eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
789 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. سروده درباره سیلی به اسرائیل شب حمله چقدر شیرین بود گنبد آهنینتان این بود؟ تازه آن گنبدی که پشت سرش انگلیس و پاریس و برلین بود پس چه شد وعده‌های کاخ سفید قول امنیتی که تضمین بود آنچه که خورده‌اید یک سیلی است گرچه که سهمگین و سنگین بود ما که جنگی نکرده‌ایم هنوز هرچه که‌ دیده‌اید تمرین بود همه‌ی ترس از جواب شما صف کوتاه پمپ بنزین بود ای خدا شاهدی که «شاهد» ما هدفش لانه‌ی شیاطین بود زخم پهپادها خدا را شکر بر دل اهل غزه تسکین بود موشـک بام مسجد الاقصی پیک آزادی فلسـطین بود بر سرت سایه‌ی ابابیل است بعد از این زندگی‌ات تعطیل است سیل ویرانی تو راه افتاد بسترش از فرات تا نیل است میوه‌ی سرخ هفتم اکتبر سیلی آبدار آوریل است گفته‌ای موشــکی نخورد به تو! کار تو تفت این اباطیل است عکس رسوایی تو پخش شده چه نیازی به بحث و تحلیل است بین ما صحبتی اگر باشد خیبر و ذوالفقار و سجیل است یا بنی سامری! هلاکتتان قول تورات، حرف انجیل است آی قابیل! آی اســرائیل! نوبت انتقام‌ هابیل است خانه‌ات را تکانده‌ای ای قدس؟ نم نمک وقت سال تحویل است .
صحبت کردن در برابر جمع_1.mp3
زمان: حجم: 18.24M
توی این صوت ترس از صحبت کردن و برات تشریح کردم + دوتا راهکار که یکیشون شاه کلید هست
. ایام آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن ازخون دل چشم ترم را ای آه و ناله راه بغضم رابگیرید تا پنجه ی بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بکوبم برپنجره های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال وپرم را این جا چرا گلچین به گل زد تازیانه این غم شاره زد دل غم پرورم را هرگز نمی بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را آتش مزن بر دفتر شعر «وفایی» ای اشک غم ، رنگین نمودی دفترم را ✍ .
Mohjat.NetRamazan 1403 Rasoli [Mohjat_Net] (10).mp3
زمان: حجم: 1.09M
قبله ی افلاک دارن طوافت میکنن یه عده ناپاک نیزه به پهلوت میزنن بیفتی رو خاک قبله ی افلاک روی تنت رنگی بجز شفق نداری انقدر که رفته خون ازت رمق نداری این همه جا ببین چقدر شدم بد اقبال چرا باید میفتادی میون گودال **** آیه ی تطهیر خواهرت برات بمیره که شدی زمینگیر آیه ی تطهیر با سنگ دارن میزنن به حکم تکفیر اینجوری که به هر طرف شدی تو خیره معلومه که چشات داره سیاهی میره هرکی یه ضربه میزنه روی تن تو همه میخوان فیض ببرن از کشتن تو **** مأموره نیزه کوتاه نمیاد انگاری مجبوره نیزه دارن تو رو کم میکنن به زور نیزه مأموره نیزه رگات با هر ضربه که شد درگیر خنجر صدای یا اُماه اومد از زیر خنجر یه صحنه ای دیدم دیگه افتادم از پا سرت رو انداخت داخل توبره ی اسبا فروردین سال 1403 .
