eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
791 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت سکینه(ع) شاهان جهان واله و حيران سکینه هستندگدایی به سره خوان سکینه ❤️ او دخترک ناز حسین است بدانید جبريل شده خادم و دربان سکینه ❤️ ملک و ملك و عالم و آدم همه یکسر هستند همه ريزه خور خوان سکینه ❤️ دانی زچه مشكلت شودحل به جهانی دست طلب انداز به دامان سکینه ❤️ یکسر همه ی جن و ملك ، عالم و آدم باشند سر سفره احسان سکینه ❤️ او دخت حسین است نگر حشمت و جاهش اینگونه نگر مرتبت و شان سکینه ❤️ هرشب زغم هجر پدرگشت پريشان عالم شده امروز پريشان سکینه ❤️ اوکنده ز بن كاخ پرازظلم وستم را (مجنون) بنگر بردل سوزان سکینه -شعر-حاج آرمین غلامی
۳۰ (حضرت سکینه س) گلی ز گلشن دین(از نسل مصطفایی)۲ همسنگر حسین و(سفیر کربلایی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ همراه عمه هایت(کرب و بلا بدیدی)۲ بر دوش خود سکینه(کوه بلا کشیدی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی علی اکبر(گردیده اربا اربا)۲ دیدی کنار جسمش(قامت خمیده بابا)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ به روی دست بابا(دیدی علی اصغر)۲ با تیر کین دشمن(گردیده پاره حنجر)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ همراه عمه هایت(غربت نمودی احساس)۲ تا بر زمین بدیدی(افتاده دست عباس)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ ای نور چشم زینب(دیدی وداع آخر)۲ غریبی حسین را(با ناله های خواهر)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی میان میدان(حسین بگشته تنها)۲ به گرد پیکر او(آمده جمع اعدا)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی حسین زهرا(از روی زین فتاده)۲ با حق نموده نجوا(سر بر زمین نهاده)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ دیدی که شمر بی دین(سوی حسین دویده)۲ خنجر خود کشیده(سر حسین بریده)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ بعد از پدر تو دیدی(زخم همه نمک خورد)۲ کنار عمه زینب(رقیه جان کتک خورد)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ ای نور چشم مولی(راحت شدی ز دنیا)۲ از این جهان فانی(رفتی به سوی عقبی)۲ سکینه نور عینی همسنگر حسینی یا حضرت سکینه۲ (سبک: ای باغبان برایت گل با گلاب آوردم )
. ‍ روضه حضرت زهرا "س"و گریز به امام رضا و سپس گریز به روضه حضرت عباس ع . بی بی رو بین در و دیوار قراردادن و مولا رو دست بسته به مسجد بردن. یک مادری را می شناسم از خانه تا مسجد چند مرتبه زمین نشست و بلند شد. این تنها جا نبود، چند جا در تاریخ داریم که از اهل بیت یک نفر زمین می خورَد، یک آقایی را می شناسم که تا خبر جان دادن همسرش را شنید از مسجد تا خانه می دوید و زمین می نشست. شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی زمین می نشست و پا می شدند، بر زمین می خوردند اما میگن ذکر آخر امام رضا وا اُمّا بود. آقا به پسر شبیب فرمودند یابن شبیب ان کنت باکیا ً لشیٍ،، فبک للحسین .یعنی به هرچی میخوای گریه کنی،به غریبیِ جدّ ما گریه کن.اما باید بگم یا امام رضا یکی هست که خودِ امام حسین، خیلی براش گریه کرد.آنچنان که روایت شرحِ حال امام رو بالای سر عباسش میگه: فَبکا بکاءً عالیا امام حسین خیلی برای برادرش گریه کرد. حالا اهلبیت که بدهکار کسی نمی مانند.روایت میگه به جبران خدمات عباس، فردای قیامت به حضرت زهرا س خبر میدن که بابات رسول الله گفته :اسبابِ شفاعتِ امتم هرچی داری بیار. بی بی می فرماید-دو دست قلم شده عباسم برای شفاعت کافیه. گریز به الائمه ع امام 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت یا بقیة الله آجرک الله... آقا سرتون به سلامت... ایّامِ شهادتِ مادرِ غریبتونه ... کجا خیمه عزا بر پا کردید پسر فاطمه... کجا برا مادرتون دارید اشک میریزید... 