eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
قلم به دست شدم بعد مدتی بانو بگويم از تو و از شان شوكتى بانو قلم بدست شدم تا فضائلت گويم بگويم از تو كه درياى رحمتى بانو به نام نامى زينب به نام حضرت عشق قسم به ذكر جلاله قيامتى بانو نوشتم اسم تورا و قلم به خود لرزيد چه اقتدار عظيم و ابهتى بانو هميشه نام تو با اشك من عجين بوده ندارد اين دل آشفته قيمتى بانو به سجده پاى تو افتاده ام ولى ناگاه فداى نام تو اى دختر ولى الله خداى عز و جل همدمِ دقايق توست كلام حيدر كرار نطق ناطق توست غبار چادر تو زينت حجاب شماست سر شكسته ى توگوشه ى حقايق توست تمام عالم و آدم هلاكه اربابند خوشا به حال تويى كه حسين عاشق توست امير كرب و بلا بوده اى تو بعد حسين رياست حرم عشق از سوابق توست به خطبه هاى شما افتخار بايد كرد به خطبه اى كه نشان از كلام صادق توست خدا نگيرد از اين دل تورا و لطفت را نديده ايم به جز دست تو محبت را چگونه مدحتتان را حساب بايد كرد چرا كه مدح تورا صد كتاب بايد كرد عقيده ى تو بر اين بود با كلام فصيح كه شام را سر دشمن خراب بايد كرد چنان به معركه هاشان تو حيدرى كردى تو را خودِ خودِ مولا خطاب بايد كرد طلوع نور رخت آنچنان جهانگير است كه شمس حضرت حق را جواب بايد كرد دعاى آنكه خدارا به تو قسم داده به حرمت قسمش مستجاب بايد كرد تمام ايل و تبارم فداى تو بانو منم گداى گداى گداى تو بانو مقام و مرتبت تو كم از پيمبر نيست كسى شبيه تو با مادرت برابر نيست خدا كند كه مرا از قلم نيندازى به روز حشر كه جز تو پناه ديگر نيست كريمىِ تو يقين ارث از حسن دارد از او كسى به سخاوت معتبر تر نيست براى هر سه برادر تو خواهرى كردى چه خواهرى كه مثالت درعالم ذر نيست گريز شعر من اما اذان عاشوراست بگو چرا خبرى از علىِ اكبر نيست؟ ببخش حال مرا..بين اين قوافى نيست هزآنچه گفته ام از تو هنوز كافى نيست براى تو دو سه خطى بگويم از دل و جان دو باره حرف على شد!ببار اى باران خدا براى كسى اينچنين نيارد كه پسر به خاك و پدر در مقابلش حيران صدا به خيمه رسيده بيايد اهل حرم حسين چاره ندارد شده ست سرگردان علىِ اكبر رعنا شده على اصغر تنش چو برگ درختان زرد در آبان حسين ناله زنان گفت با تو اى خواهر كمك كن و على ام را به خيمه برگردان حسين ماند و خجالت حسين مانده و غم حسين ماند و تو و لشكرى ز نامحرم 🔸شاعر: =========================🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🌹🌹🌹🌹🌹🌹
امشب گدایی ام ز تو آقا بهانه است مارا نگاه کن که بهانه اعانه است دست دلم برای گدایی دخیل توست از پشت در ببین که گدا سر به شانه است آقا ضریح خاکی و مخفی مادرت تنها ترین نشانه ز تو بی نشانه است هر جا که حرف از غم مادر بیان شود اشکت روان و سوز دلت عاشقانه است این روزها که مادرتان بستری شده گرد غمی عجیب بر این آشیانه است این روزها علی چقدر گریه میکند چله نشین حاجت بیمار خانه است حرفی نمیزند به کسی فاطمه چرا؟ اشکش سر نماز چرا مخفیانه است؟ پیشش حسین کاسه ی آبی می آورد کار حسین او چِقَدَر مادرانه است.. . کنج خرابه دخترکی ناله می زند بر روی پیکرش اثر تازیانه است..
در وجودم طنین محتشم است دیده ام شوق و رقص پرچم را لطف کردی به من دوباره حسین نوکری کردنِ محرم را - یاد کردم از آن عزیزانی که به زیر لحد عزا دارند پدر و مادران خفته به خاک که عزا دار روضه ی یارند - پدری که همیشه با اشکش مشکی روضه را به تن می کرد شب اول که می رسید از راه یادی از غربتِ حسن می کرد - مادری که همیشه در طی سال خانه اش بود با شما آباد از پس انداز چند ماهه خودش خرجیِ روضه ی تورا می داد - یاد کردم از آن عزیزانی که به درد فراق مجبورند بین بستر سیاه پوشیدند ولی از روضه های تو دورند - لطف کردی به من دوباره حسین که رساندی مرا به هیئت و اشک لطف کردی اجازه ام دادی بزنم سینه پای صاحب مشک - با خودم فکر می کنم...هیهات هرچه بر سینه ام زدم کم بود دوست دارم که خوب گریه کنم شاید این اخرین محرم بود...  🔸شاعر:
. آمدم پیش تو دوباره حسین آمدم تا دوباره گریه کنم آمدم مثل قبل تا پیشت با دل پر شراره گریه کنم این چهل روز حیدری کردم مرد بودم میان نامردان خم به ابروی خود نیاوردم تا بریدم امان نامردان تو خودت شاهدی که در کوفه کوچه هارا گذر گذر رفتم من نه اینکه بخواهم آقاجان نه..به اجبار من سفر رفتم قسمتم شد اسارت و دوری رفتم و با عذاب هم رفتم گله ای نیست از مصیبت ها بی تو بزم شراب هم رفتم اف به دنیا…چه کرد با زینب؟ که من از غصه ی تو لبریزم کاش می مردم و نمی دیدم روی قبر تو آب میریزم خاطرم هست جنگ و دعوارا خاطرم هست داغ گهواره پیش چشم رباب غارت شد ای بمیرم…رباب بیچاره می نشست و به گوشه ای آرام‌ دست خود را فقط تکان‌ میداد روی نیزه کنار راس خودت علی اش را به من نشان می داد ظهر روز دهم به یادم هست من بمیرم چه ها کشیدی تو علی اکبر که رفت از خیمه مثل مادر دگر خمیدی تو خاطرم هست اربابا شد بدنش مثل یک معما شد خاطرم هست ماجرایش را بدنش سخت در عبا جا شد داد بی داد از غم عباس آمد و بی وداع با ما رفت خاطرم هست بچه ها خوشحال عموعباس سمت دریا رفت چند لحظه بعد رفتی و آستین بر نگاه برگشتی من پریشان ‌و مضطرب بودم تو ولی غرق آه برگشتی قبر او میدهد گواهی که بدنش شد قد علی اصغر باید این حرف را خلاصه کنم این اباالفضل،آن نشد دیگر… من رسیدم ولی برادرجان پرم از اضطرار و بد حالم گله ای نیست از مصیبت ها دلخور از ماجرای گودالم بی رمق روی خاک ها بودی نوک سر نیزه بازی ات می داد پیش تو آب بر زمین میریخت گیسویت هم به چنگ شمر افتاد بعد افتادن تو در گودال مقتلت را سنان تصرف کرد پیش چشمم حرامزاده به شمر حنجر خشک تو تعارف کرد .
. چهل منزل سراسر گریه کردم ز داغ تو برادر گریه کردم کسی اما ندیده اشک من را فقط از پشت معجر گریه کردم نبودی حرمله فریاد می زد به یاد آب آور گریه کردم پریشانیِ رأست را که دیدم به یاد جسم اکبر گریه کردم چهل منزل مرا دشنام دادند کم آوردم..سرآخر گریه کردم تو رفتی و غرورم را شکستند مرا با ریسمان کهنه بستند ندیدی خواهرت بد حال بوده؟ کنارش عده ای رَجّال بوده به ظاهر چلّه از داغت گذشته برای من ولی صدسال بوده به من گفتی که می مانی کنارم قرارم با تو تا گودال بوده؟؟ نگاهم تار بود از گریه هایم شنیدم بر سرت جنجال بوده… دو چشمم کور میشد کاش اما نمیدیدم تنت پامال بوده حدودا ساعت سه تا اذان بود تنت بازیچه ی شمر و سنان بود همان وقتی که سوزانده سرت را دوباره کشت خولی مادرت را خودت ای کاش میدادی عزیزم به دست ساربان انگشترت را سرت در طشت بود و چوب میزد ندیدی التماس دخترت را… خرابه،کربلا شد آن زمان که زمین کوبید پیش او سرت را حلالم کن..نیاوردم برادر به همراهم گل نیلوفرت را به واللهِ کتک خوردم برایش ولی ای کاش می مردم به جایش .