بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
کسی که ماه شب چارده اسیرش بود
سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود
کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود
هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود
بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی نظیرش بود
صفات حضرت الله در ضمیرش بود
ببین که خانه هادی چه محشری شده است
بیا طلیعه ی میلاد عسگری شده است
تمام پهنه ی عالم شکوفه بارانش
فرشته ها و ملائک طلایه دارانش
به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش
فرشته های خداوند همجوارانش
جحیم شعله کشان از فراق یارانش
بهشت گشته بهشت از گل بهارانش
به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی است
سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی است
زعرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد
ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد
لبم به مدح گل فاطمه توسل زد
دلم به مصحف آیات او تفال زد
شکوفه های سرشکم یکی یکی گل زد
مِیِ جنون ز خروش تحیرم غل زد
دوباره خاص ترین بنده ی خدا شده ام
کبوتر حرم امن سامرا شده ام
کتاب نوکریم را مرور کردم باز
شکسته های دلم را بلور کردم باز
قیامتی به دل اهلِ نور کردم باز
به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز
ز صحن های حریمش عبور کردم باز
نگاه، مثل سلیمان به مور کردم باز
خمیده سرو قدم، در حریم هجرانش
چه خوب می شد اگر می شدیم مهمانش
به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد
مسیلِ کوثرِ چشمم شریعه ی خون شد
فراق دیدم و قلبم دوباره مجنون شد
کتیبه های حرم آه... سِرّ ِ مکنون شد
کبوترم که غریبانه باز مدفون شد
نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد
دلم گرفته در این روزها برای حسن
خدا کند بشود باز، سامرای حسن
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
#حسن_لطفی
زمین شدیم ولی آسمانِ ما حسن است
کرانهایم ولی بی کرانِ ماحسن است
گره گره همه اما امانِ ما حسن است
پُر از حسن لبِ ما نوشِجانِ ما حسن است
هزار شُکر تمامِ جهانِ ما حسن است
رسید جلوهای و باز یاعلی گفتیم
پس از دو یاحسن از چارتا علی گفتیم
دوباره از حسن و مرتضی علی گفتیم
حسن حسن همهی عمر با علی گفتیم
به فاطمه بنویسید جانِ ما حسن است
بساطِ عاشقیام جور شد به لطف شما
و سهمِ سفرهی ما نور شد به لطف شما
از آن زمان که زمین طور شد به لطف شما
گدای سامره مشهور شد به لطف شما
تمامِ عمر فقط آب و نانِ ما حسن است
برای عرضِ ادب شاعران کم آوردند
برای پیش کشیِ تو جان کم آوردند
به پای بوسی تو آستان کم آوردند
قلم زدند به عُمر و زمان کم آوردند
که عشق در رگ و در استخوانِ ما حسن است
گداشدیم بگوییم این سخن ها را
نوشته اند خدایِ کَرَم حسن ها را
برای ما که نوشتند پَر زدن ها را
به سامرایِ شما رفتن آمدن ها را
هزار شُکر که رزقِ دُکانِ ما حسن است
به روی شانه اگر گیسویت رها بشود
عجیب نیست اگر قبله سامرا بشود
حسن نماز و حسن قبلهی دعا بشود
حسن رکوع و حسن سجدههای ما بشود
میان کرببلا هم اذان ما حسن است
نوشته اند بر این خانه از قدیم:الله
که با تو جلوه کند جلوهای عظیم: الله
عصا بدست رسیده است پیشِ تو کلیم الله
کلیم تا که بگوید حسن کریم الله
چه غم از این همه غم،مهربانِ ماحسن است
اگرچه تکیهگَهِ خانهها پدر باشد
پدر همیشه همه کارهاش پسر باشد
پسر برای پدر پارهی جگر باشد
پسر که هست گدا هم که پشت در باشد
بزرگ خانهی صاحب زمانِ ما حسن است
#امام_حسن_عسکری_ع_ولادت
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را
کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را
که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را
من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم
من امشب بنده مولای سر من رئا هستم
درون سینه ام انگار شور دیگری دارم
به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم
به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم
شرابی ناب از انگورهای عسگری دارم
من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم
حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم
وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که
رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که
تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که
خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که
همان خلق و همان خو در جمالش منجلی باشد
و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد
نگاهت چون مسیحاییست که بر مرده ها جان است
که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است
و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است
بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است
تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی
صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟
رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید
حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید
گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می خواهید
دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید
اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد
کسی چون عسگری را هم گدای سامرا دارد
میایی و برای مهدی ات دلداده می سازی
هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی
ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می سازی
برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی
میان پرده اسرار خدا را بی صدا گفتی
برای شیعیانت "افضل الاعمال" را گفتی
تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست
زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست
به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست
یقینا در کنار ماست امشب جاش خالی نیست
دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان
دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان
اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم
صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم
غریب سامرا از غربت یک آشنا گویم
برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم
از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را
از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را
شاعر: #محمدعلي_بياباني
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال عاشقان حضرت زینب(س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