eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه‌وفات‌حضرت‌ام‌البنین‌س مادرشیردلیرکربلا گشته‌عازم‌جانب‌ملک‌بقا 🏴🏴🏴🏴 بعدزهرا‌دیدگان‌کودکان پاک‌میکرداشکشان‌بادل‌وجان یادمادربوداندرقلبشان برحسین‌کردمادری‌او‌ازوفا 🏴🏴🏴🏴 تاکه‌واردشددر‌ان‌صحن‌وسرا خانه‌ی‌حیدرنمودی‌باصفا الفت‌وانسی‌گرفت‌با‌بچه‌ها همسرمولا‌علی‌مرتضی 🏴🏴🏴🏴 خانه‌داری‌کار‌ان‌فرزانه‌بود غصه‌وغم‌را‌زدلها‌می‌ربود باعزیزان‌علی‌هم‌خانه‌بود برلبش‌دایم‌بودی‌ذکرخدا 🏴🏴🏴🏴 بعدعباس‌وحسین‌دلخون‌‌شدی درغم‌وهجرانشان‌مجنون‌شدی اشک‌چشمش‌گویی‌چون‌جیحون‌شدی داغ‌عباس‌قامتش‌‌‌کردی‌دوتا 🏴🏴🏴🏴 بعدعاشورافغان‌ازدل‌کشید کاروان‌امد‌حسینش‌راندید دیده‌بر‌ره‌بهرعباس‌رشید روضه‌می‌خوانددربقیع‌باصدبکا 🏴🏴🏴🏴 بارالهاحرمت‌ام‌البنین کن‌نظربرمابه‌روز‌واپسین ده‌مریضان‌را‌شفا‌حی‌مبین درعزایش‌شدبشیرنوحه‌سرا 🏴🏴🏴🏴 شاعربشیرشهولی۱۴۰۲/۹/۳
🌷 خانمے ڪه تا خودِ خورشید قامت داشتہ در رشـادت با رقابت داشتہ فـاطـمـیـہ رفتہ و آماده ے رفتن شده بسڪه بر محبت داشتہ مادرِ بوده و با این حساب دامن او را گرفتہ هر ڪه داشتہ اول از او اذن حرم را خواستہ هر ڪسے در قصد زیارٺ داشتہ 🏴 وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد
متن مداحی سلام مادر ابوالفضل / سر سفره تون نشستم کربلایی جواد مقدم   بند اول   سلام مادر اباالفضل سر سفره تون نشستم از این که دادی لیاقت بهم ممنون تو هستم   سلام زن دلاور دادی دادی دل به مهر حیدر بودی واسه بچه های علی تو به جای مادر   سلام ای معلم عشق تویی جلوه رشادت تویی معنی سخاوت تویی مادر شجاعت   به تو مدیون ولایت واسه دین کشیدی زحمت خدا واسه زحماتت به تو هدیه داده یه نعمت   بهت ثمر داد ی گل پسر داد زیبا قمر داد   تربیتش کردی که ولایشه بزرگ بشه ی کربلایی شه برا حسینت بره فدایی شه   تربیتش کردی واسه عاشورا بشه غلام بچه های زهرا تو کربلا منصب شه سقا   سلام مادر اباالفضل   بند دوم چرا منتظر نشستی مگه تو خبر نداری خبر از گلات نداری دیگه ام بی بنینی  @Asheghane_hazrat_zeynab چرا منتظر نشستی مگه تو خبر نداری خبر از قمر نداری دیگه ام بی بنینی  @Asheghane_hazrat_zeynab چرا منتظر نشستی دیگه تو حسین نداری دیگه تو پسر نداری دیگه بی تاج و نگینی   میخوای بشنوی چیارو میگم اصل ماجرو برات یک سپر آوردم میفهمی خیلی چیزارو   @Asheghane_hazrat_zeynab گلاتو چیدن به خون کشیدن دو سر بریدن به خون کشیدن   سراشونو روی نیزه آوردن به کوفه و به شام بلا آوردن مجلس یزید بی حیا آوردن خون به دل آل مصطفی کردن سه روز بدن هاشون رو رها کردن پاره زیره مرکبات کردن سه روز بدن هاشون رو رها کردن   حسین ای غریب مادر @Asheghane_hazrat_zeynab 👇👇👇👇👇👇
YEKNET.IR - zamine - vafat hazrat omolbanin - 98.11.16 - moghaddam.mp3
6.7M
🔳 (س) 🌴سلام مادر ابالفضل 🌴سر سفرتون نشستم 🎙 👌بسیار دلنشین ☝️☝️☝️☝️☝️☝️
