🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #روضه حضرت علی اصغر (ع) #گریز حضرت علی اکبر بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة.. ♦️یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد ♦️کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد ♦️بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود ♦️تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد ♦️شش ماه او تمام شد و در منای عشق ♦️قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد ⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله امشب باید حواس ها خیلی جمع باشه، آمدیم در خونه شیر خواره اباعبدالله، باب الحوائج، گرفتارها، مریض دارها، قرض دارها، کجای مجلس نشسته اید، اگه كسی دست خالی برگرده، فقط و فقط تقصیر خودشه، چون از هر طرفی كه برای این آقازاده گریه می كنی،یه نفر دعات می كنه؛ یه طرف مادرش رباب دعا می كنه،یه طرف عمه جانش زینب دعات می كنه،یه طرف رقیه كنار گهواره نشسته، یه طرف بابای مظلومش دعات می كنه ای مادری خدا بهت بچه نداده امشب آقا روبه جان علی اصغرش قسم بده انشاالله حاجت روا میشید عزیزان عزادار ، ابی عبدالله آمد دم در خیمه، علی اصغر طلب کرد، علی اصغر را بغل کرد اومد در مقابل دشمن ، صدا زد: ای لشکر، اگر به گمان شما من گنهکارم، اما این بچه شیرخواره گناهی نکرده؛ ببینید از شدّت تشنگی دو لبش را به هم می زند؛ بیایید خودتان علی را سیراب کنید؛ دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای یاد شهدا و امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما این یک علی بود که در آغوش پدر پرپر شد قربان دردهای دلت برم آقا جان ⏪ابا عبدالله.. وقتی اومد کنار علی دید علی داره پاهاشو رو خاکا میکشه خدایا هیچ پدرو مادری را داغ جوان نشان نده امام حسین نشت کنار میوه دلش علی اکبر سر علی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سر علی را به سینه چسپانید ای از سوز دل صدا می زد ۱علی جانم پسرم بابا تنها گذشتی رفتی هر کاری کرد نتوانست بدن علی اکبر به خیمه ببرد چه کرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر در خیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴

:آ ن روز،وجود کربلا غمزده بود ،دیدم که حریم خیمه غارت می شد ،ازچشم فلک اشک خدا می بارید، تا قافله راهی اسارت می شد سرهای شهیدان ،همه بر نیزه نشست انگار که یک نیزه بدون سر بود ،وقتی که کمی جلوتر آ مد دیدم ،آ ن سر،سر کوچک علی اصغر بود ،جان دو جهان به روی لب می آ مد ،در راه مسیرغربت آ تش ودود ،در هر قدمی که قافله بر می داشت ،غم بود و نوازشگرشان سیلی بود ،،هرجا که به منزلی اقامت کردند، براهل خدا زخم زبان می دادند ،آ ن لحظه به جای تسلیت بر بانو، دشنام به شاه عاشقان می دادند ،درطول سفر به جای همدرد شدن، لبهای حسد به داغشان می خندید بعداز گذر منزلی از منزلها، با رنج سفر،قافله بر شام رسید ،تا قافله را به بزم غم آ وردند ، آ وای صدای نکبتان اوج گرفت ،با خنده مادرخبایث ،آ ن روز رقاصی شیطان صفتان اوج گرفت آ ن روز زمین وآ سمان می لرزید، خون بر دل دریای عزیزی می شد، لرزه به تن اهل حرم می افتاد ،هرلحظه که صحبت از کنیزی می شد. ای کاش چنین صحنه،نمیشد پیدا ،درپیش سر نور ،غم وجام شراب ،در هر نفسی حرمله خندان می شد براشک غم وغربت چشمان رباب خواننده سرودی از هوس را می خواند ،او با کف وشور وهلهله می آ مد درپیش سری که درطبق افتاده ست ،رقاصه پی پول وصله می آ مد ،یک صحنه دیگری به چشمم آ مد ،که صحنه ای از ندیدن تاریخ است جانسوز و جگرسوزتر وغمگین تر ،از کوچه بی کسی و از آ ن ،میخ است ،شیطان به کفش،چوب ،اقامت میداد ،دیدم که فراوان وفراوان میزد ،تاسوره عاشقی تلاوت میشد ،با چوب به روی لب قرآن میزد ،باحالت مستی اش به بانو میگفت ،دیدی که خدا تو را ذلیلت کرده ست ،آ ن عشق تو را به سیل خونین بردست ،بی تاب وشکسته وعلیلت کرده ست این طور که ازچهره تو معلوم است بعد از علم عشق،زمین گیرشدی عباس تو درکجاست که امدادکند ای زینب کربلا چقدر پیرشدی ،آن روز خزان شدم وزیدم آ نجا بر آ ن تن یاس او نکردم رحمی ،دست وبدنش به جای خود اما من، حتی به لباس اونکردم رحمی ،در هر نفسی به پیکرسرسبزش یک دشت پر از نیزه اضافی کردم ،آ نقدر که عقده از عدالت دارم برپیکرپاک او تلافی کردم ،تاریخ چنین چیزندیده درخود غمنامه ترین حادثه را ساخته ام ،همراه سواره های خود در آ ن دشت ،برپیکر پاشیده او تاخته ام باید که بمیری وبمیری اینجا دیگر به حضور روی تو یاری نیست افتاده علم به روی خاک ای زینب دیگر به کنارتو علمداری نیست ،آ ن سوی دگر دید که چشمان رباب یک دشت پرازخون شده وغمبار است تا زخم دگر زند به جان بانو ،می گفت که سهم حرمله بسیار است ،ناگاه در آ ن معرکه ،طوفان برخواست یک صحنه ای از عشق به تصویر آ مد تصویر زنی که روی پا استاده ست برنده تر از دشنه وشمشیر آ مد نگار که صحنه صحنه محشر بود آ ن روز،به چشم دشمنانش شب شد درهرنفسی بوی خدا می آ مد نوبت به حماسه سازی زینب شد بی واهمه با صلابت وطوفانی آورده به خود.شجاعت مولا را دیدند در آن بزم سراسرشیطان در قامت او قیام عاشورا را ،رو کرد به سمت دشمن بیگانه ،آ ن کوه به پا خواسته شیدایی ،با حنجر داود سخن می گوید، با لحن علی به وقت عاشورایی ،خاموش بشین به جایت ای سفیانی من برق نگاه عالم بیدارم ،از اینکه زمین نشسته ام حرفی نیست در وسعت آ سمان اقامت دارم ،پرپرشدنم به وقت تو افسانه ست، جان ودل من نشانه ای از یاس است بر روی زمین نمیخورم تا هستم یعنی که به دوشم ،علم عباس است ،من دختر سرزمین عرفان هستم ،من باعث ایجاد همه،تقدیرم من زینبم ومادرمن فاطمه است دلداده حیدرم،پر از تکبیرم ،از وضعیت ظاهری ام معلوم است، با آ نکه زنم،مردتر از هر مردم، من مطمئنم که سهم تو خاموشی ست درحنجره فریاد علی آ وردم ،،در مذهب من جنگ فقط افسانه ست این طور مخوان که یک زن مغلوبم از لشگر شمشیر تو بی واهمه ام ،با تیغ زبان خود ،تو را می کوبم ،هفتاد و دو کربلا به چشمم دیدم ،غم دیده ولی به عشق شان پابستم ،صد لشگر تیشه بر سرم خورد ولی، کوهی که نیفتاد ز پا من هستم ،من دختر خیبرشکن تاریخم ،همواره به روی پای خود ،می مانم، مانندحسین پی شهادت هستم ،دنبال مقام هنر مردانم ،،با کینه زدی به دست من،زنجیری زنجیر به دستان کسی که نور است ،زنجیر ندارد اثری زیرا که، دستان خدا را نتوان هرگز بست هرچند که درسیطره زنجیرم ،سرزنده وباصلابت وشیدایم ،مغلوب تویی که دست من رابستی من فصل حماسه ساز عاشورایم، من خواهر آ سمانی عباسم، هرلحظه مگو بدون معجر هستم ،حتی نخی ازمعجر خود را ندهم،هر بار رود اگر سرم یا دستم ،دستان تو هرگز نخورد روی سرم ،معنای دقیق إنمأ می باشم ،بی عفتی همواره مد شیطان است ،من مظهر عفت وحیا می باشم ،،هرچند که بی فصل حضور یاران سهم دل من،اندکی از تنهایی ست هر چیز که سوی چشم من آ مده است ذلت نبود،سراسرش زیبایی ست گفتی که در این ،بزم سراپا پستی طوبای وجود من،کمان خواهد شد ،اما به خدا شکوه ندارم بر لب ،هرچیز خدا خواست.همان خواهد شد دلنوشته مهدی کاظمی

بین ظلمت دنیا روضه ها برام نوره لحظه لحظه ی هیئت درس شور و شعوره و شایعت علی قتله یه عده با تیر تماشا یه عده با سکوت بی جا حسینو کشتن و شایعت علی قتله اگرچه بی نیزه و خنجر ولی شدن سیاهی لشکر حسینو کشتن یادمون نمیره داغ کربلا رو بین جهل مردم غربت مولا رو یا اباعبدالله **** وقت امتحان هر بار حقو میزاره تنها اونکه چشمشو پر کرد زرق و برق این دنیا و بایعت علی قتله یه عده در بیعت دنیا یه عده ی بَرده ی هوس ها حسینو کشتن و بایعت علی قتله یه عده با وعده ی دینار شدن همسنگر کفار حسینو کشتن از حسین اگرچه کرده دنیا دورم قلبمو تو روضه با گریه میشورم یا اباعبدالله **** کربلا اگه خنجر روی حنجر مولاست ریشه ی درخت ظلم از سقیفه پابرجاست و تابعت علی قتله یه عده اهل بغض و کینه پرو ظالم مدینه حسینو کشتن و تابعت علی قتله یه عده جمعیت اشرار مدینه بین در و دیوار حسینو کشتن روضه ها مرور روضه ی مدینه است خونِ بین گودال خونِ زخم سینه است یا اباعبدالله 🔻زمینه ▪️مداحی جدید #سید_رضا_نریمانی #امام_حسین شام غریبان محرم 1403

▪️مداحی جدید #سید_رضا_نریمانی #امام_حسین شام غریبان محرم 1403

حادثه ی عظیم عشق کی گفته اتفاقیه نمیره مستیش اونی که مست نگاه ساقیه محرما میگذرنو حکایت تو باقیه باید تموم سالم محرمی شه حالم مثل همین شبایی که تشنه ی وصالم تشنه ترم کن میخوام فقط همین عطش بمونه اونکه برات سوخت محاله که چیزی ازش بمونه بسوزانم بسوزانم حسین جانم حسین جانم **** یکی یه دونه است عشق تو حتی نداره قافیه تو سینه غیر از غم تو هرچی که هست اضافیه گرمی آغوش تو رو هرکی بفهمه کافیه شیرین تر از رسیدن لذت این مسیره عاشق اونه که معشوق سراغشو بگیره عاشق ترم کن دردسرای عاشقی قشنگه برات نمیرم چجوری آروم شه دلی که تنگه بسوزانم بسوزانم حسین جانم حسین جانم **** گریه برا مصیبتات اوجب واجباتمه زنده ی اشکه دل من گریه رگ حیاتمه یه قطره از این گریه ها بهونه ی نجاتمه تو رحمت خدایی رحم بهت نکردن پیدا نمیشه جسمت مقتلا رو بگردن تشنه تر از تو تو کل عالم کسیو ندیدن کفن نمیخواد تنی رو که به خاک و خون کشیدن بسوزانم بسوزانم حسین جانم حسین جانم 🔻شور ▪️مداحی جدید #حاج_مهدی_رسولی #امام_حسین شب عاشورا محرم 1403

