نوحه حضرت ام البنین
سنگ صبور حیدری، تو فاطمه ی دیگری
ای محرم سرّ حسین، ای فدای تو نامادری
ام الشهدایی، بانوی وفایی
با قبر غریبت، تو کرب بلایی
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیر نر مولا
اسمت به زبون همه، اومد به جای فاطمه
جای تو هم اومد یه روز، فاطمه کنار علقمه
مثل خود زهرا ام الحسنینی
سر حلقه ی وصل عباس و حسینی
ام البنین روح مهذّب
ام البنین جان مؤدب
ام البنین سنگ صبور دل زینب
اِبنِ امیر «لو کَشَف»، عباس شرَف بن شرَف
حرزِ حرمِ زینبه: ای امیر سپاه نجف
رزمنده شدم در گردان اباالفضل
عالم همه تحت فرمان اباالفضل
رزمنده ها لشکر سقا
مدافع خیمه ی مولا
مدافع و فدایی دختر زهرا
وقتی یلِت از صدر زین، افتاد با صورت رو زمین
برداشت سرشو فاطمه، هنیئاً لَکِ ام البنین
با فرق شکسته، تا لحظه آخر
می بارید و می گفت شرمنده برادر
شرمنده ی مشک و علم شد
شرمنده ی اهل حرم شد
قد حسین بعد اباالفضلِ تو خم شد
موضوع: #حضرت_ام_البنین
سبک: #سنگ_صبور_حیدری
لطفا کانال رو به دوستان خودتون معرفی کنید👇👇
🕌کانال محبان اهلبیت 🎤🎤
https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
شب تاسوعا
وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
سبک شور
حاج نریمان پناهی
یا ام البنین یا ام البنین یا ام البنین
یا ام البنین
(همه جا کربلا همه جا نینوا من ابالفضلیم) 3
روی لبم واویلا کسی ندیده توی دنیا
که با لبای تشنه سقا بمیره در کنار دریا
یار و علمدار من من و نزاری تنها ای کاش
به فکر غصه های من باش یه کاری کن غریبم داداش
ابالفضل
پاشو ببین ای سقا که حرمله سه شعبه بر میداره
میشه رباب دیگه اواره میره رو نی سر شیر خواره
پاشو ببین ای سقا که نقشه ها دارن این لشکر
میان به پشت خیمه آخر برای نبش قبر اصغر
ابالفضل
بعد تو عباس من تنم میمونه زیر مرکب
میریه دیگه اسیری زینب
از سر نی میبینی داره میره خرابه زینب
یا زینب
#شب_تاسوعا
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#شور
#حاج_نریمان_پناهی
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
خدا را به حق عمه ام زینب قسم دهید که در ظهورم تعجیل فرمایدلطفا کانال رو به دوستان خودتون معرفی کنید👇👇
🕌کانال محبان اهلبیت 🎤🎤
https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
4_5771416244494270991.mp3
زمان:
حجم:
10.99M
🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
روضه خانم ام البنین:
یا امّ بنین حال گرفتار ندیدی
دستان قلم، اشک علمدار ندیدی
بر پیکر بی دست علمدار رشیدت
آشفتگیِ سیّد و سالار ندیدی
مادر به خدا بس که وفا داشت اباالفضل
غوغای مُواسات سپهدار ندیدی
ننه امالبنین چوخ تلاش ایلدی مشکی گتیره خیمهلره مشکی باسدی اورگینین باشینا
هرسمتیدن اوخ گلدی سینه سین ویردی قاباقا قولارین ویردیقاباقا
ساق ال قلم اولدی مشکی آلدی صول الینه
صول ال قلم اولدی مشکی آلدی دیشینه
عجله ایلور مشکی گتوره خیمهلره
اوزین دولاندیرور خیمهلرین سمتینه
گل گیتدی حسین حیدراوپن اللر الیمدن
دوشدی یره لشگر داغیدان خنجر الیمدن
حسین قولاریم قلم اولدی آی قارداش
هرایه یتیش مشکی گتیرم خیمهلره
آقا سراسیمه گلیر خیمهلره
اوندا گوردی بیر اوخ دَیدی مشکه سویی جاری اولدی یره
ای مشکه دَین اوخ نه جسارت ایلدون
من حمایت ائلهمیشدیم سن خیانت ائلدون
اوبالاجا قیزلاردان منی خجالت ایلدون
ای وای حسین هارداسان قارداش..غوغا
مواسات سپهدارندیدی
گر آب نیاورد نگو آبرویش رفت
خونبارش آن دیده و رخسارو ندیدی
ای وای ننه امالبنین عباسین او قلم اولان قولارین گورمهدون پارچالانان باشین گورمهدون
شقالقمر کوفه که در القمه رخ داد
تکرار رخ حیدر کرارو ندیدی
ننه ایله باشی پارچالاندی قان دولدی گوزلرینه یولی ایتیردی
دیدی ننه یوزین دولاندیردی خیمهلره
گل باشیم پارچالاندی آی قارداش
مشکیدن سو جالاندی آی قارداش
ننه امالبنین بیله یوزین دولاندیردی خیمه لرآخ حسین گل باشیم پارچالاندی ای قارداش مشکیدن سوجالاندی ای قارداش
قان دولوب گوزمه بیلمیرم هیچ خیمه سمتی هایاندی ای قارداش