حاج ابوذر بیوکافیShavval 1394.05.20 - Shab 26 - H.Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sadeq A - 03 - Abozar BiuKafi - Zamine @^ #Baqi.mp3
زمان: حجم: 3.61M
🔉 | مدینه شهر دردی، چه بی‌بهار و سردی 🎙 با نوای 🏴 به مناسبت سالروز . از این زمونه سیرم ای مدینه دلگیرم غم تو کرده پیرم واای ، واای مدینه شهرِ دردی چه بی‌بهار و سردی داغمو تازه کردی واای ، واای راهی‌ام پیش مادرِ شهیده مثل قامتش قامتم خمیده خاک راهشو می‌کشم به دیده 🌿وای،ای‌ واای به قلب تو آذر زد همین که با پا دَر زد تو سینه دل پرپر زد واای ، واای رمق نبود تو زانوت درد می‌پیچید به پهلوت پریده شد رنگ روت واای ، واای یاد فاطمه قلبتو شکستن مثل مرتضی دستاتو که بستن اهل خونه گریون به پات نشستن 🌿وای،ای‌ واای
❣﷽❣ ♦️ 🖤 ♦️ 🕊برنور دل حضرت زهراصلوات 🕊برقبور خاکی امامان بقیع صلوت 🕊هر شب به کنار ان قبور ویران 🕊سیل ملک وحور فرستدصلوات (دعای فرج) ❣سپری‌میشوداین‌ظلم،عَدو می‌بازد ❣می‌رسدآنکه‌خداوندبراو می‌نازد ❣آیدآن روزکه بیننـدهمه عالمیان ❣در بقیع حضرت مهدی حرمی می‌سازد. 🌟🌟 🌱غربت ما بدون خاتمه است 🌱مادر ما همیشه فاطمه است 🌱کاش درهای صحن وا بشود 🌱 شوق در سیــنه‌ها بنا بشود 🌱 کاش بادست حضرت مهدی 🌱 این حرم نیز با صــفا بشود ⬅️ بقیع رفته ها کجانشسته اند.. اونایی که صحن و سرای خاکی بقیع رو دیدن کجا نشستند.. اونایی که غربت بقیع را دیدنو اشک ریختن کجا نشستند.. اونایی که رفتن ضریح شش گوشه رو دیدنو پشت دیوار بقیع گریه کردن کجا نشستند.. ♻️ زائرایی که رفتن قبر علمدار کربلا رو زیارت کردندو اومدن پشت دیوار بقیع به یاد مادرش ام البنین گریه کردن کجا نشستند.. 🔅 کاش با‌نغمه حسین‌حسین 🔅 این حرم مثل کربلا بشود 🔅 در کنار مــزار ام بنین 🔅 طرحی از علقمه بنا بشود 🔰 وقتی ازپله‌های بقیع زائرمیره بالا، ابتدای بقیع سمت چپ، قبر خاکی یه مادری رونشون می‌دن میگن اینجا قبرفاطمه ام البنینه.. 🔰اینجا قبراون مادریه که 4صورت قبر برا عزیزاش کشیده بودگریه میکرد،،کنار قبراناله میکرد.... ⏪امان امان..روز تخریب قبور ائمه بقیع یعنی میشه ببینیم اون روزی که امام زمان بیاد این صحن و سرارو آباد کنه چهار گنبد طلا برای 4 امام‌مون بسازه هر که دلتنگ قبرامام حسن بشه بره کنار قبر امام حسن.. هرکی دلتنگ امام سجاد بشه بره کنارقبرامام سجاد.. آقایی که زبان حالی داره... اون آقایی که می‌فرمود: ⭕️خودم‌دیدم که‌عمه ناله میزد ⭕️ به رگهای بریده بوسه میزد ⭕️ خودم دیدم پدر یاور ندارد ⭕️به‌خون‌غلطیده‌است‌وسرندارد هرکه دلتنگ امام باقر و امام صادق میشه.. میره کنار ضریحشون دست ادب به سینه بگذاره.. ⬅️آقاجان یاصاحب الزمان آرزوی اون لحظه ها را داریم آقا. شماروضه مادر بخونیدما گریه کنیم،. کنارقبرچهار گل پسر فاطمه روضه مادرصفا داره.. اونجاامام زمان روضه مادربخونه شیعه ها اشک بریزند ( ایام ایامی که هرسال زائران مدینه آماده سفر حج میشن) زائر وقتی مدینه میره مدینه..میره زیارت قبر پیغمبر، زیارت ائمه بقیع، ولی بزرگان، اهل معرفت میگن هرکی مدینه میره دراصل میزبانش حضرت فاطمه زهراست.. ☑️ امروز زهرای مرضیه براتون سفره اشک و آه و ناله پهن کرده قدر خودتونو بدونید.. جوون داری دست حضرت زهرا بسپار.. مریضتو دست بی بی بسپار.. اونایی که درد دارن آبرو دارند ... ‏امروز از بی‌بی مدد بگیرن آخه مادر با دست شکسته برای زائرای مدینه سفره پهن می‌کنه. 🔘امروزبا پا نرفتیم زیارت بچه های فاطمه... آخه راه زیارت بسته است امروز با پای دلت بریم کنار درب خانه خانم فاطمه زهراسلام الله علیها... (اونجا که بری میگی خانم جان فاطمه جان) 🔶 یافاطمه من عقده دل وانکردم 🔶گشتم ولی قبر تو راپیدا نکردم اماامروز هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیعه 🔹هشت شوال آسمان لرزید 🔹دید صحنو مناره می‌سوزد 🔹 بارگاه بقیع ویران شد 🔹 دل بی راهوچاره می‌سوزد 🔹 این‌حرم‌مثل‌چادر زهراست 🔹 که در‌اینجادوباره می‌سوزد ⬅️یه روزهم درب خانه مادر رو آتش زدن.. اگه اون روزهتک حرمت نمی‌کردند به ساحت مقدس دختر پیغمبر..مثل امروزی هم به قبور ائمه بقیع جسارت نمی‌کردند.. ⬅️امروزفقط بگو زهرا جان خانم جان سرت سلامت.. امروزمادر،صاحب عزاست.. امروزنمی خوای زیر بغل مادر رو بگیری.. امروزنمی خوای گوشه چادر زهرا(س)روبگیری برای دوای دردت... 🔶جمله آخرُ التماس دعا حالا که دلت مدینه است یه لحظه رو یاد کنم..آی جوون دارا..آی حاجت مندا..آی آبرو دارا 💥صدا زد علی جان..شبانه غسلم بده..علی جان شبانه کفنم کن..علی جان شبانه بدنمو بخاک بسپار.. امان از دل امیرالمومنین بندای کفن زهراشو بست...یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن بی تابی میکنند صدا زد بچه ها بیایین از مادر توشه بردارین امان امان.. 🌟بچه ها دویدند یه وقت بندای کفن زهرا باز شد یه دست گردن حسن یه دست گردن حسین..یه وقت ندارسید یا علی.. بچه هارو از رو یدن مادر بلند کن بخدا ملائکه آسمان طاقت نمیارن.. 🌟هرکی ناله داره به سوزجگر ائمه بقیع...به سوز و اشک و آه و ناله دل یتیمان زهرا ازسویدای دل بلندبگو. 🦋.. ❤️صل الله علیک یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله ⬇️ صلوات حذف نشه لطفا⬇️ 💠 هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠
برنور دل حضرت زهراصلوات بر قبور خاکی امامان صلوت هر شب به کنار ان قبور ویران سیل ملک وحور فرستدصلوات (دعای فرج) سپری‌میشوداین‌ظلم،عَدو می‌بازد می‌رسدآنکه‌خداوندبراو می‌نازد آیدآن روزکه بیننـدهمه عالمیان در بقیع حضرت مهدی حرمی می‌سازد. غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است کاش درهای صحن وا بشود شوق در سیــنه‌ها بنا بشود کاش بادست حضرت مهدی این حرم نیز با صــفا بشود بقیع رفته ها کجانشسته اند.. اونایی که صحن و سرای خاکی بقیع رو دیدن کجا نشستند.. اونایی که غربت بقیع را دیدنو اشک ریختن کجا نشستند.. اونایی که رفتن ضریح شش گوشه رو دیدنو پشت دیوار بقیع گریه کردن کجا نشستند.. زائرایی که رفتن قبر علمدار کربلا رو زیارت کردندو اومدن پشت دیوار بقیع به یاد مادرش ام البنین گریه کردن کجا نشستند.. کاش با‌نغمه حسین‌حسین این حرم مثل کربلا بشود در کنار مــزار ام بنین طرحی از علقمه بنا بشود وقتی ازپله‌های بقیع زائرمیره بالا، ابتدای بقیع سمت چپ، قبر خاکی یه مادری رونشون می‌دن میگن اینجا قبرفاطمه ام البنینه.. اینجا قبراون مادریه که 4صورت قبر برا عزیزاش کشیده بودگریه میکرد،،کنار قبراناله میکرد.. خانواده‌های شهدا منو ببخشن،، ان شالله شهدامون سر سفره فرزندان ام البنین مهمان باشن...یاد کنیم از شهدای مدافع حرم یاد کنیم از شهدای 8سال دفاع مقدس،،شهدایی که با سربند یا ابالفضل با شوق شهادت می رفتند..دیگه حتی بعضیا جنازه هاشون هم بر نمیگشت.. امان امان..روز تخریب قبور ائمه بقیع یعنی میشه ببینیم اون روزی که امام زمان بیاداین صحن و سرارو آباد کنه چهار گنبد طلا برای 4 امام‌مون بسازه هر که دلتنگ قبرامام حسن بشه بره کنار قبر امام حسن.. هرکی دلتنگ امام سجاد بشه بره کنارقبرامام سجاد.. آقایی که زبان حالی داره اون آقایی که می‌فرمود: خودم‌دیدم که‌عمه ناله میزد به رگهای بریده بوسه میزد خودم دیدم پدر یاور ندارد به‌خون‌غلطیده‌است‌وسرندارد هرکه دلتنگ امام باقر و امام صادق میشه کنار ضریحشون دست ادب به سینه بگذاره.. آقاجان یاصاحب الزمان آرزوی اون لحظه ها را داریم آقا. شماروضه مادر بخونیدما گریه کنیم،. کنارقبرچهار گل پسر فاطمه روضه مادرصفا داره اونجاامام زمان روضه مادربخونه شیعه ها اشک بریزند ( ایام ایامی که هرسال زائران مدینه آماده سفر حج میشن) زائر وقتی مدینه میره مدینه..میره زیارت قبر پیغمبر، زیارت ائمه بقیع، ولی بزرگان، اهل معرفت میگن هرکی مدینه میره دراصل میزبانش حضرت فاطمه زهراست.. امروز زهرای مرضیه براتون سفره اشک و آه و ناله پهن کرده قدر خودتونو بدونید.. جوون داری دست حضرت زهرا بسپار.. مریضتو دست بی بی بسپر اونایی که درد دارن آبرودارند امروز از بی‌بی مدد بگیرن آخه مادربادست شکسته برای زائرای مدینه سفره پهن می‌کنه. امروزبا پا نرفتیم زیارت بچه های فاطمه آخه راه زیارت بسته است امروز باپای دلت بریم کنار درب خانه خانم فاطمه زهراسلام الله علیها... (اونجا که بری میگی فاطمه جان) یافاطمه من عقده دل وانکردم گشتم ولی قبر تو راپیدا نکردم اماامروز هشتم شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیعه هشت شوال آسمان لرزید دید صحنو مناره می‌سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راهوچاره می‌سوزد این‌حرم‌مثل‌چادر زهراست که در‌اینجادوباره می‌سوزد یه روزهم درب خانه مادر رو آتش زدن.. اگه اون روزهتک حرمت نمی‌کردند به ساحت مقدس دختر پیغمبر..مثل امروزی هم به قبور ائمه بقیع جسارت نمی‌کردند.. امروزفقط بگو زهرا جان خانم جان سرت سلامت.. امروزمادر،صاحب عزاست.. امروزنمی خوای زیر بغل مادر رو بگیری.. امروزنمی خوای گوشه چادر زهرا(س)روبگیری برای دوای دردت... جمله آخرُ التماس دعا حالا که دلت مدینه است یه لحظه رو یاد کنم..آی جوون دارا..آی حاجت مندا..آی آبرو دارا صدا زد علی جان..شبانه غسلم بده..علی جان شبانه کفنم کن..علی جان شبانه بدنمو بخاک بسپار.. امان از دل امیرالمومنین بندای کفن زهراشو بست...یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن بی تابی میکنند صدا زد بچه ها بیایین از مادر توشه بردارین امان امان.. بچه ها دویدند یه وقت بندای کفن زهرا باز شد یه دست گردن حسن یه دست گردن حسین..یه وقت ندارسید یا علی.. بچه هارو از رو یدن مادر بلند کن بخدا ملائکه آسمان طاقت نمیارن.. هرکی ناله داره به سوزجگر ائمه بقیع...به سوز و اشک و آه و ناله دل یتیمان زهرا ازسویدای دل بلندبگو. .. صل الله علیک یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله 🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت مسلم علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم ْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️الا ای کوچه های تنگ و تاریک ♦️غروب عمر مسلم گشته نزدیک ♦️میا کوفه که اکبر نوجوان است ♦️علی اصغرت شیرین زبان است ♦️میا کوفه که زینب خوار گردد ♦️اسیر فرقه کفار گردد ⬅️شب اول،ببین عزتُ،هر كجا می خوان روضه ی حسین علیه السلام شروع كنن،با مسلم شروع می كنن،دروازه ورود به محرم روضه ی این آقاست،اولین شهید این هفتاد و دو نفر مسلم ِ،این عزت نیست؟این مزد نیست؟سلام خدا به این آقا،خیلی نمی خوام شب اول اذیتت كنم،اما دلم راضی نمی شه از شب اول بگذرم یه جوری گریه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خیلی این غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور می كردم،گفتم دیگه نمی خوای روضه بخونی،از بس كه این غزل،مرثیه حرفشو قشنگ می زنه،ببین این آقا چقدر غریب شده،خیلی سخته آقا غربت،اونم برای یه مرد،اونم تو یه شهر غریب دل این شهر برای نفسم تنگ شده جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خیلی مسلم حسین رو دوست داشت،خیلی به آقا ابی عبدالله علاقه داشته،بی خود نیست به این درجه رسیده شب اول محرم روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در کوفه بود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسجد کوفه مسجد بزرگی است وقتی مسلم نماز می خواند تا دم در مسجد از جمعیت پر می شد. یک شب عبیدالله اعلام کرد هر کس اطراف مسلم باشد و از مسلم طرفداری کند دستگیرش می کنیم. مسلم بن عقیل نماز مغرب را خواند. بین نماز مغرب و عشاء پشت سرش را نگاه کرد، دید یک نفر هم پشت سرش نیست. همه رفته بودند. تمام مردم شهر مضطرب هستند. در شهر پخش شده بود که طرفداران مسلم را دستگیر می کنند یکی شوهرش خانه نیست می گفت: نکند شوهرم را گرفته باشند. یکی پسرش بیرون است.یکی برادرش نیست. مسلم کنار کوچه ای از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشت. زنی جلوی در نشسته بود. اسمش طوعه بود. او هم منتظر پسرش بود تا برگردد. دید آقایی از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشته است. گفت: آقاجان! چرا سرت را به دیوار خانه من گذاشتی؟ چرا به خانه ات نمی روی؟ دفعه سوم که زن سوال کرد، مسلم گفت: آب داری برای من بیاوری؟ زن رفت آب آورد. مسلم باز همانجا ایستاد. آن زن گفت: آقاجان! چرا به خانه ات نمی روی؟ صدا زد: مادر من خانه ندارم. زن گفت: شما کی هستی؟ گفت: من مسلم بن عقیل هستم. مسلم آن شب را در خانه طوعه ماند. هنگام صبح پسر این زن به دارالامارة خبر داد در خانه آنهاست. عبدالله بن عباس با هفتاد سوار آمد و خانه را محاصره کردند. یک وقت زن آمد داخل اتاق صدا زد: آقاجان! مسلم بن عقیل! خانه را محاصره کردند. مثل اینکه فهمیده اند شما داخل خانه ما هستید. مسلم بن عقیل از خانه بیرون آمد سوار اسبش شد. شمشیر می زند و می کشد. دشمنان را روی زمین می ریزد. این بی انصافها دسته های نی را آتش زدند و از بالای بام بر سرش ریختند. همه بگویید: غریب مسلم! غریب مسلم! بعد از پیکار عظیم مسلم را گرفتند. دست مسلم را به پشت سر بستند. او را به طرف دارالامارة آورند. وقتی عبیدالله رسید شروع کرد به گریه کردن. عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کارها می افتد باید پیه کشته شدن هم به تنش بمالد. چرا گریه می کنی؟ صدا زد: عبیدالله! به خدا قسم اگر برای خودم . کشته شدن گریه کنم. گفت: پس برای چه گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که نامه نوشته ام تا حسین(ع) به کوفه بیاید. می ترسم امام حسین (ع) دست زن و بچه اش را بگیرد و به طرف شما مردم بی وفا بیاید.هنگامی که می خواستند او را بکشند فرمود: عبیدالله! سه وصیت دارم. اول وصیتم این است وقتی مرا کشید بدنم را روی خاکها نگذارید! مرا دفنم کنید. وصیت دومم این است که هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، زره مرا بفروشید و قرضهایم را ادا کنید. یک وصیت دیگر هم دارم وآن اینکه دلم می خواهد یک نامه بنویسید که حسین(ع) نیاید. آی غریب حسین! حسین!... ا علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت علی اکبر(ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان (عج)را باهم زمزمه می کنیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَک طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 🔸هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من 🔸مستحق هیــچ پروازی نباشد بال من 🔸کارهای من وصالت را به تاخیر افکند 🔸بوی هجران می دهد پرونده اعمال من 🔸من دگر آن نوکر خوب و قدیمی نیستم 🔸این لباس نوکری گرید بر این احوال من 🔸بارها خوردم زمین از جا بلندم کرده ای 🔸بارها شد جای من تو آمدی دنبال من یابن الحسن 🔸بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم 🔸شکر یک نعمت نکرد آخر زبان لال من 🔸تا دم آخر منم شرمنده احسـان تو 🔸من گنه کردم،تو کردی گریه براحوال من ⬅️حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ⏪اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید... 🔅 پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد 🔅 پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد 🔅 پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت 🔅پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.  لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...  گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بردر خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردر خیمه رسانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت علی اکبر(ع) امام زمان(عج) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اول مجلس دعای سلامتی امام زمان (عج)را باهم زمزمه می کنیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَک طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا یا صاحب الزمان اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 🔸هیچ امیدی نباشد بر من و احوال من 🔸مستحق هیــچ پروازی نباشد بال من 🔸کارهای من وصالت را به تاخیر افکند 🔸بوی هجران می دهد پرونده اعمال من 🔸من دگر آن نوکر خوب و قدیمی نیستم 🔸این لباس نوکری گرید بر این احوال من 🔸بارها خوردم زمین از جا بلندم کرده ای 🔸بارها شد جای من تو آمدی دنبال من یابن الحسن 🔸بارها دستم گرفتی و نمک گیرت شدم 🔸شکر یک نعمت نکرد آخر زبان لال من 🔸تا دم آخر منم شرمنده احسـان تو 🔸من گنه کردم،تو کردی گریه براحوال من ⬅️حسین جان شب علی اکبرِ .. میگن همه کارایِ پدر دست پسر بزرگه .. میدونی چقدر علی اکبر مودب بود مقابل باباش؟ آی جوونایی که امشب گرۀ دلتون باز نشد زود نیت کنید بگید ما امشب میریم دستُ پای باباهامونُ می بوسیم بزار بابات تعجب کنه بگه چرا اینجوری میکنی بگو اخه رفتم فهمیدم اقام علی اکبر دوست داره پسر نوکر باباش باشه منم میخوام نوکرت باشم .. بگو اگه بابا من باهات بلند حرف زدم غلط کردم .. غلط کردم!!!کیه مثل بابای من و تو که نون حلال به بچه اش بده؟ نون حلال و شیر پاکِ که تو میگی صلی الله علیک یا عبدالله دلت میلرزه اونایی هم که مادر ندارن ، بابا ندارن خدا رحمتشون کنه .. به من گفته پسر اگه میخوای سربلند باشی باید غلام حسین باشی.. ما همه امشب اومدیم بگیم يا علی اکبر! حلقه به‌گوشمون کن در خونت.. روضه بخونمُ از همه التماسِ دعا .. فرمود بهترین لحظه برا یه بابا اون لحظه ای که جوونشُ میبینه داره راه میره جلوش .. بهترین لحظه برا پدر و مادر همین لحظه ست که به همه نشون میده میگه این پسر منه ببینید این نوکر حسینِ .. امام صادق علیه السلام فرمود بهترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که میبینه جوونش جلوش راه میره ، قد میکشه .. گفتند آقا بدترین لحظه چه لحظه ایه؟ فرمود اون لحظه ای که بابا خودش بچه شو تو قبر بذاره .. بدترین لحظه برای بابا اون لحظه ای که دست و پا زدن بچه شو ببینه .. اینا همه برات مقدمه بوده روضه زیاد شنیدی میخوام زودی روضه بخونم ⏪اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید... 🔅 پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد 🔅 پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد 🔅 پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت 🔅پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.  لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...  گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.  اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بردر خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردر خیمه رسانم علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت مسلم علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم ْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️الا ای کوچه های تنگ و تاریک ♦️غروب عمر مسلم گشته نزدیک ♦️میا کوفه که اکبر نوجوان است ♦️علی اصغرت شیرین زبان است ♦️میا کوفه که زینب خوار گردد ♦️اسیر فرقه کفار گردد ⬅️شب اول،ببین عزتُ،هر كجا می خوان روضه ی حسین علیه السلام شروع كنن،با مسلم شروع می كنن،دروازه ورود به محرم روضه ی این آقاست،اولین شهید این هفتاد و دو نفر مسلم ِ،این عزت نیست؟این مزد نیست؟سلام خدا به این آقا،خیلی نمی خوام شب اول اذیتت كنم،اما دلم راضی نمی شه از شب اول بگذرم یه جوری گریه كنم،اگه امشب گفتند پاشو بساط خودتو جمع كن،خیلی این غزل جانسوزه من كه امروز روضه رو مرور می كردم،گفتم دیگه نمی خوای روضه بخونی،از بس كه این غزل،مرثیه حرفشو قشنگ می زنه،ببین این آقا چقدر غریب شده،خیلی سخته آقا غربت،اونم برای یه مرد،اونم تو یه شهر غریب دل این شهر برای نفسم تنگ شده جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده زبانحال مسلم با آقا و اربابشه،خیلی مسلم حسین رو دوست داشت،خیلی به آقا ابی عبدالله علاقه داشته،بی خود نیست به این درجه رسیده شب اول محرم روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند امام حسین(ع) مسلم را به کوفه فرستاد. چهار، پنج روزی که مسلم در کوفه بود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسجد کوفه مسجد بزرگی است وقتی مسلم نماز می خواند تا دم در مسجد از جمعیت پر می شد. یک شب عبیدالله اعلام کرد هر کس اطراف مسلم باشد و از مسلم طرفداری کند دستگیرش می کنیم. مسلم بن عقیل نماز مغرب را خواند. بین نماز مغرب و عشاء پشت سرش را نگاه کرد، دید یک نفر هم پشت سرش نیست. همه رفته بودند. تمام مردم شهر مضطرب هستند. در شهر پخش شده بود که طرفداران مسلم را دستگیر می کنند یکی شوهرش خانه نیست می گفت: نکند شوهرم را گرفته باشند. یکی پسرش بیرون است.یکی برادرش نیست. مسلم کنار کوچه ای از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشت. زنی جلوی در نشسته بود. اسمش طوعه بود. او هم منتظر پسرش بود تا برگردد. دید آقایی از استر پیاده شد و سرش را به دیوار گذاشته است. گفت: آقاجان! چرا سرت را به دیوار خانه من گذاشتی؟ چرا به خانه ات نمی روی؟ دفعه سوم که زن سوال کرد، مسلم گفت: آب داری برای من بیاوری؟ زن رفت آب آورد. مسلم باز همانجا ایستاد. آن زن گفت: آقاجان! چرا به خانه ات نمی روی؟ صدا زد: مادر من خانه ندارم. زن گفت: شما کی هستی؟ گفت: من مسلم بن عقیل هستم. مسلم آن شب را در خانه طوعه ماند. هنگام صبح پسر این زن به دارالامارة خبر داد در خانه آنهاست. عبدالله بن عباس با هفتاد سوار آمد و خانه را محاصره کردند. یک وقت زن آمد داخل اتاق صدا زد: آقاجان! مسلم بن عقیل! خانه را محاصره کردند. مثل اینکه فهمیده اند شما داخل خانه ما هستید. مسلم بن عقیل از خانه بیرون آمد سوار اسبش شد. شمشیر می زند و می کشد. دشمنان را روی زمین می ریزد. این بی انصافها دسته های نی را آتش زدند و از بالای بام بر سرش ریختند. همه بگویید: غریب مسلم! غریب مسلم! بعد از پیکار عظیم مسلم را گرفتند. دست مسلم را به پشت سر بستند. او را به طرف دارالامارة آورند. وقتی عبیدالله رسید شروع کرد به گریه کردن. عبیدالله گفت: چرا گریه می کنی؟ کسی که در این کارها می افتد باید پیه کشته شدن هم به تنش بمالد. چرا گریه می کنی؟ صدا زد: عبیدالله! به خدا قسم اگر برای خودم . کشته شدن گریه کنم. گفت: پس برای چه گریه می کنی؟ گفت: دلم می سوزد که نامه نوشته ام تا حسین(ع) به کوفه بیاید. می ترسم امام حسین (ع) دست زن و بچه اش را بگیرد و به طرف شما مردم بی وفا بیاید.هنگامی که می خواستند او را بکشند فرمود: عبیدالله! سه وصیت دارم. اول وصیتم این است وقتی مرا کشید بدنم را روی خاکها نگذارید! مرا دفنم کنید. وصیت دومم این است که هفتصد درهم در کوفه قرض دارم، زره مرا بفروشید و قرضهایم را ادا کنید. یک وصیت دیگر هم دارم وآن اینکه دلم می خواهد یک نامه بنویسید که حسین(ع) نیاید. آی غریب حسین! حسین!... ا علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۳/۱/۲۶
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 حضرت رقیه (ع)🥀 حضرت زهرا(س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه 🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد 🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد 🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا 🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد😭 بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا با ابی عبدالله کار داری. آقا رو به نازدانه اش قسم بده. اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭 اگه کربلا میخواهی. بگو حسین جان. تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم. امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭 چه بلایی سرت آوردن...بابا. 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده.. اما میخام بگم. بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن. اما به منم تازیانه زدن 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرازاین مجلس ومحفل فیض ببرند اما می خوام دلهای تان را از خرابه شام برم مدینه درخونه بی بی فاطمه زهرا سلام الله هرگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای انشاالله حاجت روا بشید ⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..😭 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ، 😭 روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان  مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، ، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم  صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند  شد  علی بچه ها رو از روی مادر بردار  ملائکه ی آسمان به گریه شدن، علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