eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
957 ویدیو
603 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5798480658787469062.mp3
1.95M
‍ شاید این جمعه بیاید خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید … شاید پرده از چهره گشاید … شاید دست افشان … پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحظه خوش آواییم در به در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پر شور تر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان من است نامه ی تو خط اوان من است ای نگهت خاست گه آفتاب در من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام گوشه ی منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را شعر از : مرحوم آقاسی ((صلوات))
ای زمین ریزه خوار تو مهدی وی زمان در مدار تو مهدی آمدی ای حقیقت هستی عالمی بیقرار تو مهدی صد و بیست و چهار هزار احمد همه در انتظار تو مهدی منتظر بر تو سیزده معصوم و همین افتخار تو مهدی نه فقط نُه فلک به فرمانت عرش در اختیار تو مهدی فصلها از تو شکل میگیرند هست جنت بهار تو مهدی مانده اسلام از تو پابرجا نازم این اقتدار تو مهدی غم و اندوه برطرف سازد پرچم آشکار تو مهدی میشود هر، عدوی تو محو از تیغِ دشمن شکار تو مهدی نَصر و عزت، خدا ترا داده تا بماند قرار تو مهدی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله آمدی تا که دلبری بکنی در امامت پیمبری بکنی آمدی تا که خود بِإذن الله بر همه خلق سروری بکنی آمدی با حکومتِ الله باز اقدام حیدری بکنی آمدی تا به جنگِ با خصمت همچو جدّت دلاوری بکنی آمدی تا به مَسند اسلام بعد از این حکم دیگری بکنی آمدی ای مجدِدِ احکام تا که احکام پروری بکنی آمدی تا به سنّت احمد دین حق را تو یاوری بکنی آمدی دست ظلم بَرچینی در عدالت برابری بکنی آمدی تا به دادِ ما برسی دشمنی با ستمگری بکنی آمدی با نجات گمراهان عالمی را تو رهبری بکنی هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله امتداد خدا تویی آقا دردها را دوا تویی آقا وارث اهلبیتِ پیغمبر زادۀ مصطفا تویی آقا این جهان پُر ز فتنه شد بازآ ثمر مرتضا تویی آقا ای ضیاءِ دو دیدۀ زهرا جان خیرالنسا تویی آقا یاورِ عمه زینبی و یقین مرهم مجتبا تویی آقا داروی زخمهای شاه شهید مددِ کربلا تویی آقا طالب خون سرخ و منتقمِ رأسهای جدا تویی آقا آخرین نور دیدگان حسین چارم ابنُ الرضا تویی آقا بحر و بر از تو امنیت یابد حافظ دین ما تویی آقا امر تو نافذ است در عالم صاحب دو سرا تویی آقا هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله ما محبِ محبتت هستیم ریزه خوار ولایتت هستیم ما ز مستشهدینَ بَینَ یَدیه جان نثاران بیعتت هستیم گر بمیریم، باز هم به ظهور زندۀ روز رجعتت هستیم همه لبیک گو بسوی تو پیشتاز اجابتت هستیم تشنۀ طلعت رشیدۀ تو همه مشتاق حضرتت هستیم به جمال مبارکت سوگند کشتۀ آل عترتت هستیم در طریق تو با تمام وجود تابعِ امر و حجتت هستیم قول تو حقّ و فعل تو حقّ است ما موظف به طاعتت هستیم ای رفیقِ شفیق، ما احباب مدّعیِ رفاقتت هستیم تو امام هدایتی و ما تشنگان هدایتت هستیم هر کجا هستی ای وصی الله العجل العجل ولی الله همه جا پُر شد از بهانۀ تو میرسد از فَلک نشانۀ تو کربلا و مدینه میگویند بازگرد ای دل آشیانه تو سامرا و نجف ترا خوانند کاظمین است در کرانه تو از بقیع نغمۀ تو میآید طوس دارد به لب ترانه تو همچو زمزم برای تو گِرید کعبه در گردشِ شبانه تو جمکران را ببین که منتظرند خیلِ عاشق در آستانه تو از حرم تا حرم همه پرسند از تو و وصل عاشقانه تو از یمن تا عراق، هم ناله سوریه میکند بهانه تو دوستان در پی ظهور توأند دشمنان منکر زمانه تو چشمِ پهلو شکسته مانده به در شاهد اشک دانه دانه تو محمود ژولیده ((صلوات))
‍ شاید این جمعه بیاید                                     👇👇 خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید … شاید پرده از چهره گشاید … شاید دست افشان … پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحظه خوش آواییم در به در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پر شور تر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان من است نامه ی تو خط اوان من است ای نگهت خاست گه آفتاب در من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام گوشه ی منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را شعر از : مرحوم آقاسی ((صلوات)) 👇👇👇
‍ شاید این جمعه بیاید                              خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید … شاید پرده از چهره گشاید … شاید دست افشان … پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحظه خوش آواییم در به در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پر شور تر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان من است نامه ی تو خط اوان من است ای نگهت خاست گه آفتاب در من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام گوشه ی منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را شعر از : مرحوم آقاسی ((صلوات)) ╔ ✾ ✾ ✾ ════════╗
‍ شاید این جمعه بیاید                              خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید … شاید پرده از چهره گشاید … شاید دست افشان … پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحظه خوش آواییم در به در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پر شور تر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان من است نامه ی تو خط اوان من است ای نگهت خاست گه آفتاب در من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام گوشه ی منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را شعر از : مرحوم آقاسی ((صلوات)) 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋خادم اهل بیت کمالی
‍ شاید این جمعه بیاید                              خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید … شاید پرده از چهره گشاید … شاید دست افشان … پای کوبان می روم بر در سلطان خوبان می روم می روم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند می روم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش را بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحظه خوش آواییم در به در کوچه ی تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمه ی تو از همه پر شور تر کاش که این فاصله را کم کنی محنت این قافله را کم کنی کاش که همسایه ی ما می شدی مایه ی آسایه ی ما می شدی هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلال مسائل شود دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ی ما را عطشی دست داد نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت نام تو آرامه ی جان من است نامه ی تو خط اوان من است ای نگهت خاست گه آفتاب در من ظلمت زده یک شب بتاب پرده برانداز ز چشم ترم تا بتوانم به رخت بنگرم ای نفست یارومدد کار ما کی و کجا وعده ی دیدار ما دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم کدام گوشه ی مشعر کدام گوشه ی منا به شوق وصل تو در انتظار بنشینم ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد ببوسم خاک پاک جمکران را تجلی خانه ی پیغمبران را شعر از : مرحوم آقاسی ((صلوات))
‍ 🏴اربعین مناجات با امام زمان(عج) در اربعین - ای دادخواه عترت و قرآن بیابیا 🎤مداح :سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای دادخواه عترت و قرآن بیابیا ای زخم دین به تیغ تو درمان بیابیا فقط منو شما نمیگیم بیابیا از زخم هر شهید ندا میشود بلند ای التیام زخم شهیدان بیابیا تا چند شیعه ناله ی یابن الحسن زند ای شیعه را پناه و نگهبان بیابیا یابن الحسن، یابن الحسن درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا این مردم قریب به پنجاه شب و روز از اول محرم، گفتم: اول محرم، انگار همین دیروز بود پیرهن مشكی به تن كردیم، دیدید چقدر زود گذشت، محرم و صفر میاد و میره، خوش به حال اونایی كه تو این دو ماه عزا یه كاری می كنند، یه عملی انجام میدهند دل امام زمان و بدست میارن، چقدر دنبال این بودی یه كاری كنی امام زمانت رو خوشحال كنی، امشب اومدی شام اربعین بگی یا بقیة الله، منم مثل شما، به تأسّی از شما، شما كه فرمودید: یا جدا،  فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ،  وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، همه ی شما با این فرازها آشنایید، اونایی كه زیارت ناحیه خوندند، منم مثل شما، شمایی كه فرمودی یا جدا اگه كربلا نبودم، اگه نبودم روز عاشورا یاری ات كنم، یا جدا ،  فَلاََ نْدُبَنَّك َصَباحاً وَ مَسآءً؛شب و روز برات گریه میكنم، امام زمان فرمود:  وَ لاََبْكِیَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، به جای اشك، نه اینكه اشك چشمم تمام بشه، به جای اشك خون گریه میكنم، آقا جان ماهم مثل شما، نه اینكه مثل شما، ما هم به تبعیت از امام زمانمون اومدیم زیر خیمه عزا، حالا كه نمیتونیم كربلا باشیم، حالا كه از قافله ی كربلایی ها جداشدیم و عقب موندیم، لااقل خودمون رو با گریه به شما برسونیم و نزدیك كنیم، آقاجان، امشب یه نظری به این چشمهای عاشق بینداز، آقای من، مولای من، یا صاحب الزمان: درمان درد عترت و قرآن ظهور توست داروی زخم های فراوان بیابیا دوتا سئوال مقدمه ی روضه منه، ببینیم چطوری ناله میزنید، این سئوال رو از آقات میكنی، حرف دل شیعه، حرف دل سوخته ی شیعه اینه: تا كی میان مقتل خون دست و پا زند جدت حسین با لب عطشان بیابیا یه سئوال دیگه: امام زمان تا كی علماء، سادات، من و ببخشند، شام اربعین ِ اگه نبود، از این یه بیت میگذشتم، آقاجان، روز ، روز مصیبت عمه جان شما زینبه، امروز همه ی مردم یه روضه ی مشترك داشتند، امروز زن و مرد همه یه ذكر مشترك میگفتند، از اول صبح گفتی یا نه؟اگه نگفتی الان بگو، همه با هم یه روضه میخوندند، این روضه: امان از دل زینب، یا صاحب الزمان: تاكی مهار ناقه ی زینب به دست شمر با اشك چشم و موی پریشان بیابیا ((صلوات)) 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