حسین بیله گوزومی قان تودوب خیمهلرین یولون ایتیرمیشم
انقدر ادب داشت که با سر به زمین خورد
سجادهی خون بر بدن یار ندیدی
مادر که شود امالبنین هیچ غمی نیست
در عهد و وفای پسرش هیچ کمی نیست
مداح استادطالبی
روضه کوتاه از ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها
⚫️ هیئت ام العباس سلام الله علیها
بنفس
حاج حیدر خمسه
*************
بی بی گرچه گفتی، کنیز زهرایی
مادری کرده ایی برای حسین
گفتی، گفتی ام البنین صدات کند
بخدا هی روضه میاد تو سرم؛ یه روز دوتایی با امیرالمومنین نشسته بودن، خانم ام البنین، گفت علی ازت یه چیزی بخوام،بگو خانمم، گفت میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنی، گفت برا چی؟ اسم به این زیبایی، من فاطمه میگم غما عالم از دلم میره بغض کرد ام البنین، گفت من جانم برا فاطمست، اما تا به من میگی فاطمه بچه های زهرا منو یجور نگاه میکنن، علی، دیگه به من فاطمه نگو بچه ها دلشون مادرشونو میخاد؛ ای جانم به تو خانم با این همه ادب
گفتی، گفتی ام البنین، صدات کنم
گفتی، ام البنین فدای حسین
پسرت را معرفی کردی
اوست، نیروی دستهای حسین
بی بی هر چه را که، به دست آوردی
همه را ریختی به پای حسین
بی بی جان نخل امید تو به خاک افتاد
خبرش را بشیر خواهد داد...
#روضه_حضرت_ام_البنین
🎤 حاج حيدر خمسه
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
___
از بقیع آید بوی عطر یاس
رفته از دنیا مادر عباس
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
قلب آل الله سوزد از داغش
که خزان شد در کربلا باغش
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
بر جنان مرغ روح او زد بال
آمده عباس بهر استقبال
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
بعد زهرا بود یاور مولا
بهترین یار و همسر مولا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
او که مولا را یاوری کرده
بر یتیمانش مادری کرده
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
چار فرزند نازنیش را
داده در راه یوسف زهرا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
شده در راه گل پیغمبر
دسته گلهایش همگی پرپر
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
___
سر عباسش روز عاشورا
بوده بر روی دامن زهرا
میشود مهمان زهرا
مادر سقای گلها
واغریبا – وا غریبا (2)
حاج محمد نعیمی
🕊لطفا کانال رو به دوستان خودتون معرفی کنید👇👇
🕌کانال محبان اهلبیت 🎤🎤
https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
🍀روضه وفات حضرت ام البنین علیه السلام
سید مجید بنی فاطمه
چهار تا پسرم جلوه های من هستند
چهار ام بنین در چهار تن هستند
علی اگر چه مرا مادر پسرها خواند
ولی همه پسران ابوالحسن هستند
(سپرده ام به حسن جنگ یادشان بدهد
ز کودکی همه پرورده ی حسن هستند)۲
قرار نیست که صحبت کنند پیش حسین
وگرنه که همه استاد در سخن هستند
بشیر گفت : حسینم کفن نداشته است
عجیب نیست پسرهام بی کفن هستند
شنیده ام که بشیر از همه خبر داری
بگو که از پسر فاطمه خبر داری؟!
(حالا آروم آروم داره خبرا رو میده)
قرار شد نگذارند ساده جان بدهد ...
قرار شد نگذارند سر تکان بدهد
قرار شد که تنش روی خاک ها باشد
و نیزه دار ، سرش را به آسمان بدهد
قرار شد که سرش را سریع تر ببرد
به مردم همه ی شهرها نشان بدهد
سنان چقدر پریشان رسید در گودال
مباد تا که به دستش کسی سنان بدهد
(ام البنین ...)
چه حرف های نگفته که در دهن دارد
اگر که چکمه ی سربازها امان بدهد
به این بریدن انگشت هم نیاز نبود
قرار بود عقیقی به ساربان بدهد
*شروع کرد بشیر برا ام البنین روضه خواندن . ام البنین گریه کرد ... خاک به سر می ریخت ( الله اکبر ... گفتم و رفتم .... ) گفت : روضه ی حسینم رو خوندی .... گفتی بچه هامو کشتن ...
اما بشیر ازت یه سوال دارم : عباسم بالاخره تونست آب ببره؟! ...
گفتن ام البنین نتونست آب ببره ....
یه وقت دیدن ام البنین اومد جلو محمل رباب ... یه نگاه کرد ...
گفت : رباب عباسم رو حلال کن ... نتونست برای علی اصغر آب بیاره .....
حسین .......
#سید_مجید_بنی_فاطمه