.
اسناد شهادت رسول الله صلی الله علیه وآله در کتب شیعه و سنی!
برای هر چیزی تحقیق میکنند ولی برای شهادت پیامبر بدون تحقیق دهان باز میکنند و میگویند رحلت جانگداز !!
🎙استاد بندانی نیشابوری
🔘
#نوحه_فارسی
#شهادت
#امام_رضا_ع
شاعر و سبک :
#کربلایی_شعیب_فخرایی_علمدار
دست من و دامان تو یا ثامنالائمه
آقا شوم قـربـــــان تو " "
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هستم گدای خان تو " "
چشم من و احسان تو
درد من و درمان تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قلبم دخیل پنجره فولادِ تو رضا جان
درماندهام منتظر امداد تو " "
من نوکر تو هستم و اجداد تو
ویرانهٔ قلبم شده آباد تو
خـــــاکـــــم به آستـــــان تـــــو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای پادشاه دو ســـــرا ای زادهٔ زهـــــرا
آقـــــا غـریـــبالـغـربا " "
ای کشتهٔ دور از وطن
مسموم از زهر جفا
دل گـشـــــتـــــه سـرگـردان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر سینه و سر میزنم ضامن آهو
بر درگهت در میزنم " "
همچون کبوترهای تو
در این حرم پر میزنم
پـــــر مـیـکـشـم ایـوان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پـــــای بــرهـنه آمـــــدم در حرم آقا
از راه دوری آمـــــدم نوکرم آقا
من را سپرده دست تو مادرم آقا
از کـــــودکـــــی دلدادهٔ این درم آقا
قلب مـــــن آشـــــیـان تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا علی موسیالرضا ای غریب آقا
ای زادهٔ خیرالنـــسـا " "
تو را به شاه کربلا
حاجات ما بنما روا
چشم امیدمان به تو یا ثامنالائمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_رضا_ع
نوحه شهادت امام رضا ع
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
هفت آسمون زاره / شیعه عزاداره
بهر رضا اشکها / از دیده میباره
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
فریاد جان سوزش / مادر برس دادم
مسموم شدم از کین / بشنو تو فریادم
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
از کینه مأمون کرد / از شهرم آواره
با حیله زهرم داد / شد جگرم پاره
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
بگشا اباصلت این / بند قبایم را
آتش زده زهر چون / از سر به پایم را
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
در کنج غربت من / جان میدهم. محجور
بیا جواد من / ده غسل نما در گور
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️
(صفا) دو چشم او / بود انتظار یار
آید تقی نزدش / اورا کند دیدار
واویلا واویلا مسموم شده مولا (۲)
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
🔹
منمو عمری روزِ خوش ندیدن
همهی دردا رو با جون خریدن
بهیاد مادر آه ازدل کشیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
منومادر یه روز نزدیک خونه
تو راه کوچهی باریک خونه
یدفه دشمنامون سر رسیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
با یهسیلی نهالو بردن ازهوش
دوباره شعلهور شد درد پهلوش
دوباره زخم رو قلبم نمک خورد
مادرمپیش چشممن کتک خورد
شنیدن کی بود مانند دیدن؟
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
#محمودکریمی
🏴_________
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند / بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده
شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
گفت و گو با شاعر « آمدم ای شاه پناهم بده»
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین