشب روی دامانت کمک کن با لطف و احسانت(2) چهل منزل ، سر به روی نی ، در جلوی من بار غم بردم نگاه کردی، برسر نی تو ، دیده بودی من هی کتک خوردم سرم امشب روی دامانت کمک کن با لطف و احسانت(2) پدر جانم ، خیر مقدم بر تو بگویم من ، با دل غمگین بدیدم راس قشنگت را لاله گون و با صورت خونین سرم امشب روی دامانت کمک کن با لطف و احسانت(2) پدر جانم ، گوش من خونی ، پای من زخمی ، با دل بی تاب امان امان ، از جدایی و از لب تشنه ، من بگویم آب سرم امشب روی دامانت کمک کن با لطف و احسانت(2) که (هستی) را ،شافعه باشم ، عاقبت من هم در صف عقبا که(پرویزی) خادم تو و نوحه خوان گشته از برای ما سرم امشب روی دامانت کمک کن با لطف و احسانت(2) التماس دعای فرج🤲🏻 اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ سراینده شعر: علیمحمدی📝 👇👇👇
My RecordingAUD-20220901-WA0042.mp3
زمان: حجم: 6.41M
◾نوحۂ حضرت رقیه(س)◾ سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2) به گوشِ جان آمده گویا صدایی طفلِ یتیمِ خسته کرده نوایی با حالِ حزن واندوه گوید پیاپی بابایی، بابایی، بابا کجایی سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2) خرابه غوغا شده با آه وناله یتیم نوازی کنید بهرِسه ساله اشکای نم نم داره بی بی رقیه زندگی بعد از پدر براش محاله سوی خرابه رَوید با گلِ لاله برای دیدار طفلِ سه ساله(2) امشب بگیر دامنِ دخترِ ارباب که بهرِ بابا شده دلش چو بیتاب اگرچه طفل است ولی داردکرامت مشکل گشایی کند این دُرِّ نایاب سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفل سه ساله(2) دخترِ ناکام شد بابِ مناجات بهرِ تمامِ عالم قبلۂ حاجات امشب بگو رقیه،بی بی دخیلم طفلِ سه ساله ولی عمۂ سادات سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2) کنارِ رأسِ پدر مرغ خوش الحان زِ داغِ بابا رَوَد از تن او جان اهلِ خرابه همه با حالِ مُضطر زینبِ خونین جگر گشته پریشان سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2) یارب بحقِ اشکِ چشمِ رقیه بده تو مرهم روی زخمِ رقیه (هستی)بگو زِ داغ وغمِ رقیه (پرویزی)خوانده توی بَزمِ رقیه سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2) التماس دعای فرج🤲🏻 اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️ سراینده شعر: علیمحمدی📝
Baba-Jon-Khosh-Omadi.mp3
زمان: حجم: 1.78M
بابا جون خوش اومدی 😭 ز شرار غم میسوزم به تمامی وجود ♬! دوباره باید بخونم یکی بود یکی نبود بلبلی گوشه ویرونه میخوند برای یار ♬!بعد مدت ها کنار بابا بگرفته قرار تمومِ رنج سفر رو برا یار داره میگه، از غم بچه ها و عمه داره حرف میزنه ♬! بابا جون خوش اومدی به منزل فقیرونه ♬! بیا بنشین بشنو درد دلِ یتیمونه بابا جون خوش اومدی قربون خاک قدمت ♬! به خدا دلم میسوخت رفتی سفر ندیدمت وقتی رفتی دشمنا آتیش زدن به خیمه ها ♬! برا خاطر چی میزدن کتک به بچه ها بابا جون بین همه عممونو خیلی زدن ♬! باباجون منو ببین به صورتم سیلی زدن باباجون دردت به جونم ♬! هر کی صورتم رو دیده میگه چون زهرا شده ♬! صورت مادر تو آخه مگه چطور شده؟
حاج محمود کریمی1_6060390392.mp3
زمان: حجم: 4.36M
😭😭😭 شاه بی کفن... 💔 شعر مداحی ای شاه کفنت کو محمود کریمی 💫من کجا در بین خون و خاک دنبالت بگردم 💫آمدم تا دور جسمِ بی پرو بالت بگردم پا به پای من آمدند می آمدم و میزدند آواره شدم وای حسین ای شاه کفنت کو عقیق یمنت کو 💫بگو پیروهنت کو تنت کو 💫تا که لب را میگذارم روی رگهای بریده میزد فواره خون زخم اعضای بریده تو که دست و پا میزدی 💫وقتی زیر رو میشدی 💫صیحه زد تمام فلکوای حسین ای شاه قمرت کو کنارت پسرت کو 💫ردا و سپرت کو سرت کو 💫ای شاه کفنت کو عقیق یمنت کو آمدم اما به سختی 💫این نفس بالا می آید 💫من که رفتم از کنارت مادرم زهرا می آید پاشیده ز هم پیکرت از هم میربایند سرت 💫سینه میزند مادرت وای حسین 💫ای پیکر عریاندر این شام غریبان ببین ناله طفلان… حسین جان ای شاه کفنت کوعقیق یمنت کو 💫بگو پیروهنت کو تنت کو
بیا عمه زینب کفن کن مرا کفن در همین پیرهن کن مرا در این کنج ویران     دهم جان به جانان غریبم غریب غریبم غریبم(۲)غریبم غریب الا همسفر هـا حلالـم کنی همه گریه امشب به حالم کنید مه نور عینم    یتیم حسینم غریبم غریب غریبم غریبم(۲)غریبم غریب سفر نامه ی من شده خواندنی شدم کنج ویرانه من ماندنی من و شام ویران     به یاد اسیران غریبم غریب غریبم غریبم(۲)غریبم غریب عزیز دلم  از سفر آمده به مهمانی من پدر آمده به نیزه نشسته     جبینش شکسته غریبم غریب غریبم غریبم(۲)غریبم غریب عمـویم کنارت نبوده چرا لبانت پدر جان کبوده چرا بمیرم برایت    رقیه فدایت غریبم غریب غریبم غریبم(۲)غریبم غریب شاعر : یوسف حق پرست
اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم * بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری * بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم * من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم امروز بیائید بریم گوشه خرابه شام ، بریم یتیم نوازی کنیم ، انشاءالله هیچ وقت دختر بی بابا در زندگیت بزرگ نکنی ، امروز حاجت دارها دست به دامن سه ساله امام حسین بزنید ، بمیرم برای زینب که هر وقت بچه های امام حسین را می زدند زینب می آمد خودش را سپر می کرد ، صدا زد عمه جان : مگر ما بلبلان لانه نداریم         به جز ویرانه کاشانه نداریم همه رفتند سوی خانه خویش        مگر ای عمه ما خانه نداریم رحمت خدا بر آن چشمی که برای حسین و بچه های حسین گریه کند ، انشاءالله کنار حرمش گریه کنی. امروز بیائید بریم گوشه خرابه شام ، بریم یتیم نوازی کنیم ، انشاءالله هیچ وقت دختر بی بابا در زندگیت بزرگ نکنی ، امروز حاجت دارها دست به دامن سه ساله امام حسین بزنید ، بمیرم برای زینب که هر وقت بچه های امام حسین را می زدند زینب می آمد خودش را سپر می کرد ، صدا زد عمه جان : مگر ما بلبلان لانه نداریم         به جز ویرانه کاشانه نداریم همه رفتند سوی خانه خویش        مگر ای عمه ما خانه نداریم رحمت خدا بر آن چشمی که برای حسین و بچه های حسین گریه کند ، انشاءالله کنار حرمش گریه کنی. صدا زد عمه جان : دوست دارم که شب هجر پدر سر گردد          دیده از دیدن او باز منور گردد من دعا می کنم ای عمه تو آمین بر گو        کز سفر باب من خسته جگر بر گردد عمه دلم براب بابا پر می زند ، عمه دلم تنگ شده می خواهم بابایم را ببینم ، از کربلا تا شام هر وقت این دختر بهانه باب می گرفت عوض اینکه نوازش کنند با تازیانه آرام می کردند . آمد چو یار آشنا آرام شو ، آرام شو دیگر شدی از غم رها ، آرام شو ، آرام شو گفتی پدر جانم چه شد ، گفتم که درمانم چه شد این است پدر ، این است دوا ، آرام شو ، آرام شو  **************** ببین ای پدر شدم از این ویرونه خسته بین ای پدرکه پروبال من شکسته   ببین ای پدر رو صورتم جای یه دسته بی سامونم دل خسته کنج ویرونم   بالاخره دیدید امشب مردم اومد باباجونم وای صورتم نیلی و سوخته معجرم  وای شدم آخر عمر مثل مادرم وای بابایی بابایی بابایی حسین ببین ای پدر درد و غم و رنج اسیری ببین ای پدر تو حال و روزگار پیری ببین ای پدر شکسته دندونای شیری شبها بابا رو خاک ویرونه تنها سرم و میذارم و میبینم سرت رو نیزه ها وای صورتم نیلی و سوخته معجرم وای شدم آخر عمر مثل مادرم وای بابایی بابایی بابایی حسین بیا ای پدر بی تو بهارمن خزونه بیا ای پدر بیین چشام کاسه خونه بیا ای پدر ببین که قامتم کمونه خون میباره هنوز از این گوش پاره بیا ببین که سه سالت بابا نداره گوشواره وای صورتم نیلی و سوخته معجرم وای شدم آخر عمر مثل مادرم  ************ دلها را ببریم خرابه شام ، برای دختر سه سالة ابی عبدالله گریه کنیم ، بیاد آن لحظه ای که از خواب بیدار شد ، بهانه بابا گرفت ، به اطراف خرابه نگاه کرد دید خبری نیست ، خودش را به عمه رسانید . صدا زد عمه : الان سرم روی دامن بابایم بود مرا نوازش می کرد ، بابایم کجا رفت ؟ هر چه کردند این دختر سه ساله را آرام کنند نشد . دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن عاشقان حرم رقیه ، شما می دانید رسم است اگر یک بچة کوچکی بهانه بابا بگیرد او را نوازش می کنند ، برایش اسباب بازی می آورند آرامش می کنند کجای عالم رسم است برای طفل سه ساله که بهانه بابا بگیرد سر بریده بابایش را بیاورند ، سر بابایش را آوردند خیره خیره نگاه کرد ، سر بابا را بغل گرفت صدا زد : بابا جانم که رگهای گلوی ترا بریده ، بابا که محاسن تو به خون سرت خضاب کرده ، هی ناله زد ، گریه کرد ، یک وقت هم دیدند آرام گرفت ، زینب فرمود : آرام باشید رقیه دوباره به خواب رفته بگذارید مقداری استراحت کند اما وقتی نزدیک آمد دید سر یک طرف ، رقیه یک طرف ، صدا زد : رقیه جان دید جواب نمی دهد یک وقت هم نگاه کرد دید رقیه جان داده .  ************ دختر دُر دانه منم      به کنج ویرانه منم        عمه چه آمد به سرم           چرا نیام پدرم      الله اکبر، الله اکبر امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید:   دختر در دانه منم       به کنج ویرانه منم           عمه چه آمد به سرم        چرا نیامد پدرم      الله اکبر، الله اکبر  
یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است. عمه بیا گمشده پیدا شده                           کنج خرابه شب یلدا شده                      پدر! فدای سر نورانیت سنگ جفا که زد به پیشانی ات                بس که دویدم عقب قافله                      پای من از ره شده پر آبله   سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است.  
گریه می کرد، بهانۀ پدر را می گرفت. هر چه به او می گفتند پدر به سفر رفته و منظورشان سفر آخرت بود، آرام نمی شد. تا یک شب خواب پدر را دید. وقتی بیدار شد خیلی بی تابی کرد. هر چه خواستند او را ساکت کنند، نشد. بلکه بی تابی اش بیشتر شد. زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت، از گریه و حال او به گریه افتادند.   منتخب تریهی می گوید:   زنان و دیگر دختران با گریۀ او لطمه به صورت می زدند، خاک خرابه را به سر می ریختند و مو پریشان می کردند و این همه ضجه و ناله یزید را از خواب بیدار کرد. پرسید: چه خبر است؟ خواب دختر را گفتند. گفت: سر پدر را برایش ببرید، بچه است، متوجه نمی شود، دیدن چهر ه پدر آرامَش می کند. سر را در طبقی که روپوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند.   گفت: من طعام نمی خواستم، من پدر می خواستم. گفتند: پدر آمده است. وقتی روپوش را برداشت، سر بریده را دید، با آن دستان کوچک سر را برداشت و به سینه گرفت. مرتب می گفت:   پدر، چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرده است؟ چه کسی رگ هایت را برید؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟ چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشم های گریان برسد؟ پدر، کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر، بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما، وای بر غربت ما، پدر، ای کاش برایت بمیرم.   پدر، ای کاش پیش از این کور شده بودم و این منظره را نمی دیدم. و بعد لب بر لب پدر گذاشت، چنان گریه کرد که غش کرد، ولی وقتی او را حرکت دادند دیدند از دنیا رفته است. حضرت زینب سلام الله علیها در بیان آنچه در طول سفر از مدینه تا مدینه برایشان گذشته بود می فرماید: در هر منزلی با مصیبتی روبرو شدیم تا در خرابه شام که جور و جفا بر ما کامل شد لکن مصیبت برادر زاده ام رقیه در آن خرابه قدم را خم و مویم را سفید کرد.
نوحه حضرت رقیه(سلام الله علیها) بـوی بابا  بـر مشامم میرسد(2) عمه جان امشب امامم میرسد(2) می نشینم تا سحر در راه او بوسه میگیرم زماه روی او برجهان امشب امامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد ------------- ای اسیران بشنوید آوای من میرسد امشب ز ره بابای من امشب آن ماه تمامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد -------------- ای یتیمان ناله وزاری کنید عمه زینب را شما یاری کنید برشما هردم سلامم میرسد عمه جان امشب امامم میرسد                          یوسف حق پرست(غریب)