نوحه خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینه النّبي
از مدینه میرود یک قافله غم
در دل ما شعله ور شد سوز ماتم
وامصیبت واصیبت وامصیبت...
میرود از شهرِ یثرب یاس و لاله
فاطمه از این وداع در آه و ناله
وامصیبت واصیبت وامصیبت...
بر حسین فاطمه گِریَم مُداوِم
با زن و بچه به مکّه گشته عازم
وامصیبت واصیبت وامصیبت...
آخرِ این رَه رسد بر قعرِ گودال
تیر و نیزه،نَعل تازه،جسم پامال
وامصیبت واصیبت وامصیبت...
ای حسین جان می رَوی به وعده گاهت
می شَوی بی سر میانِ قتلگاهت
وامصیبت واصیبت وامصیبت...
#خروج_کاروان
#خروج_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#خروج_قافله
#خروج_قافله_از_مدینه
#حرکت_کاروان #حرکت_قافله
نوحه مسجدی خروج شبانه کاروان ابی عبدالله از مدینة النّبي
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...
شبانه از مدینه حجت خدا رفت
غریب بود و در مسیرِ آشنا رفت
برای آنکه جان دهد برای اسلام
به وعده گاهِ سرزمین نینوا رفت
به عزم وادی مِنا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...
گفتا به ناله مادرا من را دعا کن
وَ با دعای خود مرا حاجتروا کن
من می روم اما بیا مادر به کوفه
در مَطبخِ خولی بساطِ غم به پا کن
حسین غریبانه چرا میرود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...
او می رود تا جان دهد بر جسمِ اسلام
او می رود تا که شود با غصّه همگام
او می رود تا بهرِ تبلیغ شریعت
قرآن بخواند روی نِی در کوفه و شام
سرش در آن طشت طلا می رود
شبانه سوی کربلا میرود
حسین فاطمه کجا می رود
شبانه سوی کربلا میرود...
#خروج_کاروان
#خروج_از_مدینه
#خروج_کاروان_از_مدینه
#خروج_قافله
#خروج_قافله_از_مدینه
#حرکت_کاروان #حرکت_قافله