eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت ابوالفضل ع-AudioConverter12.mp3
652.5K
▪️نوحه تاسوعا 🎙سبک: ای ساقی لب تشنگان امشب منم مهمان تو دارم نوا عباس شمس ولا عباس ای منشاء جود و عطا کنز سخا عباس شمس ولا عباس بنما نظر بر حال من ای تکیه گاه من بر تو نگاه من گردم به یک نگاه تو حاجت روا عباس شمس ولا عباس بنما ز لطف و مرحمت دردم دوا عباس شمس ولا عباس تا که شوم حاجت روا بنما دعا عباس شمس ولا عباس هستی گل ام البنین حامی دین عباس حبل المتین عباس بودی علمدار حسین در کربلا عباس شمس ولا عباس آن امت دور از خدا بر تو جفا کردند دستت جدا کردند فرق تو را کرده دو تا تیغ جفا عباس شمس ولا عباس با تیر و تیغ اشقیا فرق تو بشکسته چشم تو شد بسته زدی صدا تو یا حسین ادرک اخا عباس شمس ولا عباس اندر کنار پیکرت آمد حسین تو نور دو عین تو در علقمه افتاده دید جسم تو را عباس شمس ولا عباس سقای عطشان حرم دستت جدا گشته جانت فدا گشته آمد کنار پیکرت خون خدا عباس شمس ولا عباس تا دیده اندر علقمه تو را شه خوبان جسمت به خون غلتان ریزد کنار پیکرت اشک عزا عباس شمس ولا عباس در راه دین مصطفی فدا شده جانت عالم به قربانت حرم شده از داغ تو ماتمسرا عباس شمس ولا عباس اهل حرم بر سر زنان با شیون و افغان طفلان همه نالان دارد به خیمه خواهرت بزم عزا عباس شمس ولا عباس ✍حاج رضا یعقوبیان
▪️نوحه معروف سقای دشت کربلا سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم سقا و رنگ از تشنگی پریده دریای خون جاری ز هر دو دیده تن لاله گون از خون جبین شکسته لب تشنه و دست از بدن بریده جان بر کف و در اوج سرفرازی خجلت ز اشک کودکان کشیده دریای اشک از چشم ما گرفته هر قطره خون کز بازویت چکیده از حنجر خشک تو دوست دارم این بیت را بهتر ز صد قصیده والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی من زاده علی مرتضایم من شاهبار ملک لا فتایم یارب کمک کن این فرس برانم این آب را به خیمه گه رسانم
198.7K
▪️نوحه تاسوعا 🎙سبک حاج اکبر ناظم کنار علقمه عزا به پاشد حاجت ساقی حرم روا شد آمده فاطمه کنار علقمه مادر سقا شده زهرا واویلتا آه و واویلا واویلتا آه و واویلا... دست اباالفضل ز تن جدا شد عباس در راه خدا فدا شد یاس ام النبین گشته نقش زمین سردار شاه عالمین است ساقی طفلان حسین است واویلتا آه و واویلا... اهل حرم در انتظار آب اند نوباوگان آل بوتراب اند اگر تشنه کامم برحسین غلامم اگر که من تشنه ی آبم شرمنده ی روی ربابم واویلتا آه و واویلا... ✍مرتضی محمودپور
20230726_175847-AudioConverter.mp3
1.34M
▪️نوحه تاسوعا ساقی طفلان حسین ای ماهه بین الحرمین یا حضرت سقا،صاحب تاسوعا دسته نیاز عالمی در هر نشاط و در غمی باشد به سوی تو، سائل به کوی تو (مولا ابوفاضل مدد)۲ یا ساقی العطشان،آب آور طفلان فرقت ز تیغ کین دوتا دستت شده ز تن جدا ادرک اخا گفتی،ازجان تودست شستی چشمت زدند این کوفیان گرید ز داغت آسمان مشکت شده صدچاک،افتاده ای برخاک (مولا ابوفاضل مدد)۲ یاساقی العطشان،آب آوره طفلان ام الادب ام الوفا ام البنین ام الحیاء نازد براین غیرت،عباس با عزت استاد رزمت مجتبی هستی پسر بر مرتضی قدت بودرعنا،ای منصبت سقا (مولاابوفاضل مدد)۲ یا ساقی العطشان،آب آوره طفلان برفاطمه نور دو عین هستی برادر بر حسین با کرم و بذلی، مولا اباالفضلی دشمن بوَد در مشت تو زره ندارد پشت تو جنگت بوَد محشر، ای نائب الصفدر (مولا ابوفاضل مدد)۲ یاساقی العطشان،آب آوره طفلان اسطوره ی ایثاری و اسوه ی فداکاری و ای حیدری شمائل، ای فاطمی خصائل دستت به دست فاطمه باشد شفیع ما همه عباس علمداری، تو میر و سرداری (مولا ابوفاضل مدد)۲ یا ساقی العطشان،آب آوره طفلان ✍الیاس محمدشاهی
20230726_180050-AudioConverter.mp3
1.15M
▪️نوحه تاسوعا علقمه رفته، میر وسالارم تا که آب آرد، از بهر طفلان در پناه خود، گیر ش خدایا خیمه را باشد، آرامی ِجان یا ابوفاضل... من دعا دارم، این یل حیدر از دام دشمن، خود را رهاند آبروی او، مشک او باشد مشک پر آبش، خیمه رساند یا ابوفاضل... از سوی میدان، تا که صدای ادرک اخای، او را شنیدم نالان وگریان، افتان و خیزان بالای سر، سقا رسیدم یا ابوفاضل... هر دو دست او،از تن جدا بود فرقش دریده، مشک او پاره تیری کشیدم، از چشم عباس نالان نمودم، بر او نظاره یا ابوفاضل... ای علمدارم،یکبار دیگر برخیز و بهرم، کن علمداری با رفتن خود، پشتم شکستی بی تو نمانده، بر حسین یاری یا ابوفاضل... ✍اسماعیل تقوایی سبک سالارزینب
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل