#حضرت_رقیه__س__روضه
دوباره پلک خستهء تري به خواب مي رود
توان ندارد او ولي چه با شتاب مي رود
نگاه کن به فاطمي ترين اسير قافله
که مثل عکس سوخته ميان قاب مي رود
آبله پشت آبله نمي رسد به قافله
ز نيزه بوسه اي رسد پا به رکاب مي رود
لباس هاي کوچکش دگر به او نمي خورد
که ثانيه به ثانيه چو شمع آب مي رود
گل بنفش را ببين به صورت بنفشه اي
که زير بار چشم ها از او گلاب مي رود
شام سياهِ شام را به شاميان سياه کرد
همين که هفت پشت او به آفتاب مي رود
دفتر قصهء غمش چه زود بسته مي شود !
ببين فقط سه صفحه از متن کتاب مي رود
حضرت رقیه (س)
روضه
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
آمدی جانم به قربان شما بابای من
مهربان ساکن بر نیزه ها بابای من
چه عجب که نیزه ها دست از سرت برداشتند
نازنینم تو کجا اینجا کجا؟ بابای من
جای تو آغوش من باشد نه در طشت طلا
من بدم می آید از طشت طلا بابای من
من که دلتنگ نوازش های دستان تو ام
دست هایت را نیاوردی چرا؟ بابای من
حرف هایم را اگر آرام می گویم ببخش
از گلویم در نمی آید صدا بابای من
باورش سخت است اما راه رفتن های من
سخت گردیده برایم بی عصا بابای من
ماجرای کوچه های شام پیرم کرده است
چشم های بی حیا کشته مرا بابای من
تو به روی نیزه ای و من به روی ناقه ای
می شنیدم می شنیدی ناسزا بابای من
خسته ام من از طناب و از عذاب بی کسی
خسته ام از زجر پست بی حیا بابای من
از لباس پاره ی عمه خجالت می کشم
بعد من گاهی به دیدارش بیا بابای من
حسن کردی
حضرت رقیه (س)
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
سخت است مجنون دور از لیلا میوفتد
دختر که باباییست بی بابا میوفتد
گردن نمیماند برای آن کسی که..
روی شتر با سر از آن بالا میوفتد
دعوا کن آن مرد حرامی عرب را
با نیزه اش دنبال دخترها میوفتد
روی خودش را میکند یک سمت دیگر
چشم عمو به گوشهایم تا میوفتد
یک لحظه فکرش را بکن که عمه زینب..
در بین این نامردها تنها میوفتد
بابا!شده با اسب دنبال تو باشند؟
دختر که خیلی میدود از پا میوفتد
پا میگذارد یک نفر بر چادر من
روی سر خود میکشم.. اما می افتد!
یکجور نیمِ صورتم سرخ و سیاه است
عمه بیاد مادرش زهرا میوفتد
پیرزنی بر صورت من چنگ انداخت
جای خراشش بر رخ حورا میوفتد
با گریه ام بیچاره کردم شامیان را
سیلاب اشکم بر همه دنیا میوفتد
پوریا هاشمی
حضرت رقیه (س)
روضه
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
@Asheghane_hazrat_zeynab
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
#حضرت_رقیه__س__روضه
السلام و علیک یا زینب
آمدم تا حواله ام بکنی
کاش من را مدافع حرم
عمه جان سه ساله ام بکنی
پدر و مادرم به قربانت
جان عالم تصدق سرتان
سایه افکنده است بر گنبد
پرچم غیرت برادرتان
شاه بانو اگر اجازه دهی
مرثیه خوان گریه باشم من
دوست دارم مدافع حرم
ماه بانو رقیه باشم من
باید این بار بین مقتل ها
روضه در روضه اجتماع کنیم
حرمش جای خود ولی حالا
باید از بودنش دفاع کنیم
عده ای روی منبر این شهر
روضه ها را خیال می دانند
بودن این سه ساله بانو را
مثل فرضی محال می دانند
کربلا را شنیده اند فقط
کاروان را ندیده اند ولی
وسط مجلس شراب یزید
خیزران را ندیده اند ولی
دختری باز هم بهانه گرفت
آه عمه ... پدر نمی آید ؟
گفته بودی که رفته است سفر
پس چرا از سفر نمی آید ؟
ناگهان آفتاب نازل شد
سر خورشید بود و خاکستر
دفتر شعر دشت لاله شد و
غزلی با سه بیت شد پرپر
کربلا بی رقیه ممکن نیست
ما به این خانواده مدیونیم
ما به لیلای حضرت ارباب
سخت دلبسته ایم و مجنونیم
میروم تا که کشته درد و
غربت دختر حسین شوم
دوست دارم مدافع حرم
خواهر شاه عالمین شوم
نذر کردم اگر شهید شدم
دور سازند این هیاهو را
گفته ام مادرم بی اندازد
سفره این سه ساله بانو را
نان و خرما و گوشواره و شمع
کاش یک جفت کفش کوچک را...
بگذارند پیش تابوت اش
جای زنجیرها عروسک را
سفره ی اشک ، سفره ی روضه
چشمه ی پاکی است ای مردم
سفره اش مثل مادرش زهرا
چادری خاکی است ای مردم
مثل " دارالشفاست " این سفره
نان و خرما که نیست درمان است
به خدا خشت خام این سفره
حسرت حضرت سلیمان است
آبروی دعاست این سفره
آرزوی خداست این سفره
بنویسید حاجت دل هاست
سفر کربلاست این سفره
همه ی شهر خوب می دانند
شمع این سفره شمع محفل هاست
سفره ی حضرت رقیه ی ما
بهترین چاره ساز مشکل هاست
هر که این جا نیاز آورده
آبرومند بی نیازی هاست
سربه زیری کنار این سفره
تازه آغاز سرفرازی هاست
اشک هایم فدای این سفره
بغض دارد هوای این سفره
کاش میشد تمام عمرم را
بنشینم به پای این سفره
ابراهیم زمانی
حضرت رقیه (س)
روضه
#حضرت_رقیه__س__روضه
پایش ز دست آبله آزار می کشد
از احتیاط دست به دیوار می کشد
در گوشه ی خرابه کنار فرشته ها
با ناخنی شکسته ز پا خار می کشد
دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح
بر روی خاک عکس علمدار می کشد
او هرچه می کشد به خدای یتیم ها
از چشم های مردم بازار می کشد
گیرم برای خانه تان هم کنیز شد
آیا ز پرشکسته کسی کار می کشد؟
چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟
نقشی که می کشد همه را تار می کشد
لب های بی تحرک او با چه زحمتی
خود را به سمت کنج لب یار می کشد
شاعر :علی اکبر لطیفیان
حضرت رقیه (س)
روضه