السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴
😭😭😭😭😭
سبک: ای صفای قلب زارم....
السلام ای یـار زینب، هستی و دلدار زینب
جان من برلب رسیده،بی تو ای سالار زینب
ببین احوال من
پریشان حال من
علی اکبـر بیا
بـه استقبال من
برادر جان حسین (2)
اربعین لاله ها شد،السلام ای نور دیده
آمدم ازشام وکوفه، بادل زار و خمیده
سلام ای همسفر
ببین اشک بصر
زشام آورده ام
هزار و یک خبر
برادر جان حسین ۴
بعد عاشورا برادر،دَم به دَم دیدم بلا را
کوچه های شام وکوفه،مجلس طشت طلا را
الا تاج سـرم
به جان مادرم
سرا پا نیلی است
تمـام پیکـرم
برادر جان حسین ۴
ای حسین جان از امانت داریم شرمنده هستم
درخرابه دخترت جان داده و من زنده هستم
به جان خواهرت
به زهرا مادرت
ز دستم رفته است
رقیـه دخترت
برادر جان حسین ۴
می برم طفلان تـو در شهر جدِّ خود مدینه
این تو و عباس واکبر،می روم من با سکینه
به قربان سرت
فدای پیکرت
برای مـادرم
بّرم پیراهنت
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
😭یا زینب کبری
(ثواب این زیارت را کسی جز حق نمیداند)
(تبشهـای دل زینب، زیارتنامـه می خواند)
حسینم وای حسینم وای(2)
زشام و کوفـه برگشتم،دوباره کـربلای تو
چهل منزل به روی نی،شنیدم من صدای تو
حسینم وای حسینم وای(2)
زجا خیز ای برادر جان،همه بود و نبود من
نگه کن حال طفلان و ببین جسم کبـود من
حسینم وای حسینم وای(2)
برای کودکان تو،به هرجا من سپـرگشتم
نمیدانم به کوی تو،چگونه زنده برگشتم
حسینم وای حسینم وای(2)
به لب جانم رسیدآن دم،که دل را ازدلم بردی
به پیش چشم طفلانت،توچوب خیزران خوردی
حسینم وای حسینم وای(2)
مپرس از حال طفلانت،رقیّه رفته از دستم
که من شرمنده از روی،امانت داریم هستم
حسینم وای حسینم وای(2)
تو هم دیدی منم دیدم ،غم هـرنازنینم را
سرت بالای نی دیدم شکستم این جبینم را
حسینم وا ی حسینم وای(2)
#حضرت_رقیه
#زمزمه
#زمینه
#شور
الان عموم بود نمیتونستی زمینم بزنی
الان عموم بود نمیتونستی موهامو بِکَنی
الان عموم بود نمیتونستی سرم داد بزنی
الان عموم بود نمی خوردم از شما تودهنی
این عمی العباس
الان عموم بود نمیذاشت رقیه رو هُو بکنین
الان عموم بود نمیداشت که قلب من باشه حزین
الان عموم بود صورت کبودمو ناز میکرد
الان عموم بود گره موی منو باز میکرد
این عمی العباس
الان عموم بود دیگه خاکی نمیشد لباس من
الان عموم بود گوشواره هام میموندن واسه من
الان عموم بود پهلوهام لگد نمیخورد به خدا
الان عموم بود دندونام نمی شکستن بی هوا
این عمی العباس
الان عموم بود نمیذاشت هوش از سر من بپره
الان عموم بود کی میخواست منو کنیزی ببره؟
الان عموم بود مگه هی می خندیدن به گریه هام
الان عموم بود نمیذاشتن جلو من سر بابام
#حضرت_رقیه
#زمینه
خواب راحت ندارم- استراحت ندارم
مردم از اشتیاقت - دیگه طاقت ندارم
خبرداری که خیلی وقته روز خوش ندیدم
خبر داری دور از تو من چه عذابی کشیدم
بابایی بیا دنیای بی تو یعنی جهنم
حضورت برا زخمای دخترت میشه مرهم
نمیدونم کجایی الان
اگه نیای دیگه میمیرم
سه سالمه ولی بیا که
ببینی خیلی خیلی پیرم
(آه سرم آه پرم آه دلم وای بابا
آه لبم آه تبم آه دلم وای بابا)
وای بابا
***********************
روزگارم سیاهه - دخترت بی پناهه
موی سوختم برای- سوختن خیمه گاهه
به جای نوازش فقط گونه هام خورده سیلی
چشام هرجایی رو میبینه فقط رنگ نیلی
سرم سنگ زدن چنگ زدن هرجایی که رسیدم
تو بازار و انظار چه حرفایی که من شنیدم
به غرورم که خیلی برخورد
هر دختری باباشو آورد
یکی فقط به ما میخندید
بابایی آبرومونو برد
#حضرت_رقیه
#زمزمه
#زمینه
هی دست به پهلو میزنم شبیه زهرا
همش بلنده ناله هام از درد و زخما
نمیدونی چیا گذشت به آل طه
دخترت و نظر زدن خیلی شکسته ام
جای النگوهام ببین زنجیره دستم
یتیمم و بین یه مشت خراب و مستم
میخوام واسم تو غیرتی شی