با عروساش بین گذر نشسته رو چادرش خاک چقدر نشسته چند ماهه که بچه‌هاشو ندیده چند ماهه اینجا بی‌خبر نشسته @Asheghane_hazrat_zeynab خبر دادن بهش بشیر اومده اومده اما سر به زیر اومده منتظر یه کاروان امیر بود ولی یه کاروان اسیر اومده همه امیدش دیگه ناامید شد خبر دادن که عباسش شهید شد نمی‌دونم که از بشیر چی شنید روزگارش سیاه، موهاش سفید شد تلخی راهو واسشون عسل کرد مشکل بی‌مادریشونو حل کرد ام بنین اومد توی کاروان دخترای فاطمه رو بغل کرد روزای خوب تموم شدوشب رسید کاسه صبر همه برلب رسید چیزی نمونده بود بمیره زینب ام بنین به داد زینب رسید نوحه می‌خونه واسه دردونه‌هاش مرهم داغ زینبه شونه‌هاش عمهء سادات می‌زنه رو سرش ام بنین میزنه رو گونه‌هاش رقیه برنگشته به مدینه سراغشو می‌گیره از سکینه میگن که زجر رقیه رو کتک زد الهی زجر ببینه خیر نبینه مشک رباب از علقمه برنگشت امید آخر همه برنگشت با گریه گفت عروس ام‌البنین... چرا عروس فاطمه برنگشت؟ بچه‌ها تشنه بودن آب ندادن به خواهش هیشکی جواب ندادن نامردا بعد غارت خیمه‌ها گهواره رو دست رباب ندادن ماه تو آسمونشو گرفتن جونِ عزیزِ جونشو گرفتن بیخودی نیست ام بنین پیر شده یه روزه چهار جوونشو گرفتن چارتا مزار کشیده روی زمین تنها نشسته بدون همنشین به هرکی می‌رسه با گریه می‌گه... لا تدعونی ویک ام‌البنین @Asheghane_hazrat_zeynab 👇👇👇👇👇👇
YEKNET.IR - roze - vafat hazrat omebanin 1400 - rasouli.mp3
9.1M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت ابوالفضل(ع) 🌴با عروساش بین گذر نشسته ... 🎙 ☝️☝️☝️☝️☝️
. یا (س) ام الادب ام الوفا ام البنینی دلگرمی مولا امیرالمومنینی یک ماه وسه اختربه دامن پروراندی درمدح تواین بس که عباس آفرینی ای مادر ذخرالحسین وساقی عشق توسایه سار غیرت للعالمینی سرتا به پا پا تا به سر الگوی عفت مانند زهرا زینت عرش برینی زهرا حیا زهرا کرم زهرا صفاتی انگشتر زهرای اطهر را نگینی تومادری کردی برای زینب او بافاطمه درباغ جنت هم نشینی دریاری دین خدا فرزند دادی از بانوان برتر خلد برینی ای روضه خوان مردم شهرمدینه بهرغریب کربلا باغم عجینی باور نمیکردی که عباست زمین خورد فرقش دوتاشد از عمود آهنینی درعلقمه جای توزهرا آمد و گفت عباس من با مادرخود کَلِمینی ✍ .
. اذان شد ، أشهد أن لا شهادت مؤذن می دهد اینجا شهادت شهادت می دهم حیدر امیر است علی را می شناسم با شهادت ندیدم جز ولی الله بودن علی را از ولادت تا شهادت به فتوای علی ما رستگاریم چه می دانیم از مولا ؟ شهادت « غلط گفتند بابا آب و نان داد » گرفتیم ارث از بابا ، شهادت یکی را مرگ می گیرد در آغوش یکی را می برد بالا شهادت دریغا ! مرگ می آید سراغم نمی گیرد سراغم را شهادت دریغا ! مرگ با من زندگی کرد دریغا ! دور شد اما شهادت دلم این روزها بسیار تنگ است بمان با ما ، بمان با ما ، شهادت .