🔸صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت آقا... خیلی برامون سخته... امسال هم فاطمیه ی ما، بدون شما بگذره... آقا...اگه بخاطر این عزادارها و گریه کنا نمی آیی، بخاطر مادرت بیا.... بحرمتِ اشک های امیرالمؤمنین،بر بالین فاطمه ،بیا ...صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی... 🔸کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت نميدونم آیا من زنده ام اون فاطمیه ای که شما می آیید... و برای مادرِ غریبتون مجلس میگیرید... روضه میخونید... شیعیان دور شما جمع ميشن... زار زار گریه میکنند... نمیدونم قبر پنهانِ مادر را نمایان میکنی یا همچنان قبرِ زهرا مخفی می مونه...؟ اما...یا اباصالح! کاش می شد گمشده هایم را یکجا پیدا کنم. تو را ،کنارِ مزار مادر ببینم...دیگه عقده های دلم وا میشه.... در انتظارم،مهدی بیاید تا تربتت را پیدا نماید 🔸در ماتم عزای،مادرِ خود نشستی 🔸ای غائب از نظرها، گویم سرت سلامت اما آقا جان این محبت شما به مادرتان فاطمه، دوطرفه است، آخه بی بی هم بینِ در و دیوار،پسرش مهدی رو صدا زد: 💧جز به مهدی رویِ سیلی خورده نگشایم به کس 💧مُنتقم باید ببیند گشته نیلی رویِ من الهی بمیرم، بی بی تا روزای آخر هم از علی رو می گرفت.آخه بعد از حادثه کوچه ،بی بی فرمود: حسن جان مبادا به بابات حرفی بزنی...! بابات به اندازه کافی غم داره.... خدا به داد دل مهدی فاطمه برسه... یه جا مظلومیت و دردِ امام حسن ،حادثه کوچه ست، امام جواد هم بچه بود ی وقت امام رضا اومد دید جوادش ،بابغض هی میگه انتقام میگیرم .... امام رضا پرسید چی شده؟ فرمود بابا اونهایی که مادرمان فاطمه رو آزردند رو میگیرم. اون دونفر رو از قبر بیرون می آورم و آتش میزنم. 🔸از دیده خون فشانی، بر مادرِ غریبت 🔸امشب بگو کجایی، گویم سرت سلامت ما هم امشب اومدیم بگیم آقا... شما رو تنها نمیگذاریم... اومدیم بگیم یا زهرا... پسرت مهدی رو تنها نمیگذاریم... امشب اومدیم با امام زمان هم ناله شیم... هر کجا نشستی حالا آقات رو صدا بزن... یا صاحب الزمان... میگن توی عرصه ی محشر پیامبر به فاطمه اش پیغام میده، و می فرماید برای شفاعت امتم هرچی داری بیار. بی بی میفرمایند دو دستِ قلم شده ی عباسم برای شفاعت کافیه پس دستات رو بالا بیار... خدایا به دستان قلم شده عباس، فرج امام زمان برسان گریز به .
دلم برای غریبان همیشه سوزان است علی الخصوص غریبی که در خراسان است غریب تر ز حسین و رضا اگر خواهی برو بقیع و ببین قبرها ویران است 🔹نقل می کنند زائری از مدینه آمد خراسان برای زیارت امام رضا ، همین که حرم با صفا ی امام رضا را دید ، زائرن را دید ، خدّام را دید . این زائر دم در ایستاد . 🔸صدا زد : آقا جان از مدینه آمدم ، در مدینه بودم ، به من می  گفتند امام رضا غریب است ، گذر نامه گرفتم ، با تمام مشکلات آمدم ترا زیارت کنم . ▪️حالا می بینم گنبد و بارگاه داری ، زائرین مثل پروانه دور حرمت می گردند آقا اگر می خواهی غریب ببینی بیا برویم مدینه... چهار تا قبر غریب نشانت بدهم که قبورشان با خاک یکسان است حتی یک سایبان هم ندارند . روزها آفتاب بر آن قبورمی تابد ... 😭 خراسان بدن امام رضا را گلباران  کردند ▪️اما مدینه جنازه امام حسن را تیر باران کردند... 😭 ▪️ کربلا هم بدن امام حسین را زیر سمّ اسبها قرار دادند ... 😭
