hossien taheri - panaham bede - 128 - musicsweb.ir.mp3
4.38M
💥سبک: #زمینه
🎙مداح: #حسین_طاهری
▪️مناسبت: #امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
پناهم بده کسی رو به جز تو ندارم
پناهم بده برا دیدنت بی قرارم
پناهم بده پناهم بده
دلتنگ حرمم دلم برا نسیم صبح حرمت پر میزنه
دلتنگ حرمم دلم یه وقتایی میاد به گنبدت سر میزنه
امام رضا منو دوباره دعوتم کن
امام رضا دلم گرفته
امام رضا یه کاری کن برای اونکه چند وقته حرم نرفته
امام رضا آقای من …
بمیرم برات کسی رو نداشتی کنارت
بمیرم برات برای دل بی قرارت
بمیرم برات بمیرم برات
کنج حجره ای و به یاد مادرت پاهاتو رو خاکا میکشی
میسوزه جیگرت جوادت اومده بالا سرت یه کم آروم بشی
آقا ولی پیراهنت نرفت به غارت کسی نزد حرف اسارت
زیر لبت میگفتی لحظه های آخر فدای تو غریب مادر
حسین غریب مادر …
.
Hossein Sotode - Hossein (320).mp3
1.82M
💥سبک: #شور
🎙مداح: #حسین_ستوده
▪️مناسبت: #امام_حسین
آوازت دنیامو گرفت، ایدنیای بچگیام
پر کردی روز و شبمو، از فکرت بیرون نمیام
حسین تو قلبم داره ریشه، حسین که تکراری نمیشه
حسین اون عشقِ موندگاره، حسین که تنهامون بذاره
زمانِ مرگم یا اباعبدالله
دوست دارم خیلی یا اباعبدالله
ندارم حرفی به جز همین یک جمله
و صلی الله، اباعبدالله
یا اباعبدالله(۲)
بعد از مرگم عاشقتم، من حتی زیرِ لحدم
هرچی گفتن میگم حسین، آدابِ عشقو بلدم
حسین قبرم بیتو سیاهه
حسین آقا چشمم به راهه
حسین تو اوج بیقراری
میای یا ناکامم میذاری
بریدم از خیلیا.. اباعبدالله
به جز تو دارم کیو.. اباعبدالله
میخوام حرفِ آخرم تو دنیا باشه
و صلی الله علیک یا اباعبدالله
.
.
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و...
اشک میریزی...
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر.. خیلی سخته...
مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره...
مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره...
🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو
🔸در خون نشسته است دل درد پرورت
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره...
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
🔸سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند...
اون موقعیه که...
بابا در بستر احتضار باشه و...
فرزند نتونه کاری کنه...
امام زمان آمد کنار بابا نشست...
هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد...
گریه میکرد...
یک وقت امام عسکری فرمودند...
پسرم... مهدی جان...
تشنه ام بابا...
سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند...
خود امام زمان...
با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند...
پدر رو سیراب کردند...
عرضه بداریم...
یا صاحب الزمان...
خوب شد شما...
لحظه آخر کنار پدر بودید...
حضرت رو سیراب کردید...
نگذاشتید امام عسکری...
با لب تشنه از دنیا بره...
اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا...
گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از بدنش جدا کردند...
🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است
🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم...
وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها...
دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح...
صدا زد... ذوالجناح...
میدونم بابام رو به شهادت رسوندند...
میدونم سر از بدنش جدا کردند...
فقط بهم بگو...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
#شهادت_امام_عسکری
#روضه_امام_عسکری
.👇
پَنجِ ربیع الاول و سوزی به سینه
تسلیت بادا رحلتِ بی بی سکینه
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
شده با کوهی از غم و رنج و ماتم ها
اَدیبه آل حسین مهمان بابا
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
آن مظهر حِلم و صبر و ذکر و مناجات
رَوَد به پیش خواهرش رقیه سادات
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
جان داده با یاد غمِ عُظمای دلبر
به یاد مظلومی که شد لب تشنه بی سر
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
بابایش را در قتلگاه دیده جان بر لب
گفتا که این پیکرِ کیست عمه جان زینب
واویلتا واویلتا آه و واویلا...
1. همه با هم.mp3
1.33M
#زمزمه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
همه با هم بگیم
با اشک و شور و شوق و دلبری
سلام ما به محضرِ
آقا امام عسگری
آه ، تو برمُحبین
یاروحبیبی ، برات بمیرم
چقدرغریبی ؟
مرقد تو ، از قدیما ،
غمی به سینه داره
بوی بقیع خاکی و
عطر مدینه داره
آه ، مظلوم حسن جان ۳
کاش که میشد ، به زودیا
با نوکرا ، سینه زنا
با نابودی دشمنا
بیاییم به شهر سامرا
آه ، ماهستیم آقا ،
در راه قرآن ،
از نسل همّت ، از نسل چمران
جان بر کفیم
در لشگر و
سپاه تو یا مولا
آماده ایم تا جان دهیم
در راه تو یا مولا
آه ، مظلوم حسن جان ۳
میگن که لب تشنه بودی
لحظه ی آخر ، آقاجون
کاسه به دندون تو خورد
با دیده یِ تَر ، آقاجون
آه ، دلا بسوزه ،
با اشک دیده ،
بر خیزران و ، سرِ بُریده
چوب جفا و
کینه ی بچه های اُمیّه
نزن به لبهای باباش
خون شد دل رقیّه
آه ، غریب مادر ۳
1. منصور عرب.mp3
879.2K
#نوحه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#کربلایی_منصور_عرب
#واحد
با مدد صاحب زمان
میشم خدایی
پَرمیگیرم
یه روز میشم کربُبلایی
عشقمه والله بخونم
توو روز محشر
که تو حسینی و
گدای سامرایی
دل منو پرواز بده
به دم اعجاز بده
اِذن زیارت و آقا ،
به دلم باز بده
یَابْنَ الزَّهْرا یَا اَبَالْمَهْدی
سامرا ، قبله دله
خدا میدونه
غربت صاحبَ الزمون
دل میسوزونه
شیعه همیشه منتظر
به امر مولاست
جون دادن به راهتون
آرزومونه
برای شهادت عاشقیم
هممون حاج قاسمیم
کی میشه روزی ببینیم
که سوی قدس عازمیم
یَابْنَ الزَّهْرا یَا اَبَالْمَهْدی
1_6788101683.mp3
880.1K
#نوحه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#کربلایی_حبیب_باقرزاده
سامره غرق غمِ
امام عسکریه
توو حرم آقامون
ببین چه محشریه
روضه خونا برای آقا
(می خونن)۳
سینه زنها همه توو حرم
(مهمونن)۳
زائرا دم میگیرن
روضه ی غم میگیرن
همه ماتم میگیرن
(غریب آقام یاحسن) تکرار
به زیر لبهای تو
نوای وا عطشا
تشنه بودی بمیرم
برای تو، ای آقا
زیر لبهات صدا میزدی
(مهدی جان )۳
تلاوت کن برای بابا
( الرحمن )۳
دیگه عمرم تمومه
پدرت نیمه جونه
امون از این زمونه
(غریب آقام یاحسن) تکرار
زهر جفا امونِ
آقامونو بُریده
شب یتیم شدنِ
حجت حق رسیده
لب تشنه دم آخری
( جون داده )۳
می دونم من بیاد
(حسین افتاده )۳
به یاد کرب وبلا
به یاد راس جدا
به یاد لب تشنه ها
(غریب آقام یاحسن) تکرار
1_6788424507.mp3
1.17M
#نوحه_امام_حسن_عسکری
( علیه السلام )
#کربلایی_حسین_نوری
شال عزا ، رو شونه ی
اربابمه
داره میونِ ، سینه غم
یه عالمه
به سینه میزنه
توو ماتم پدر
اشکای چشمشم
شبیه زمزمه ...