موهام و برده چه آتیشی
دیگه رقیه ی تو خوشگل نیس
نبودی و کتک میزدن
به زخم من نمک میزدن
نصیب من شده چشای خیس
*********************
گیر افتادم نموند برام راه گریزی
خواستن یه عده ببرن منو کنیزی
تو این سفر دیگه ازم نمونده چیزی
یه پوست و استخوون شدم خیلی مریضم
دلم پره دلم میخواد هی اشک بریزم
حالا میخوام به قربونت برم عزیزم
کو دست و پا و کو بدنت
شبیه من بابا زدنت
شبیه من نه انگاری بدتر
شکسته گونه و پیشونیت
فدای این لبای خونیت
مثه سر تو نیست دیگه این سر
#امام_حسین
#زمینه
#اربعین
دلتنگم سحر کربلا یادش به خیر
دلتنگم شبای با صفا یادش به خیر
دلتنگم یه گوشه روضه ها یادش به خیر
من که مجنونم / از تو میخونم
سخته دور از تو باشم
میشه یک بار دیگه
زائر کربلا شم؟
حرم، شده همه رویاهام
ببین میریزه اشکام
همه میرن من اینجام
(حسین حسین کربلا کربلا)
دلتنگم پیاده تا حرم یادش به خیر
دلتنگم بیتابی دلم یادش به خیر
دلتنگم عمود آخرم یادش به خیر
سنگینه سینم / یعنی میبینم؟
کربلاتو اربعین
خیلی دلتنگم آقا
به امیرالمومنین
نجف، تا حرمت رویایی
سراسرش زیبایی
قدم قدم شیدایی
(حسین حسین کربلا کربلا)
دلتنگم کنار علقمه یادش به خیر
دلتنگم میون همهمه یادش به خیر
دلتنگم صدای فاطمه یادش به خیر
هستم یک سائل / به ابوفاضل
با پدر مادر این بار
بطلب شب جمعه
بین صحن علمدار
حرم، نیام آقا آوارم
بدون تو بیچارم
خیلی تو رو دوست دارم
1403041710-5.mp3
17.23M
#فراق_کربلا
#واحد | مَعَ الحُسین إِلَی الْمَهْدی
یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳
مداح : #کربلایی_حسین_طاهری
#محرم_۱۴۰۳
رایة الحسین رایة الهدی
طریق الامام طریق الدوام
طریق القیام طریق کربلا
من المهد الی للحد
مع الحسین الی المهدی
مسیر هم عهدی
حسینه تا مهدی بقیه الله
همه اهل زمین
میدونن اربعین قرار ما با مولا
اینه که یکصدا
بگیم لبیک یا اباعبدالله
حسین حسین اباعبدالله
#واحد_امام_حسین
#حسین_طاهری 🎤
#حمید_رمی ✍
#امام_حسین
.
1403041910.mp3
15.36M
#واحد | مَعَ الحُسین إِلَی الْمَهْدی
شب چهارم محرم الحرام ۱۴۴۶
سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳
مداح : #کربلایی_حسین_طاهری
#محرم_۱۴۰۳
.
#زمینه
#امام_حسین
#فراق_کربلا
توی دل من چه اشتیاقیه
میرن همه و علمت باقیه
عشق تو حسین پرِ قنداقیه
چشمامو که وا کردم
دیدم بغل مادر
دارم دورت میگردم
حسین من از بچگی
عکس حرمو دوست دارم
علمو پرچمو دوست دارم
من اصاً محرمو دوست دارم
از اون روزی که خورده
به ضریحت دستم
مسته مسته مستم
من اصا امام حسینی هستم
جان امام حسین جان
****
دارایی من چشمی که اشکیه
غیر از تو حسین آرامش کیه
عشق بچگیم پیرهن مشکیه
رخت عزا پوشیدم
بابام تنم کرد و من
دستشو میبوسیدم / حسین
حسین همیشه خیلی به گداها میبخشه
تو راه خدا میبخشه
بابا کربلا به ما میبخشه
خودش خواسته که نوکریم برا این درگاه
که هستیم همه تو این راه
بگو سیدی اباعبدالله
جان امام حسین جان
#حمید_رمی ✍
#سید_مجید_بنی_فاطمه 🎤
#امام_حسین
#محرم_1403
👇
Sh 03 Safar 1403 Banifatemeh [Mohjat_Net] (6).mp3
1.81M
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#امام_حسین
#شور
من نمیدونم کی کجا عاشق تو شدم
اسمتو من بلد بودم از روز تولدم
آب و گل ما شد از لحظه ی خلقت
اشکای روضه با مقداری از تربت
توی بازار عاشقی عشق تو غیر عادیه
یه اصل اعتقادیه
منو جدایی از حسین
یه ثانیش زیادیه
خیر ببینن پدر و مادرا
بزرگمون کردن تو روضه ها
****
خاصیت عشق همینه چقده شیرینه
دلم برات تنگ میشه هی مزه ی عشق اینه
جز پیش تو قطعا دل پر تلاطم بود
عشقای قبل از تو سوء تفاهم بود
اصاً آدم درِ خونت امام حسین شریف میشه
حال و هوام ردیف میشه
بعد هزار و اندی سال
کسی باهات حریف میشه
حاجت غریبه و آشنا
اللهم الرزقنا کربلا
#شور_امام_حسین
شب سوم صفر 1403
.
.
✅ استراحت کن عزیزم...
▶️ #زمینه #پنجم_صفر
💢 #حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
✴️ کربلایی مجتبی رمضانی
استراحت کن عزیزم، برو عمه به سلامت
استراحت کن عزیزم، دیگه با خیال راحت
مثه دختر نداشتم واسه من بودی رقیه
استراحت کن عزیزم، بعد این همه جراحت
بی خداحافظی، گرسنه جون دادی، با این همه کبودی
حقت این نبود خاکت کنن تو رو، توو محلهٔ یهودی
بمیرم برات، درست جلو چشات، عروسکاتو بردن
دخترای شام توو این یکی دو روز، دل تو رو سوزوندن
آه چه سوت و کور شده حرم
آه رفت از دستم امانت برادرم
"آه رفت از دستم امانت برادرم"
من که باورم نمیشه، بری و تنهام بذاری
شبی که گم شده بودی، مُردم از گریه و زاری
تو فقط سه ساله بودی، تو فقط جا مونده بودی
زجر رو دنبالت فرستاد، اومدی دیدم کبودی
زیر دست و پاش استخونات شکست، پهلوهاتم همینطور
موتو میکشید گوشوارههات شکست، دندوناتم همینطور
سیلی بی هوا بهت زدن همین، مصیبت حرم شد
بمیرم برات که صورتت چقدر شبیه مادرم شد
آه شیرین زبونِ کاروان
آه زجر و خولی زدن تو رو چه بی امان
"آه رفت از دستم امانت برادرم"
.👇
.
#مدرسه_التابعین
برای پدری که دو فرزندش را در دوکیسه میبرد تا بخاک بسپارد
بین بازی کردنش... یکباره بی فریاد رفت
کودکم یک مشت خاکستر شد و بر باد رفت
تکه ای از او به روی شاخه های تاک رفت
کودکم یک کیسه خاک و خون شد و در خاک رفت
کودکم لبخند بر لب داشت، لبخندش کجاست؟
رنگ و بوی خاک های این حوالی آشناست
چشم هایش.... دست هایش... موی پر پیچ و خمش
خنده های مهربانش، اشک های نم نمش
چین پر چاک و رفوی کهنه ی پیراهنش
انعکاس نور در برق نگاه روشنش
ترس هایش، تشنگی هایش، لبان پر تبش
خنده های صبح زودش، اضطراب هر شبش
لحن گرم شعرهایش، صوت قرآن خواندنش
مثل مادر از نگاه غیر، مو پوشاندنش
دست دشمن آمد و گیسوی عمرم را برید
دخترم در انفجار ظلم ها شد ناپدید
ردی از او نیست بین خاک ها، آوارها
ردی از گلبرگ هایش نیست بین خارها
تکه ای از روسری، یا تکه ای از دامنش؟
این گل سرخ و سفید افتاده از پیراهنش
میشناسم دست های کوچکش را... زخم بود
هرچه او نازک بدن، دشمن ولی بی رحم بود
خرد شد آینه ی چشمش نصیب سنگ شد
شیشه ی عمرم به زیر نور صدها رنگ شد
شب به جز آغوش من، مامن برای او نداشت
مرگ بر صهیون که آغوش مرا خالی گذاشت
اشک میریزم کنار جاری خون ترش
شعله میگیرم به پای مانده ی خاکسترش
ذره ذره با دو دستم پیش هم آوردمش
گفت مادر چیست؟ گفتم دخترم! آوردمش!
محکم اما ایستادم تا نیفتد مادرش
برکت این خاک خواهد شد یقینا پیکرش
دخترم آن دختر زیبای زیتون پرورم
سبز شد زیتون ولی با خون سرخ دخترم
قطره قطره خون شد و این شهر را آباد کرد
دخترم پرواز کرد و قدس را آزاد کرد...
#ریحانه_ابوترابی✍
#طوفان_الاقصی
.