برادرم ابالفضل
آب آورم ابالفضل
بی تو میان دشمن
بی یاورم ابالفضل
عباس ابالفضل ـ عمرِ مرا كم كردی
عباس ابالفضل ـ قدِ مرا خم كردی
برادر من ـ عباس ابالفضل(۴)
راه صدای من را
بغضِ گلو گرفته
سقای تشنه ی من
با خون وضو گرفته
برادر من ـ حرم شده خرابت
برادر من ـ کو مشک پر ز آبت
برادر من ـ عباس ابالفضل(۴)
با چشم پر ز اشك و
با حالِ زار و خسته
زینب كنارِ خیمه
دل منتظر نشسته
چشم انتظارت ـ می نالد از جدایی
پیوسته گوید ـ برادرم کجایی؟
برادر من ـ عباس ابالفضل(۴)
زهرا نشسته اینجا
با ناله خو گرفته
دستی به صحن پهلو
دستی به رو گرفته
موی كمندت ـ مادر كند نظاره
قد بلندت ـ مادر كند اشاره
#برادر_من-عباس-ابالفضل-(۴)
✍حسن ثابت جو