.
#واحد
#شهادت_امام_باقر
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد
مدینه به سینه زد و نوحه خواند
غریبانه خیر النسا گریه کرد
امان ای امان آه و واویلتا
مدینه صفای حرم کشته شد
به سر زن که لوح و قلم کشته شد
دوباره دل عرش آتش گرفت
امامی ز زهر ستم کشته شد
امان ای امان....................
چو شمع سحر قطره قطره چکید
شبیه پدر شد ، اسارت کشید
گهی بین کوفه گهی بین شام
سر جد خود را روی نیزه دید
امان ای امان.....................
ز داغ گل و یاسمن گریه کرد
به راس جدا از بدن گریه کرد
لباس نمازش کفن شد ولی
بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد
امان ای امان.................
#واحد_امام_باقر
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#شور_امام_باقر علیه السلام
ای وای من مظلوم آقای من
رو به قبله شد با دلی سوزان
آتش گرفت مسمومی نیمه جان
جان میدهد با لبهای عطشان
ای وای من
ای مدینه با او مدارا کن
آه ای بقیع آغوش خود وا کن
در روضه اش یاد کربلا کن
ای وای من
دل زارش چون خیمه ها سوزان
گریه میکرد بر ناموس قرآن
نامحرم گشت همراه کاروان
ای وای من
در آتش دید آل عبا می سوخت
بر اشک او دل صحرا می سوخت
دست بسته مثل بابا می سوخت
ای وای من
قرآن ها را بر نیزه ها دیده
در شام غم طشت طلا دیده
جان دادن دردانه ها دیده
ای وای من
روضه میخواند بر حنجر پاره
از قحط آب از مرگ شیرخواره
از آتش و غارت گوشواره
ای وای من
#شهادت_امام_باقر
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#شهادت_امام_باقر علیه السلام
#واحد
السلام ای بهشت برین که
غیر غربت به خاطر نداری
السلام ای حریمی که حتی
خادم و شمع و زائر نداری
بی رواق و سایبانی
خاکی اما آسمانی
تو قدمگاه صاحب زمانی
نشیند نیمه شبها
عزاداری در آنجا
به زیر نور مهتاب
کنار قبر زهرا
بسوز ای دل واویلا
ای بقیع گریه کن بر مزاری
که منا در غم او بگرید
سید الساجدین نوحه خواند
مجتبا در غم او بگرید
از تب زهر رفته از حال
مرغ جانش زد پر و بال
یادش آمد ز غوغای گودال
زداغش یاسمن سوخت
دل هر انجمن سوخت
لباسش تا کفن شد
به یاد بی کفن سوخت
بسوز ای دل واویلا
ای بقیع این دو چشمی که دیده است
داغ افتادن از پشت زین را
تا بگوید ز دست بریده
کن خبر بی بی ام البنین را
تا بگوید از مه او
از اسیری از هیاهو
از سری که به نی شد زپهلو
بگو با حال مضطر
چه شد ساقی لشکر
حرم بی امنیت شد
امان از داغ معجر
بسوز ای دل واویلا
#امام_باقر
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_باقر
پر میکشم با حال مسموم
مظلومم و فرزند مظلوم
ای مدینه شده وقت جدایی
میرود آخرین کرب و بلایی
واویلا واویلا آه و واویلا
در شام و کوفه دلشکسته
دیدم پدر را دست بسته
دیده ام بدتر از کرب و بلا را
پیش چشمم زدند ناموس ما را
واویلا واویلا آه و واویلا
دیدم غروب خونفشان را
سرخی ی خاک و آسمان را
دیده ام با دلی از غم شکسته
کافری بر روی قرآن نشسته
واویلا واویلا آه و وایلا
هر روز و هر شب گریه کردم
همراه زینب گریه کردم
عمه ی من کجا خرابه ی شام
دخت حیدر کجا و مجلس عام
واویلا واویلا آه و واویلا
#امام_باقر
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.👇
صدا ۰۰۲-۳.m4a
زمان:
حجم:
2.08M
#نوحه_امام_باقر_ع
در مدینه بپا ستم اشقیا
باقر العلم دین کشته شد از جفا
همه روی زمین. ز غمش در نوا
آه و واویلتا، آه و واویلتا
شد فدایی حق شاهد بزم خون
از غم کربلا. با دلی لاله گون
شده مسموم کین. سبط خیرالنساء آه و واویلتا، آه و واویلتا
پسر فاطمه. بسته بار سفر
در جنان میهمان. شد به نزد پدر
از جفای هشام عاقبت شد فدا
آه و واویلتا، آه و واویلتا
پیش چشمان او. بی کس و بی پناه شده سرها جدا. نینوا قتلگاه
دیده گلها همه زینت نیزه ها
آه و واویلتا، آه و واویلتا
شاعر: موحد....
زمان:
حجم:
925K
#روضه_امام_باقر_ع
مگر میشود گریه بسیار کرد...
مگر میشود دیده خونبار کرد...
مگر میشود صحبت از خار کرد...
مگر میشود نقل بازار کرد...
ولی از غم و غصهاش دق نکرد!
مگر میشود خیمه سوزان شود...
درآن شعلهها عمه حیران شود...
کشیده نصیب یتیمان شود...
رد دستهاشان نمایان شود...
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
مگر میشود لشگر نیزهدار
بیفتد به دنبال یک طفل زار
ببینی سر شاه را نی سوار
ز داغ رقیه شده بی قرار
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
حرم شد گرفتار رنج و عذاب
چهها کرد با دستهامان طناب
مگر میتوان روضه خواند آب آب
مگر میشود حرف زد از رباب
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
شبی که حرم سمت غمخانه رفت
به مهمانی قصر شاهانه رفت
ز شوق پدر طفل دردانه رفت
مگر میتوان گفت ویرانه رفت
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
کنون این من و این دل گریهخیز
نشستم به بستر مریضِ مریض
چه باید کنم با غمش یا عزیز
مگر میشود گفت حرف از کنیز
ولی از غم و غصهاش دق نکرد
سیدپوریا_هاشمی
زمان:
حجم:
405.9K
🏴#نوحه_امام_محمد_باقر_ع
نوحه واحد شهادت امام محمد باقر علیه السلام
شد دل عـالم پـریشان و حـزین
در عـزایت ای امـام پـنجـمـیـن
ای شهـیـد زهـر کـیـنـه الـسلام
چـشـمـۀ نـور مــدیـنـه الـسـلام
سیدی یا حضرت باقر مدد (۴)
باقـر العـلـمی و نـور سـرمـدی
لالـه ای از بـوسـتـان احــمـدی
تـو قــمـر در آسـمـان رحـمـتی
مصحـف اله را بیـان رحـمـتی
گرچه بر خون شریعت تشنه بود
بر تن اسلام همچون دشنه بود
سیدی یا حضرت باقر مدد (۴)
* بند سوم *
دشمن از ضربه زدن ناکام شد
قـال بـاقــر حـافـظ اســلام شـد
ای فـدای داغِ بـر دل حاکیات
ای به قـربان مـزار خـاکـیات
در عزایت رزق ما درد و غم است
هرچه گریم در عزای تو کم است
سیدی یا حضرت باقر مدد (۴)
ای تـمـام هستـیت وقـف هـدف
وقف راه دین و قرآن و شرف
دیــدۀ آفــاق شـد؛ گــریــان تــو
مقـتـدای عشق، جان قـربان تو
ای امـام پـنـجـم، ای نـور خـدا
روضه خوان روضه های کربلا
سیدی یا حضرت باقر مدد (۴)
ایکه بودی بین مشتاقان عشق
یاوران حضرت سلطان عـشق
عصرعاشورا جسارت دیدهای
بر حـرم ظلم و جـنایت دیدهای
بهر ما از صورت نیلی بخوان
روضهای از ضربۀ سیلی بخوان
سیدی یا حضرت باقر مدد (۴)
شاعر:امیر عباسی