مهدی زهرا شده
این شبا ، صاحب عزا
میگیره توو روضه دم
رو لبش داره نوا
رو لبش داره نوا
میسوزم ای پدر
واسه حال بدت
مهدی فدای غربتِ
بیش از حدت
( یا امام عسکری ) تکرار
دستی بکِش ،آقا
به این بال وپرم
توو آسمون سامرا ، کبوترم
توی شب شهادتت
میدونی که
افتاده توو دلم
فقط شوق حرم
تا میُفتم یاد تو
توو دلم آشوبیه
میسوزم بیشتر ازین
که ضریحت چوبیه
گُنبد خوشگلت
چقدِ دیدن داره
ضریح چوبیت ،آقا
بوسیدن داره
بوسیدن داره
( یا امام عسکری ) تکرار
العجل ،آقا بیا ...
12.یا امام عسکری ع.mp3
868.8K
#نوحه
#شهادت_امام_عسکری علیه السلام
#حاج_امیر_عباسی
یا امامِ عسکری
روحی فِداک ،
دشمنت ، بادا هلاک
مهدی ات
شد نوحه خوانِ غربتت
پیکرت ، شد زیر خاک
نوحه خوانِ غمت
لاله و یاسمن
یا اَبَالْمُنْتَظَر، سیدی یا حسن
( سیدی یا حسن ... ) تکرار
داغ هجران تو از زهر جفا
قلب زهرا را شکست
رفتی و گَرد یتیمی بر رخِ
حضرت مهدی نشست
ای که داری
در جلال و منزلت
نور مصباحُ الهدیٰ
شکر حق
دیگر نشد در سامرا
از تن سر جدا
وایِ من از غمِ
آن امامِ غریب
کشته ی بی کفن
شاهِ شَیبُ الْخَضیبْ
یا حسین یا حسین ...
.👇👇
15. تسلیت یا مهدی ع.mp3
743.4K
#نوحه
#شهادت_امام_عسکری
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
تسلیت ، یا مهدی
به ماتمِ بابایت
ربیعُ الاوّل دارد
شمیم عاشورایت
نوحه خواند زهرا ،
به ناله ی واویلا
نور پیغمبری ،
یا حسنِ عسکری ...
جانمان ، فدایش
کلام ما ، ثنایش
بُوَد به دلهای ما
هوای سامرایش
دل پریشانِ او
مقیمِ ایوان او
نور پیغمبری ،
یا حسنِ عسکری ...
اِسْقِنی الْماء گفته
به لحظه های آخر
زنده شده در یادت
یادِ امامِ بی سر
تشنه ی سر جدا
غریبِ کرببلا
نور پیغمبری ،
یا حسنِ عسکری ...
.👇👇
9. ما به ولایتت اسیریم.mp3
959.9K
#نوحه
#شهادت_امام_عسکری( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
ما به ولایتِت
اسیر و مبتلاییم
کبوتر صحن و
سرای سامرائیم
ان شاالله که واله و
مدهوش تو باشیم
زائرای ضریحِ
شش گوش تو باشیم
ولیُ الله
زاده ی پیغمبری
اِبنُ الزّهرا
آیه ای از کوثری
به اِذنِ الله
تو شافع محشری
در آقایی
از همه عالَم سری
( یا سیّدی
یا حسنِ عسکری ... ) تکرار
با پای دل
میرم سوی راهِ مُحرّم
سوز منه
از اثرِ آهِ مُحرّم
ربیع الاوْل
از عزای جانگدازت
گرفته عطر و بویی از
ماه محرّم
نامَت آقا
بر لبِ ما زمزمه
هر چی بگم
از کرمِ تو کمه
از ماتمِت خونجگرِ فاطمه
با نوحه و ناله و چشم تری
( یا سیّدی
یا حسنِ عسکری ... ) تکرار
غسل و کفن کرده تورو
حضرتِ مهدی
که قلبش از
مصیبت تو بی قراره
گریز روضه ی منم
همین یه جمله اس
جدّ شما
توو کربلا کفن نداره
واغربتا ، از دل غمدیده و
واغربتا ، از لب خشکیده و
واغربتا ، از سر بُبریده و
زهرا خواند
مرثیه در قتلگاه
یا ثارالله
حسین اباعبدالله
👇
8. دمای آخره.mp3
923.5K
#نوحه
#امام_عسکری( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
دمای آخره
بیا دار وندارِ من
که داره جون میده
غریبونه بابات حسن
آماده کن دیگه
برای رفتنم ، کفن
( گل پیمبری ،
یا حجتِ بنِ العسکری ) تکرار
دشمن هَمش میخواست
بزنه تیشه بر ریشَم
به وقت جون دادن بیا
قرآن بخون پیشم
یتیم میشی و من
مهمون مادرم میشم
( گل پیمبری ،
یا حجتِ بنِ العسکری ) تکرار
مَهدی بیا ببین
رفته زِ قلب من قرار
برای بی کَسیم مثه
ابر بهار بِبار
برای این غریب برو
یه قدری آب بیار
( گل پیمبری ،
یا حجتِ بنِ العسکری ) تکرار
لبام که تشنه شد
به یاد کربلا بودم
به یاد غربتِ
تشنه ی سرجدا بودم
به یاد اون سرِ
به روی نیزه ها بودم
(غریب کربلا
حسین غریب کربلا...) تکرار
برای جَدّمون
تو گریه کن هر صبح و شام
روضه بخون براش
با سوز و ناله هات مدام
به زیر سمّ اسب شد
از او هتک احترام
(غریب کربلا
حسین غریب کربلا...) تکرار
.
#حضرت_سکینه_س_مدح_و_مرثیه
با وضو سمت قبله رو کردم
نذر تو شعری آرزو کردم
هرچه روح القدس حواله کند
نظر لطف اگر سه ساله کند
از شکوهت مدام بنویسم
شعر با احترام بنویسم
گفتمت کوه، باز کم گفتم
به همان شیوهی خودم گفتم
خواندمت نور، بیش از آن هستی
برتر از وصف شاعران هستی
دختر و خواهر ولی خدا
همه جا یاور ولی خدا
عصمت الله، دختر معصوم
سینهات مهبط تمام علوم
آینه زادهای و آینهای
اِسماً و رسماً عین آمنهای
در دلِ ما بروبیا داری
عطر و بوی حسین را داری
نوهی فاتح حنین تویی
آنکه دل برده از حسین، تویی
متقن است این حدیث، صد در صد
دوست دارد حسین بیش از حد_
خانهای را که تو در آن هستی
عشقِ بابا، سکینه جان هستی
دختر ماه و آفتابی تو
دستپرودهی ربابی تو
مستحق نوازش عباس
ذکر نامت نیایش عباس
به حیایت کسی ندارد شک
زینبی در قوارهای کوچک
عمه سنجاق بر سرت میزد
بوسه از روی معجرت میزد
وارث اقتدار فاطمهای
مظهری از وقار فاطمهای
در گلویت طنینِ غُرَّنده
خطبهات تند و تیز و برنده
خطبهات تیغ ذوالفقارت شد
کوفه از مرد و زن دچارت شد
خطبهات شد مفتح الابواب
مرحبا شیرْدخترِ ارباب
دیدنی بود نُطق حیدریات
جلوات علیِ اکبریات
همه دیدند انقلابت را
نور جاریِ در حجابت را
روسریِ دگر نیاز نشد
گره معجر تو باز نشد
مدح ناب تو را روایت گفت
از بزرگیات، از عفافت گفت
روزگاری شُدید عازم حج
خبر آمد که در مراسم حج
گرم تکبیر، غرق در صلوات
موقع رمی تک تک جمرات
ریگ از دست خستهات افتاد
کی به مکروه، نفْس تو تن داد؟
نفْس پاک تو کی بهانه گرفت؟
خاتمت کفر را نشانه گرفت
همسفر بود اگرچه دور و برت
نشدی وامدار همسفرت
نشدی خم که ریگ برداری
شرم داری چه شرمِ بسیاری
پیش از آنکه به خیمهات برسی
حجم جسم تو را ندید کسی
شام اما نظارهات کردند
ملاء عام اشارهات کردند
"وابتلاکم بنا " ی تو روضهست
بُغضِ در گفتههای تو روضهست
لحن نامحرمان عذابت داد
شمر با ناسزا جوابت داد
با دلی غرق درد و غم رفتی
بین بزم شراب هم رفتی
آب پیش رباب می خوردند
پیش چشمت شراب میخوردند
سرِ در بین تشت را دیدی
هر چه آنجا گذشت را دیدی
بی جهت گیسویت سپید نشد
"خیزران خسته شد، یزید نشد"
✍ #علیرضا_خاکساری
۳۸
(حضرت سکینه س)
من سکینه از تبار حیدر و پیغمبرم
دختر مظلوم عالم نور چشم مادرم
نور عینم بر حسین۲
همچو زینب عمه جانم پاکم و معصومه ام
چون رقیه خواهر مظلومه ام مظلومه ام
نور عینم بر حسین۲
بوده ام همراه بابای غریبم کربلا
دیده ام از دشمنان دین حق رنج و بلا
نور عینم بر حسین۲
در دم مرگم به یاد کربلا جان بر لبم
یاد غم ها و غریبی حسین و زینبم
نور عینم بر حسین۲
دیده ام غرق به خون نور دل لیلا شده
اربا اربا پیکرش در روز عاشورا شده
نور عینم بر حسین۲
دیده ام غرق به خون بر دست بابا اصغر است
از ستم با تیر کینه پاره پاره حنجر است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام در علقمه سقا زمین افتاده است
دستش افتاده زمین در راه دین جان داده است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام در کربلا بابای من تنها شده
خونجگر از این مصیبت زینب کبری شده
نور عینم بر حسین۲
دیده ام بابای من از روی زین افتاده است
صورت خود را به روی خاک غم بنهاده است
نور عینم بر حسین۲
دیده ام دشمن ز بابا پرده ی حرمت درید
بر روی سینه نشست و رأس بابا را برید
نور عینم بر حسین۲
دیده ام دشمن به زخم عمه ها می زد نمک
در کنار پیکر بابای خود خوردم کتک
نور عینم بر حسین۲
دیده ام اهل حرم را بی بهانه می زدند
بر یتیمان کعب نی یا تازیانه می زدند
نور عینم بر حسین۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_سکینه_س
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
۴۰
(حضرت سکینه س)
من سکینه دختر،گل زهرایم حسین
نوه ی فاطمه و(بر علی نور دو عین)۲
لحظه ی آخر عمرم شده ام جان بر لب
یاد غم های گل فاطمه عمه زینب
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
همره بابایم،بوده ام کرب و بلا
همه دم از دشمن(دیده ام رنج و بلا)۲
دیده ام غرق به خون اکبر لیلا شده است
خونجگر از غم او زینب کبری شده است
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
روی دست پدرم،دیده ام طفل رباب
در کنار مادر(شده او تشنه ی آب)۲
دیده ام طفل گل فاطمه را عطشان است
مادرش از غم آن طفل صغیر گریان است
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
دیده ام غرق به خون،اشجع الناس شده
جدا از پیکر او(دست عباس شده)۲
دیده ام دست اباالفضل علی افتاده
در ره دین خداوند مبین جان داده
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
دیده ام در میدان،پدرم تنها شد
بین آن لشکریان(همدمش غم ها شد)۲
دیده ام غرق به خون روی زمین افتاده
صورتش را به روی خاک زمین بنهاده
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
دیده ام دشمن دین،حرمتش را بدرید
از ره ظلم و ستم(سوی مقتل بدوید)۲
دیده ام دشمن دین خنجر خود را بکشید
از قفا رأس گل فاطمه را او ببرید
دیده ام کرب و بلا،از عدو جور و جفا۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_سکینه_س
❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ🔹
تا در اوصاف امیرالمؤمنین آید به کار
نه قلم را اقتدار و نه زبان را اختیار
مظهر حق شیر حق مرآت حق میزان حق
کشور حق را مدیر و لشكر حق را مدار
گو که بنویسند جّن و انس وصفش را مدام
نیست ممکن وصف مولا را یکی از صد هزار
قصّهء جانبازی آن جان شیرین رسول
جان شیرین می دهد بر تن برادر گوش دار
کافران دادند با هم دست از هر طایفه
بهر قتل خواجۀ لولاک در یک شام تار
گفت پیغمبر به شیر حق امیرالمؤمنین
کای نبی را جان شیرین ای ولیّ کردگار
کافران بر قتل من با یکدگر بستند عهد
باید امشب جای من در بسترم گیری قرار
گفت حیدر: ای دو صد جان علی قربان تو
این تو، این جان علی، این تیغ خصم نابکار
جان پاک تو سلامت جان من بادا فدات
گو ببارد تیغ و تیرم از یمین و از یسار
خفت آن شب مرتضی در بستر ختم رسل
گشت پیغمبر دل شب در بیابان رهسپار
ناگهان بوبکر آمد بر سر راه نبی
در درون آن شب تاریک، دور از انتظار
چشم پیغمبر چو بر وی در سر راه اوفتاد
برد همره تا نگردد راز پنهان آشکار
نفس خود را جای خود در بستر خود جای داد
خصم خود را ناگزیر آورد سوی کوهسار
آنکه جای مصطفی خوابید، باشد جانشین
وآنکه یار غار او شد، به که بنشیند به غار
با نبی در غار بودن کی کرامت می شود
جان به راه یار دادن عزّت است و افتخار
این تعصّب نیست انصاف است لختی گوش کن
فرق بسیار است بین یار غار و یار یار
او به "لا تحزن" ز فعل خویشتن گردید منع
این به "مرضات اللّه"ش گوید ثنا پروردگار
او ز بیم جان فراری بود از میدان جنگ
این به دور مصطفی گردید روز کارزار
او "اقیلونی" سرود این بر "سلونی" لب گشود
او سراپا عجز بود این پای تا سر اقتدار
او ز خیبر شد فراری این در از خیبر گرفت
فرق دارد فرق، مرد جنگ با مرد فرار
هر نفس در بستر ختم رسل بهر علی
بود بیش از طاعت کونین اجرش در شمار
ذات حق آن شب به جبراییل و میکاییل گفت
کی کند جان از شما در راه یکدیگر نثار؟
هر دو ماندند از جواب و سر به زیر انداختند
هر دو ساکت هر دو گردیدند از حقّ شرمسار
پس خطاب آمد که بگشایید چشمی بر زمین
بذل جان شیر حق بینید در این شام تار
خفته بهر بذل جان در بستر ختم رسل
گشته محو این همه ایثار چشم روزگار
ای وجودت شمع جمع آفرینش یا علی
وی خزان زندگی را نام دلجویت بهار
با سر انگشت تو مهر و مه کند در چرخ سیر
بر تماشای تو می گردند این لیل و نهار
گو برد حقّ تو را صد تن به جای آن سه تن
آنچه زآن تو است، آن تو است ای جان را قرار
چه شوی مسند نشین و چه شوی خانه نشین
تو امامیّ و امامت از تو دارد اعتبار
بانگ جبریل از اُحد آید به گوش جان که گفت
لافتی الاّ علی لا سیف الاّ ذوالفقار
لب نمی بندد ز اوصاف تو "میثم" یا علی
گر فتد در زیر تیغ و گر رود بر اوج دار
غلامرضا سازگار
#حضرت_سکینه_بنت_الحسین
کند تکیه بر اقتدارت خیام
که رکن خیامی و والا مقام
سکونی به سکّانِ فُلک نجات
از این رو سکینه تو را گشته نام
گواهم همین تلّ در پیش روست
تو را سجده برده ست دشت قیام
به نفس نفیس تو هم باز گشت
ضمیرِ "علیکنَّ مِنّی السّلام"
تو آن کعبه ی تیره پوشی که نور
حجاب تو را کرده است استلام
کمالی چنین و جلالی چنان
علی وار و زهرا نشانی تمام
نرفته نخ معجرت دست باد
ندیده جمال تو را صبح شام
تجلّی زهرا! نبود این بعید
که خیر النّسایت بنامد امام
بکش تیغِ آه و دو دم سر بده
الا ذوالفقار علی در نیام
بخوان خطبه تا یادمان آوری
"کلامُ الامیرِ امیرُ الکلام"
به تعظیم شانت جهانی اجیر
امیری تو و شام و کوفه اسیر
علی خویی و زین أب منصبی
از آن رو که آیینه ی زینبی
وقاری که جلباب پوشیده است
حیایی که در نور پیچیده است
از آن خانه ای که تویی و رباب
نرفته حسینت به پای شتاب
عفیفه، جلیله، کریمه، لقب
تو نور خدایی نسب در نسب
چه نوری که بر عالمی چیره شد
به خورشید کی میتوان خیره شد؟
ندیدند جز نور در محضرت
گره های کوریست بر معجرت
به یک آه تو خم شود پشتِ دین
بیا مثل زینب به منبر نشین
علی گونه با خطبه کولاک کن
بخوان مسجد کوفه را خاک کن
بخوان تا بلرزد زمین و زمان
بگو اسکتوا لب ببندد جهان
که کوفه علی را تجسّم کند
که زنگ شتر دست و پا گم کند
که مسجد بلرزد ستون تا ستون
بکش کار ما را به مرز جنون
بدا آنکه شد گرمِ توهین تو
کند کاخ را خاک، نفرین تو
به زینب ولی اقتدا میکنی
تو هم جای نفرین دعا میکنی...
#مسعود_یوسف_پور
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) الشَّهیدِ اَیَّتُهَا السَّكِينَةُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷🔹
✅«امرؤالقیس بن عَدی» مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای «مُحَیَّاة» و «سَلمی» و «رباب» داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السلام) به ترتیب به ازدواج امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) درآورد.
ابن عساکر می نویسد :
امروء القیس گفت :
📋《قَدْ أَنكَحتُكَ يَا أَبَاالْحَسَنِ(ع) الْمُحَيَّاةَ، وَ أَنكَحتُ حَسَنَاً سَلمَی وَ أَنكَحتُ حُسَيْناً الرُّبَابَ》
♦️ای علی(ع)! من مُحیّاه را به تزویج تو و سلمی را به تزویج حسن(ع) و رباب را به تزویج حسین(ع) در می آورم.(۱)
امام حسین(ع) بعد از ازدواج با رباب(س)، صاحب دختری به نام سکینه(س) و پسری به نام علی(ع) شد.(۲)
امام حسین(ع) نسبت به رباب(س) و دخترش سکینه(س) علاقه زیادى داشت.
حتی درباب آنان شعر سروده است :
📋《اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ》
♦️من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست می دارم و مالم را بذل می كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
سکینه(س) را زنی باوقار، عالمه و با اخلاق، عابده و باتقوا و با سخاوت و بلیغ و اهل فصاحت در سخن معرفی کرده اند.
امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.
هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(ع)، سکینه(س) را از امام حسین(ع) خواستگاری كرد، حضرت(ع) فرمود :
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📋《کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي اللهِ》
♦️او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه(س) آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه(س) دختر دیگر امام(ع) به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
حضرت سکینه(س) در کربلا به همراه مادرش رباب(س) حضور داشت.
در روز عاشورا؛ هنگامی که امام حسین(ع) قصد وداع با اهل خیام کرد، به سمت خیمه گاه رفت و صدا زد :
📋《یَا زَینَبُ(س)، یَا اُمَّ کُلثُومِِ(س) یَا سَّكِينَةُ(س) عَلَیْکُنَّ مِنِّی السَّلَامُ!
فَنَادَتْهُ سَّكِينَةُ(س) : یَا أَبَهْ اسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟! فَقَالَ : کَیْفَ لَا یَسْتَسْلِمُ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِینَ؟!》
♦️ای زینب(س)، ای ام کلثوم(س) ای سکینه(س) خداحافظ!
در این هنگام، حضرت سکینه(س) عرض کرد : ای پدر! آیا تن به مرگ دادی؟
امام حسین(ع) در جواب به او فرمود : چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یاوری ندارد؟
حضرت سکینه(س) در این هنگام، پدر را به آغوش کشید و عرض کرد :
📋《یَا أَبَهْ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
حضرت(ع) فرمود :
📋《هَیْهَاتَ لَوْ تُرِكَ القَطَا لَنَامَ فَتَصَارَخنَ النِّسَاءُ فَسَكَتَهُنَّ الحُسَينُ(ع)》
♦️هيهات! اگر صیادان مرغ قطا را باز مى گذاردند، آرام می گرفت.
در این هنگام؛ زنان حرم شيون كردند و امام حسين(ع) آنها را آرام كرد.(۵)
اما در این میان حضرت سکینه(س) آرام نمی گرفت.
📋《هِيَ صَارِخَةٌ وَ کَانَ یُحِبُّهُ حُبَّاً شَدِیدَاً، فَضَمَّهَا إلَى صَدرِهِ وَ مَسَحَ دُمُوعَهَا》
♦️سكينه(س) همچنان شيون می کرد و امام حسين(ع) از آنجایی که او را بسيار دوست مى داشت، او را به سينه چسبانيد و اشكهايش را پاك كرد.(۶)
امام حسین(ع) آماده حرکت شد و قدری فاصله گرفت که در این هنگام، سکینه(س) گریه کنان به پدر عرض کرد :
📋《يَا أبَتَاه! قِف لِي هَنِيَئةََ لِأَتَزَوَّدَ مِنكَ، فَهَذَا وِدَاعُ لَا تَلَاقِي بَعدَه》
♦️پدر جان! لحظه ای صبر کن تا از تو بهره ای بگیرم! (تو را خوب ببینم) این وداعی است که بعد از آن دیداری نیست.
📋《وَانكَبَّت عَلَى يَديَهِ وَ رِجلَيهِ تَقَبَّلَهُمَا وَتَبكِي فَبَكَى الحُسَينُ(ع) رَحمَةََ لَهَا، ثُمَّ مَسَحَ دُمُوعُهَا بِكَمِّهِ وَأَخَذَهَا فَتَرَكَهَا فِي حِجرِه وَ مَسَحَ دُمُوعَها بِكَفِّهِ》
♦️سکینه(س) خود را روی دست و پای پدر انداخت و آنها را می بوسید و گریه می کرد.
امام حسین(ع) دلش به حال دخترش سوخت و ایشان نیز گریه کردند و سکینه(س) را به در آغوش کشیدند و به سینه مبارک چسبانید و پیشانی او را بوسید و اشکهایش را با دست مبارکش و سر آستین پاک کرد.(۷)
در این هنگام که امام(ع) کاملا از این صحنه پریشان شده بود، خطاب به دخترش فرمود :
📋《سَیَطُولُ بَعدِی یَا سَکِینَةَ فَاعْلَمِی
مِنْکِ الْبُکَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِی
لَا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً
مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی
وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِی
تَأْتِینَهُ یَا خَیْرَهَ النِّسْوَانِ》
♦️ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود
ادامه مطالب :👇