#اکبرع
علی اکبر ع
چون شبه پیغمبر شد عازم میدان
مأیوس و اندر پی. شاهنشه خوبان
دست دعا بگرفت. بر خالق سبحان
گفتا علی جانم باشی مرا چون جان
چون شبه پیغمبر۲
شد عازم میدان
اذن جهادم ده. ای شاه بحر و بر.
خواهد رود میدان. این دم علی اکبر
جنگی کنم بابا چون جد خود حیدر
از تیغ من دشمن. بگریزن و حیران
چون شبه پیغمبر۲
شد عازم میدان
جوشن بر اندام و بر رو نقاب انداخت
برجانب اعدا با آن دلیری. تاخت
از جسمشان پشته. در بین میدان ساخت
کردند فرا هر سو. آن لشکر شیطان
چون شبه پیغمبر۲
شد عازم میدان
این کیست و چون احمد هم شکل و رفتارش
وای بر شما لشکر. کردید و پیکارش
گر او کند نفرین. گردید گرفتارش
گفتند و نیست احمد اینسان شدید نالان
چون شبه پیغمبر۲
شد عازم میدان
باشد گل لیلا. نوباوهٔ حیدر
برتن سلاح رزم. پوشیده چون حیدر
ای وای بر حال زار دل مادر
(صفا )در این ماتم. گردید چنین گریان
چون شبه پیغمبر۲
شد عازم میدان
شاعر حاج قاسم جناتیان