. علیه السلام بند اول: شدی مردِ وفا شدی هستیِ ما شدی ساقی نام آور تووی بزم بلا تووی دلهره ها به تو قرصه دل لشکر ساقی ساقی نامت مشکل گشا آرومه خیمه ها با لبخندت ساقی ساقی در دست تو علم سردار محترم ما دربندت ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل بند دوم: یل با جنمی امید حرمی میشه معنی با تو غیرت با دو دست قلم شدی باب کرم داری پیش خدا عزت ساقی ساقی کاری کن واسه مو آوردم کاسه مو دستم خالی ساقی ساقی ماه ام البنین خورشید رو زمین در اجلالی ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل بند سوم: با چه رویی عدو به قمر زده رو زیر پاته امان نامه واسه ی طفلان وسط طوفان عمو ساحل آرامه ساقی ساقی مشکت آب حیات جونِ عالم فدات تو دریایی ساقی ساقی ذکر روی لبی سالار زینبی بی همتایی ای جان ای جان عباس ابن علی عباس ابن علی یا ابوفاضل ✍ 👇👇👇
. تقدیم به مادر مولایم ابالفضل العباس علیه السلام ز ادب تاج افسری دارد به زنان حق سروری دارد پایه های ارادتش چون کوه مهر و ایمان حیدری دارد پسرانش ستاره و ماهند چه شکوه منوری دارد آفتاب از خجالتش ذره خصلت ذره پروری دارد در شب چادر مصلایش لحظه ی عرش گستری دارد در دل آسمان اهل البیت حس و حال کبوتری دارد می وزد عطر یاس از سخنش وجنات سخنوری دارد گر چه معصوم نیست ام بنین عصمت از نوع دیگری دارد سطر سطر فضیلتش روشن نور علی نور، دفتری دارد و سرآمد ترین فضیلت اوست بر ابالفضل مادری دارد مثل عباس جان فدای حسین پسران دلاوری دارد چشم هایش همیشه بارانی روضه اش سوز محشری دارد ✍ .
. علیه السلام ✍ ➖➖➖ گرفتی دست منو تو، روزای بدبیاری تو بالا دست همه ای، کی گفته دست نداری دست توعه، تو قله ی آسمون دست توعه، ستونای کهکشون دست توعه، دلخوشیه، رقیه خاتون بی دست و پا منم، عهده دارم تویی سرمایه ی منی، هر چی دارم تویی بی دست کربلا دست منو بگیر --- فقط ضرر بود روزی که، اسم تو رو نبردم دوباره دست خالیمو، به محضرت آوردم دست توعه، روزی هر سال من دست توعه، اختر اقبال من دست توعه، که این روزا، خوبه حال من من توی زندگیم، تنها دارم تورو حتی تو قبرمم، از پیش من نرو بی دست کربلا دست منو بگیر --- تو خواب می‌دیدم که منو، تو حرمت نشوندی همه برن باز غمی نیست، اگر برام تو موندی دست توعه، پناه خیمه گامون دست توعه، تکیه گاه آقامون دست توعه، زیارته، کرب و بلامون از تو اشاره و، از من دویدنه رویام به کربلا، یک شب رسیدنه بی دست کربلا، دست منو بگیر ➖➖➖ 👇
282.1K
🔳 نشسته علیه السلام 📜 گرفتی دست منو تو روزای بدبیاری 🖊به قلم نغمه پردازان:
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی میری حرم ابوفاضل از باب الحسین برو داخل مثل حسین بگو بنفسی انت تا که زیارتت بشه کامل زیارت کن اباالفضل و حرم هر دفعه که رفتی جای حسن اباالفضلی حسینی باش دیگه بعد از این هرچی شد پای حسن هر لحظه بگو تو بی‌معطلی،اباالفضل علی سقای کرببلا یابن ولی، اباالفضل علی کاشف الکر به قتیل العبرات ،جونم به فدات زانو زد پیش تو امواج فرات ،جونم به فدات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی میری حرم ابوفاضل از ام البنین نشی غافل از خانم بخواه اباالفضل و نجوا کن بگو انا سائل چه گویم از ابوفاضل که اسمش قسم اول مردانه بنازم این مراتب رو اباالفضل قادر به خلق سلمانه پرچمدار عرصه کرببلا،حامل اللوا پشتیبان و مرد خیمه ی نساء،حامل اللوا سرلشکر سردار و یار حسین ،علمدار حسین مثل زینب ذوالفقار حسین، علمدار حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍ . برای سردار شهید که حاج‌قاسم به او گفته بود: «پیر شدی، تو هم دیگر باید شهید شوی» آینه گفت: عاقبت پیر شدی، شهید نه موی‌سپید هم شدی آخر و روسپید نه آینه گفت: خسته‌ای؟ گفتمش آه خسته ام در قفسی نشسته‌ام چاره نه و کلید نه... آینه! حیرتم فقط، شوق شهادتم فقط آه چه دارم آینه؟ هیچ به جز امید نه لاله‌ی واژگونم و حسرت بازماندنم داغ نویی نفس‌نفس آمده و نوید نه آینه گفت: صبر کن... گفتمش آه، سوختم در دل شعله می‌توان لحظه‌ای آرمید؟! نه! آینه گفت و... زیر لب گفت شهید می‌شوی آینه! راست گفته‌ای؟! وقت سفر رسید؟! نه؟! ✍ .
. سلام الله علیها از روضه ی بشیر تا با خبر شدم بشکسته بودم و بشکسته تر شدم دنیا به حال من خون گریه میکند هم بی حسین شدم هم بی پسر شدم جسم عزیزان مرا در خون کشیدند گلهای یاسم را همه از ساقه چیدند دست علمدار مرا از تن بریدند خیلی حزینم_ام البنینم ۲ از سرشب تا صبح،گریه شده کارم این غم دل آشوب،می دهد آزارم "من امّ بی بنینم،ام البنینم" ......... خیلی دلم شکست،از دیدن رباب اشک دو دیده اش،من را کند عذاب بغض سکینه را،دیدم به چشم خود میسوزم از غم ِ، طفل نخورده آب گفتند شرمنده شده ساقی طفلان گفتند مشک آب او شد تیرُباران طفل رباب از تشنگی گردیده بی جان با غم عجینم،ام البنینم ۲ داروندارم را،نذر حسین کردم روضه گرفتم با،این دل پر دردم "من امّ بی بنینم،ام البنینم" ...... باور نمیکنم این زینب من است باور نمیکنم پیشانیش شکست آتش به جان زند،قد خمیده ش بند دلم‌ ازین،درد و بلا گسست گفتند رفته زینبم راه اسارت گفتند که دارایی او رفته غارت ای وای من ای وای من از این جسارت زارو غمینم،ام البنینم ۲ وِیلی عَلی شِبلی،ناله ی جان سوزم گریه به عباسم، روضه ی هر روزم "من امّ بی بنینم،ام البنینم ✍ ۱۱جمادی الثانی ۱۴۴۵ 👇👇👇
. ایام 🌹تقدیم به مادر ادب و ایثار ام البنین(ع) در خانه ی علی، بَر عشق مبتلا ای مادر ادب، ای ریشه ی وفا دلسوز حیدر و، غمخوار فاطمه ای خالصُ اَلعمل، ای مِهر بی ریا خود را تو خوانده ای، بَر فاطمه کنیز ای اوج معرفت، ای معنی حیا بی خود نبوده که، یک عمر ماه تو ارباب و سَرورش، خوانده حسین را دستور عشق گر، از مادرش گرفت حق امام را، باید کُنَد اَدا با شَهد جان تو، عباس قد کشید از شیر پاک تو، شد شیر کربلا او پای سفره ی، حیدر بزرگ شد حق نمک چه بود؟ دست ز تن جدا شیری که داده ای، زهرا حلال کرد زخمی نبود حسین، عباس شد فدا .
. بدون ماه قدم می زنم سحرها را گرفته اند از این آسمان قمر ها را چقدر سرش ریخته است، معلوم است رسانده است به خانم کسی خبرها را نگاه کن سر پیری چه بی عصا مانده گرفته اند از این قد_کمان پسرها را چه مشکل است که از چهار تا پسرهایش بیاورند برایش فقط سپرها را نشسته است سر راه و روضه می خواند که در بیاورد آه آه رهگذرها را ندیده است اگر چه ولی خبر دارد سر عمود عوض کرده شکل سرها را کنار آب دو تا دست بر روی یک دست رسانده است به ما خانم این خبرها را بشیر آمد و گفتی که از حسین بگو ز دم زد و گفتی که از حسین بگو ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ولی الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی_کلاب شدی به جای اینکه شَوی مُدعیه همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستار انتخاب شدی چهار تا پسر آوردی برای علی که جای فاطمه ام البنین شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا می کرد تو مثل حضرت_صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربیه تو خار گیر نکرد تو را که فرق عــلی دیده ای و خون حسن به غیر کرب و بلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دلپذیر نکرد چه خوب شد که نبودی بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدنها را به ضرب دست لگد میزدند زن ها را .