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دلم برای غریبان همیشه سوزان است علی الخصوص غریبی که در خراسان است غریب تر ز حسین و رضا اگر خواهی برو بقیع و ببین قبرها ویران است 🔹نقل می کنند زائری از مدینه آمد خراسان برای زیارت امام رضا ، همین که حرم با صفا ی امام رضا را دید ، زائرن را دید ، خدّام را دید . این زائر دم در ایستاد . 🔸صدا زد : آقا جان از مدینه آمدم ، در مدینه بودم ، به من می  گفتند امام رضا غریب است ، گذر نامه گرفتم ، با تمام مشکلات آمدم ترا زیارت کنم . ▪️حالا می بینم گنبد و بارگاه داری ، زائرین مثل پروانه دور حرمت می گردند آقا اگر می خواهی غریب ببینی بیا برویم مدینه... چهار تا قبر غریب نشانت بدهم که قبورشان با خاک یکسان است حتی یک سایبان هم ندارند . روزها آفتاب بر آن قبورمی تابد ... 😭 خراسان بدن امام رضا را گلباران  کردند ▪️اما مدینه جنازه امام حسن را تیر باران کردند... 😭 ▪️ کربلا هم بدن امام حسین را زیر سمّ اسبها قرار دادند ... 😭
در پایان ماه محرم و صفر از دل عاشقان حق عشق و وفا نمی رود وز حرم وجود ما درد و بلا نمی رود ماه مُحرّم و صفر گرچه تمام شد ولی مهر حسین و کربلا از دل ما نمی رود پیرُهن سیاه ما گرچه برون شود ز تن لیک ز سینه های ما سوز و نوا نمی رود عشق حسینِ فاطمه لطف خداست بهر ما از دل بی قرار ما لطف خدا نمی رود هر دل خسته می رود جانب باغ و بوستان عاشق کربلا بجز کرب و بلا نمی رود شوق دعا نشسته بر قلب تمام خستگان از لب تشنگان حق شور دعا نمی رود در رهِ کربلا دلم قدم به صدق می زند چون که محبِّ کربلا راه خطا نمی رود زخم غم تو را دلی فکر شِفا نمی کند درد اگر دهی کسی سوی دوا نمی رود کعبه عاشقان تویی ، قبله عارفان تویی عاشق تو به راه تو جز به صفا نمی رود ای همه هست و بود جان "یاسرِ" خسته دل کنون راه خدا رود ولی از تو جدا نمی رود ** محمود تاری «یاسر»🔳🔳🔳🔳خادم اهل بیت کمالی 🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها نگار ، حضرت صاحب زمان بیا اصل بهار ،حضرت صاحب زمان بیا از دیده ای که ثانیه ای هم ندیده ات رفته قرار ،حضرت صاحب زمان بیا صحرای خشک مانده و باران ندیده ام بر من ببار،حضرت صاحب زمان بیا هرچند بوده ام گل نرجس برای تو بدتر ز خار ،حضرت صاحب زمان بیا بنگر که شیعه مانده به راهت تمام عمر در انتظار،حضرت صاحب زمان بیا گم کرده بین کوچه ره خانه مادرت با چشم تار،حضرت صاحب زمان بیا در پشت درب خانه تو را خوانده است او با قلب زار ،حضرت صاحب زمان بیا دست علی رسیده به زخم غلاف تیغ در غسل یار ،حضرت صاحب زمان بیا بر چشم تار فاطمه افتاده دیده اش بین مزار،حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز هم روضه گرفتی در کجا آقای من در مدینه یا نجف یا کربلا آقای من باز شاید در خیال انتقام مادری بر ظهورت می کنی دائم دعا آقای من در سکوت خیمه ات تنها صدای آه توست نیست در دور وبرت یک آشنا آقای من رسم هر بزم عزا این است که در پیش در خیر ِمقدم گو شود صاحب عزا آقای من پس کجای روضه ی ما بی قرار مادری تا پیام تسلیت گویم تو را آقای من دق نکردم من اگر در این عزا شرمنده ام کی شود این روضه ها حقّش ادا آقای من با چه جرمی روبروی چشم‌گریان حسن شد به روی مادرت سیلی روا آقای من؟ مادرت را بین کوچه از سرکینه زدند روبروی همسرش چل بی حیا آقای من کوچه آغاز جسارت در زمین نینواست شد دوشنبه مطلع کرب و بلا آقای من شد تأسّی بر جفای کوچه و درکربلا شد به جدّ بی کَسَت صدها جفا آقای من زد یکی او را به نیزه دیگری با خنجرش پیرمردی آمد و زد با عصا آقای من روبروی عمه ی مظلومه ات رأس حسين شد جدا و رفت روی نیزه ها آقای من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از پشت ابر، ای مه رخشان بیا بیا تنها نگار ، یوسف دوران بیا بیا شرمنده ام که لایق دیدار تو نشد این دیده های بسته ز عصیان بیا بیا مثل همیشه علت تطهیر دیده باش شاید ببینمت مه پنهان بیا بیا داده همیشه گوشه ی چشم تو آبرو بر این گناهکار پشیمان بیا بیا دیگر دعای ما به اجابت نمی رسد بنما دعا به غم بده پایان بیا بیا حلال مشکلات همه شد ظهور تو ای دیدنت تمامی سامان بیا بیا چشمان شیعه مانده به راهت به التماس آرامش نگاه پریشان بیا بیا ای روضه دار صبح و مسا کار دیده شد صبح و مسا ز هجر تو باران بیا بیا آقا به حق سینه ی بشکسته پشت در به انتقام کودک بی جان بیا بیا بشنو صدای مادر خود را ز پشت در خوانده تو را به دیده ی گریان بیا بیا آقا ببین که بین دو دریا گل علی پرپر شده ست با لب عطشان بیا بیا آقا به حق آن تن بی سر که چاک چاک در کربلا رها شده عریان بیا بیا در زیر نعل تازه ی ده دشمن غدیر شد آیه آیه حضرت قرآن بیا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اگرچه از غریبی ات ، پرت شده حواس ها و نیست در هوای تو ، دل خداشناس ها هنوز در نماز شب به فکر درد شیعه ای شده قنوت تو دعا ، برای ناسپاس ها چقدر گریه جای ما، چقدر توبه جای ما به دوش توست از چه رو تمامی تقاص ها بیا و جان ببخش این نگاه بی تو مرده را که بشنوی ز اشک ما، حدیث التماس ها نگاه مرده ای که از قصور دائمش شده حضور تو میان ما، شبیه ناشناس ها چقدر ادّعا ولی ، همیشه بی سعادتیم که زیر سایه ات چنین فقیر یک زیارتیم اگر هنوز شام‌ ما، سحر ز نور تو نشد هنوز کوچه های ما ،پُر از عبور تو نشد دلیل فاصله شده گناه سینه های ما که سینه های ما دمی اسیر شور تو نشد چه انتظار و ندبه ای،که آخر توسّلات حوائج دل همه ،فقط ظهور تو نشد چقدر روبه روی تو ،گناه کرده منتظِر کسی به فکر غربت دل صبور تو نشد حواس شیعه نیست که ،غریب این زمانه کیست به قول مادرت کسی،شکسته دل تراز تو نیست دوباره مجلس عزا دوباره خون جگر شدی دوباره بی قرار آن ندای پشت در شدی میان شعله مادرت خلیل را صدا زده تو بی گمان شنیده ای ،که دست بر کمر شدی گریز روضه های تو همیشه حرف کوچه شد و بعد آن چو مادرت،همیشه محتضر شدی میان‌ کینه دیده ای ،جسارت غلاف را میان کوچه شاهد جفای چل نفر شدی غریب غائب از نظر، بیا امام منتَظَر که با ظهور تو شود ،شب سیاه غم سحر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امام باقر علیه السلام فرمودند: لاَ يَكُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ إِلاَّ فِي أَخْمَلِنَا ذِكْراً صاحب این امر (امام زمان علیه السلام) از همه ی ما اهل بیت، فراموش شده تر است. (کتاب الغیبه نعمانی) پر از شکایتم از روز های تکراری چگونه می گذرد لحظه ها؟ به دشواری چقدر آه نفس گیر و اشک پنهانی چقدر خنده ی بی روح و تلخ و اجباری بدون تو همه ی فصلها زمستانی ست بهار شیعه بیا بی تو نیست گلزاری چگونه زنده بماند کسی که می داند تو بین دشت و بیابان بدون غمخواری چقدر ارزش تو بین شیعه گم شده است هنوز یوسف  ِزهرا چه بی خریداری هنوز گوشه ی چاه غریبی ات هستی کسی برای نجاتت نمی کند کاری شنیده ای همه دم درد شیعه را اما چقدر حرف نگفته به سینه ات داری برای دیدن تو شیعه زحمتی نکشید تویی که بیشتر از ما به فکر دیداری حواس شیعه کجا بوده در زمان گناه چه اشک ها که شد از دیده های تو جاری هزار سال گذشت و هنوز منتظری نبوده سیصد و اندی حبیب و دلداری هزار سال، هوای دلت شده ابری به یاد کوچه ی غربت همیشه می باری چقدر روضه گرفتی کنار هیزم ها برای مادر خود روز وشب عزاداری میان همهمه ها ،بار شیشه ای افتاد به سینه رفت بدون اجازه مسماری همیشه ناله ی مادر قرین گوش توست تو گوئیا همه دم بین درب و دیواری چگونه کوچه فراموش تو شود،یک عمر کنار مادر خود در میان اشراری ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .