.
#زمینه
#زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیر ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گوشه این محبس تاریک و نم گرفته هر شب
دارم این نجوا غریبونه به لب "خلصنی یا رب"
این غل و زنجیر و که میبینم اینجا روی دستم
زنده میشه تو دلم زنجیر دست عمه زینب
خدای من!
از درد دوری دیگه دلگیرم
از این زمونه دیگه من سیرم
دلم میخواد که پر بگیرم
خدای من!
کنج قفس شکسته شد بالم
چند ساله که تو این سیاهچالم
بی خبرن همه ز حالم
تو این محبس ـ تک و تنها
شدم ذکرم ـ مدد زهرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی ساله که ندیدم گل روی بچههامو
میبرم تا پیش مادرم تموم گلههامو
زیر تازیونههای سندی بی دین و مذهب
میدیدم درد اسیری و غمای عمههامو
خدای من!
سه ساله و سیلی و انگشتر
نیمه شب و بیابون و دختر
ترسیده با چشمای تر
خدای من!
سه ساله و کبودی بازو
درد شکسته بودن پهلو
با لخته خون به روی ابرو
امان از ضربه سیلی
سه ساله و رخ نیلی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه_مدح
#روضه_حضرت_موسی_ابن_جعفر
#نصیر_حسنی ✍
👇👇
زمان:
حجم:
434K
#زمینه_امام_کاظم
سبک این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
.
#شهادت_امام_کاظم
السلام علی الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وای آقا چه قَدَر محبس و زندان دیدی؟
بی حیایی زعدویت چه فراوان دیدی
کس ندیده است غمی را که تو آنسان دیدی
دوری از خانه و کاشانه و یاران دیدی
وقتی از هجر و غمت جان رضایت میسوخت
جگر حضرت معصومه برایت میسوخت
وای از حال تو و خندهی سندی (ل) آقا
دل پر درد تو و طعنهی سندی (ل) آقا
وای از جسم تو کینهی سندی (ل) آقا
وَ چه تلخ است ته قصهی سندی (ل) آقا
وای بر من چه قَدَر قلب شما را آزرد
نام بانوی حیا را چه قَدَر بد میبرد
شیعیان را که ز داغ تو خبر آوردند
پیکرت را به روی لنگه در آوردند
پیکرت نه که از آن جسم اثر آوردند
صحنهای بود که اشک همه درآوردند
روضهای سخت میان دل شیدا مانده است
غل و زنجیر به اعضای شما جا مانده است
عرشیان شکوه به انسیه حورا بردند
شیعیان نوحه کنان نام تو آقا بردند
بدنت را به روی دست چه زیبا بردند
گریه کردند و گل باغ خدا را بردند
گریهی دخترتان شعله به دلها میزد
ناله از داغ شما حضرت زهرا میزد
خوب شد دختر تو بعد تو تحقیر ندید
خوب شد دخترکت کنده و زنجیر ندید
هیچکس بر تن تو لطمه و شمشیر ندید
اثر از نیزه و سنگ و اثر تیر ندید
خوب شد بر تن پاکت کفنی آوردند
نوحه خواندند و ادب کرده و خاکت کردند
وای! اما بدنی بود که عریان شده بود
یوسفی بود گرفتار بیابان شده بود
صید بی رحمی آن گله گرگان شده بود
پیکرش منزل صد زخم فراوان شده بود
ناگهان دید یکی چکمه به پا میآید
خنجری دارد و با قصد قفا میآید
#بیست_و_پنجم_رجب
#نصیر_حسنی
.
.
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم علیه السلام
#زمینه
بند 1⃣
می گذره عمرم با یه دل خون کیه مث من
بی کس و تنها گوشه ی زندون کیه مث من
شدم اسیر یه نامسلمون کیه مث من
دیگه به لب رسیده جونم خدایا خدایا
نمیده غصه ها امونم خدایا خدایا
تو دل تاریکی می خونم خدایا خدایا
همدم گریه هام زنجیره
ناله هام اما بی تاثیره
زخمای کهنه ی ساق پام
آخرش جونم رو می گیره
بند2⃣
تواوج غربت نباشه یاری چه روزگاری
هیچ کی ندونه چه حالی داری چه روزگاری
شبیه ابر بهار بباری چه روزگاری
هیچ کی نمیشنوه صدامو خدایا خدایا
به تو میگم دردودلامو خدایا خدایا
غم غریبی رضامو خدایا خدایا
بی تابیم از اشکام معلومه
دلتگم دلتنگ معصومه
می سوزم از داغ دوری و
چشمام از دیدارش محرومه
بند3⃣
کجا رسیده آخر کارم گوشه ی زندون
هیچ کیو غیر از خدا ندارم گوشه ی زندون
برای رفتن چشم انتظارم گوشه زندون
تنم شده پر از کبودی خدایا خدایا
از این نگهبان یهودی خدایا خدایا
ازم نمونده تار و پودی خدایا خدایا
تو سجده می خونم خلصنی
با چشم گریونم خلصنی
سر تا پا دردمو این جمله
شد تنها درمونم خلصنی
شعر و نغمه: #سعید_پیغمبری✍
انجمن تکیه نوکری مشهد
👇
.
#نماهنگ
#شهادت_امام_کاظم
متن: آقای کاظمین...
مداح:حاج #حسن_عطایی 🎤
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
هرکی میگه گرفتارم ، گره افتاده تو کارم
به کی توسل کنم ، میگم باب الحوائج
هرکی میگه مریض دارم ، وخیمه حال بیمارم
به کی توسل کنم ، میگم باب الحوائج
بابای امام رضا
حسابی دست و دلبازه
بابای امام رضا
روتو زمین نمیندازه
آقای کاظمین
تورو به جدت حسین(۳)
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
هر بار درش رو کوبیدم ، خیلی چیزا ازش دیدم
گدای موسی الکاظمم ، میگم باب الحوائج
من که پای علم هستم ، هوایی حرم هستم
من که حرم لازمم ، میگم باب الحوائج
بابای امام رضا
همیشه آغوشش بازه
بابای امام رضا
روتو زمین نمیندازه
آقای کاظمین
تورو به جدت حسین(۳)
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
.👇
.
#شهادت_امام_کاظم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
قیام کرد ولی ساق پا به هم پیچید
کشید ناله و عرش خدا به هم پیچید
دوید درد به جانش میان سلولش
صدای آه رضا جان رضا، به هم پیچید
دوباره نالهی معصومه از مدینه شنید
نوای یا ابتا یا ابا به هم پیچید
کسی مچاله شده در سیاه چالهی خود
که بارها به زیر دست و پا به هم پیچید
نشد قنوت بگیرد بجای یا ربَّش
صدای نالهی زنجیرها به هم پیچید
دوباره گریهی بدکارهای به گوش آمد
دوباره ضجهی یا ربنا به هم پیچید
سکوتِ گوشهی او را صدای خنده شکست
رسید قاتل و این ماجرا به هم پیچید
تنی نحیف تنی خُرد پیکری مجروح
به زیر ضربهی شلاق تا به هم پیچید
چه کرد سندی شاهک، چه گفت آنجا که..
امامِ صبر هم از ناسزا به هم پیچید
به زیر چکمهی او سینهای ترک برداشت
به دور چکمهی او یک عبا به هم پیچید
***
کفن به پشت کفن گل به روی گل آمد
همینکه هفت کفن را رضا بهم پیچید
به گریه کرببلا رفت و دید بی کفنی
به زیر غارت سر نیزه ها به هم پیچید
به دور مشت، کسی موی او به هم پیچاند
و کار زینب و آن بی حیا به هم پیچید
هوا زِ باد مخالف چو قیرگون گردید
میان قتلگهش کربلا به هم پیچید
#حسن_لطفی ۱۴۰۳/۱۱/۰۶
.