▪️مداحی جدید #حاج_مهدی_رسولی #امام_حسین شب عاشورا محرم 1403

شهید حسین غریب حسین دلم واست پریشونه مثه زینب که میخونه شهید حسین غریب حسین ته گودال پر از خونی میخوای پاشی نمیتونی شهید حسین غریب حسین اومد خنجر روی حنجر نمیشناسه تو رو خواهر شهید حسین غریب حسین لبت تشنه گلوت پاره برات عالم عزاداره شهید حسین غریب حسین 🔻شور ▪️مداحی جدید #حسین_طاهری #امام_حسین روز عاشورا محرم 1403

▪️مداحی جدید #حسین_طاهری #امام_حسین روز عاشورا محرم 1403

. #کوفه #نوحه برادر جان تو مصباح الهدایی بمیرم من چرا بر نیزه هایی حسینِ سرجدایم ، بخوان قرآن برایم حسین جانم حسین جان ....... چو ماهِ اولِ ماهی حسین جان که جلوه می کنی گاهی حسین جان عزیزم لاله گونی ، به پشت ابر خونی حسین جانم حسین جان ...... دو تا سر خواهرت در کوفه دیده سر بشکسته و رأس ریده ببین که غرق آهم ، سر سالم نخواهم حسین جانم حسین جان ....... اگر مهلت دهند این نیزه داران سرت را میکنم من بوسه باران ببوسم حنجرِ تو ، به جای مادرِ تو حسین جانم حسین جان .👇

. #امام_حسین #راس_الحسین #غزل هرکه درخط جنون است جگرها دارد غفلت ازمعرکه ی عشق ضررها دارد این حسین است که بایک نگهش حر و زهیر سر به زیرآمده اند بسکه هنرها دارد جذبه ی عشق حسین است که عالمگیر است گوشه ای ازنگهش درّ و گوهرها دارد هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله راه پر پیچ وخم عشق خطرها دارد سینه زنهای حسین ابن علی گوش کنید گریه در روضه ی ارباب اثرها دارد به همه گریه کنان و به همه سینه زنان فاطمه مادر سادات نظرها دارد وای از روضه ی طشت زر و رأس پرخون زینب ازاین غم جانکاه شررها دارد زینبش گفت مزن چوب مزن چوب مزن خیزران بر لب خشکیده اثرها دارد فاطمه سوزد از این روضه ی جانسوز (بهار) ((که درآتشکده ی سینه شررها دارد))* * از فروغی بسطامی #ابوذر_رییس_میرزایی (بهار)✍ .

. #شور #حضرت_رباب سلام الله علیها #حضرت_علی_اصغر علیه السلام 🍀 بانوی اطهر یارباب مادر نوکر یارباب همسر ارباب نشاتین یا ام الاصغر یارباب عروس بانوی دو عالم نوکریه تو حُسن حالم میثم تمار تو هستم عشق تو کرد منو به دارم بی بی ربابه ، سند کرببلا به نامش بی بی ربابه ، انس و جن و مَلَکَن غلامش بی بی ربابه ، نوکرای اصغرو کرده سفارش جان سنه قربان یارباب 🍀🍀🍀🍀 باب الحوائج علیِ اصغر عشق تو رایج علیِ اصغر صاحب عرش کبریایی والا مدارج علیِ اصغر یاور لشکرِ حسینه شیر دلاورِ حسینه به روی دستان پدر جان یه پا علمدارِ حسینه شهزاده اصغر ، در مدار تو میچرخه محشر شهزاده اصغر ، پسره حسینو پور حیدر شهزاده اصغر ، برای رقیه هستی دلبر جان سنه قربان علی اصغر 🍀🍀🍀🍀 #شب_هفتم_محرم به قلم✍️: #حمید_علی_کاظم #محمد_مهدی_کاظمی #محمد_امین_معطری .👇👇