💠اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج 💠
🍀السَّلامُ علیکَ یا بقیه اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🍀
💠السلام علیک یااباعبدالله💠
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
◾️◈__◆--💎--◆__◈__◆--💎--◽️
💠السلام علیک یاامام الرئوف💠
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
◾️◈__◆--💎--◆__◈__◆--💎--◽️
✨سبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يارَبَّ العالَمين✨
◾️◈__◆--💎--◆__◈__◆--💎--◽️
🔽💎دعای غریق💎🔽
💎دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان💎
🔸یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔸
🔷یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوب🔷
🔸ثبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔸
🔷انهم یرونه بعیداونراه قریبا🔷
🌾 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌾
راه شام
به راه شام غم منزل به منزل میرود زینب
مُصمّم با اَلم توأم به محمل میرود زینب
نه تنها شعله بر جان میزند آوای جانسوزش
که با تیغ بیان بر جنگ باطل میرود زینب
به روی نی حسین گوید مکن گریه تو خواهر جان
که از سیلاب اشکت ناقه در گل میرود زینب
کنار مقتل پاک برادر با دل مضطر
نگرید زار ، بل با اشک وابل میرود زینب
کند با خطبه ی غَرّای خودذمعدوم دشمن را
رجزخوانان، غزل گویان به محفل میرود زینب
حقایق را کند اِلقاء به مُزدوران عِصیانگر
مگو بهر تَضَرّع نزد قاتل میرود زینب
به پا خلخال و زنجیر است طفلان و زنان را هم
در آن تصویر و هیئت وه چه مشکل میرود زینب
به نرمی گرچه نجوا میکند با حضرتش اما
به سختی از کنار شاه عادل میرود زینب
چه زیبا زد صلا صاحبدلی وقت رحیل او را
تو را از شاخه ی تن طایر دل میرود زینب
شود محمل گرت بیشه مکن فریاد و اندیشه
مسلم شیر در بند و سلاسل میرود زینب
دل از دریای ماتم میکند یک لحظه او هرگز
اگر چه حسب ظاهر طرف ساحل میرود زینب
مخوان خوارش، مگو زارش که اندر کسوت شیران
بود غرنده ، نه چون مرغ بسمل میرود زینب
دلیر است او،سفیر است او، مشار است او مشیر است او
که بهر نشر دین با عزم کامل میرود زینب
بلایا را پذیرا ، با رضای حق رضا باشد
دهد تن بر قضا و سخت مایل میرود زینب
به ویرانه چو گنجی داد جا آن ناز پرور را
رقیه دید شه بر اصل واصل میرود زینب
چو دیده قصد جان سجاد را دشمن کند از کین
شود مابین او با خصم حائل میرود زینب
فتوت ، رادی و عصمت ،شرف ، مردانگی ، غیرت
ره آوردش بود اینگونه حاصل میرود زینب
نگون بختش مگو #رونق چرا چون رو کند هر سو
بلند آوازه و ممتاز و مُقبل میرود زینب
#راه_شام
نوحه اسارت اهل بیت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و،سختیِ اسارت و
دشمن و جسارت و،ظلم و جور و غارت و
رنج و درد و غربت و
روی نِی سر،دُختِ حیدر
داده از کف نورِ عین
وامصیبت وامصیبت
آه و واویلا حسین
واویلا واویلا...
کوفه و شام بلا،سخت تر از کربلا
دل به مِحنت مبتلا،غرقِ در اشک عزا
عترت خیرالنسا
در عزاشان،گشته گریان
چشم اهل عالَمین
وامصیبت وامصیبت
آه و واویلا حسین
واویلا واویلا...
#اسارت #کوفه #شام
#راه_شام #کوفه_تا_شام
نوحه جا ماندن دختری امام حسین علیه السلام از کاروان اسرا
بین راهِ کوفه تا شام
در یکی از این منازل
دختری جا مانده در دشت
با غم و اندوه در دل
تشنه و گرسنه و ناتوان
می دَویده در پیِ کاروان
یا حسین یا حسین یا حسین...
در فِراق عمّه زینب
اشک سرخ او روانه
ناز او را میکشیدند
دشمنان با تازیانه
مُضطَرِب میانِ صحرا شده
روی او شبیه زهرا شده
یا حسین یا حسین یا حسین...
در مسیر دین و قرآن
ما و دل از خود گُسَستَن
درسِ این ریحانه بر ما
هست از هستی گذشتن
ذکر یا حسین عبادت بود
اوج عاشقی شهادت بُوَد
یا حسین یا حسین یا حسین...
#اسارت #کوفه #شام
#راه_شام #کوفه_تا_شام
عمه سادات،بی قراره
غصه و غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
تنها امیدش،بی پناهه
روزای سختی،توی راهه
رو خاک سوزان،پا می زاره
ذکر آسممونها(وای زینب)3 وای
ذکر کهکشونها(وای زینب)3 وای
ذکر خاک صحرا(وای زینب)3 وای
ذکر سینه زنها(وای زینب)3 وای
شعله می کشه خورشید
زمین می سوزه از تب
ابرا همه می بارن
توی چشای زینب
میون سینه،دلی که تنگه
غم غروب رویا شه
شان نزول،سوره بارون
توی فرات چشماشه
عمه سادات بی قراره
غصه غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
تنها امیدش،بی پناهه
روزای سختی،توی راهه
رو خاک سوزان،پا می زاره
ذکر ریگه صحرا(وای زینب)3 وای
ذکر سینه زن ها(وای زینب)3 وای
کبوترا بی تابن،تو آغوش محملها
توی نگاها پیداست،بی قراره دلها
از انعکاس،خبر تخلی
دل شریعته بی تابه
رو نیزه هایی،که بی شماره است
یه سر سرخی می تابه
حالت صحرا،که عجیبه
غرق سکوتی،پر فریبه
پر از نسیم،بوی سیبه
غروبه سردش،پر رازه
مثه شبایی،که درازه
سینه خورشید بی شکیبه
عمه سادات،بی قراره
غصه غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
بیا توی آغوشم،داداش پریشونم
توی نگاه تلخت،دردت ورو می خونم
عزیز خواهر،تب نفسهات،دل من و می لرزونه
اگه نباشی،حتی یه لحظه،تمومه دنیا زندونه
دلشوره من،بی حسابه
بگو که اینها،همه خوابه
لشکر دشمن،یه سرابه
بغض غریبی،تو گلومه
بارون چشمام،نا تمومه
پر از سؤال،بی جوابه
عمه سادات،بی قراره
غصه و غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
#عمه_سادت_بیقراره
#زینبیه
#راه_شام
#فارسی
فایل سبک👇👇👇👇
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
عمه سادات،بی قراره
غصه و غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
تنها امیدش،بی پناهه
روزای سختی،توی راهه
رو خاک سوزان،پا می زاره
ذکر آسممونها(وای زینب)3 وای
ذکر کهکشونها(وای زینب)3 وای
ذکر خاک صحرا(وای زینب)3 وای
ذکر سینه زنها(وای زینب)3 وای
شعله می کشه خورشید
زمین می سوزه از تب
ابرا همه می بارن
توی چشای زینب
میون سینه،دلی که تنگه
غم غروب رویا شه
شان نزول،سوره بارون
توی فرات چشماشه
عمه سادات بی قراره
غصه غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
تنها امیدش،بی پناهه
روزای سختی،توی راهه
رو خاک سوزان،پا می زاره
ذکر ریگه صحرا(وای زینب)3 وای
ذکر سینه زن ها(وای زینب)3 وای
کبوترا بی تابن،تو آغوش محملها
توی نگاها پیداست،بی قراره دلها
از انعکاس،خبر تخلی
دل شریعته بی تابه
رو نیزه هایی،که بی شماره است
یه سر سرخی می تابه
حالت صحرا،که عجیبه
غرق سکوتی،پر فریبه
پر از نسیم،بوی سیبه
غروبه سردش،پر رازه
مثه شبایی،که درازه
سینه خورشید بی شکیبه
عمه سادات،بی قراره
غصه غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
بیا توی آغوشم،داداش پریشونم
توی نگاه تلخت،دردت ورو می خونم
عزیز خواهر،تب نفسهات،دل من و می لرزونه
اگه نباشی،حتی یه لحظه،تمومه دنیا زندونه
دلشوره من،بی حسابه
بگو که اینها،همه خوابه
لشکر دشمن،یه سرابه
بغض غریبی،تو گلومه
بارون چشمام،نا تمومه
پر از سؤال،بی جوابه
عمه سادات،بی قراره
غصه و غمهاش،بی شماره
تموم غصش،غم یاره
#عمه_سادت_بیقراره
#زینبیه
#راه_شام
#فارسی
#راه_شام
#زبانحال_حضرت_رباب_س
رسم عالمدور گولی آفت خزان اِیلر علی
گر گوله یِتسه خزان بلبل فغان اِیلر علی
نوک نٕی ده ای منیم آفت گورن پَرپَر گولوم
یا منی دیندیر جِدادن، یا دعا اِیله ئولوم
گورسَنوب مَندن قصور آیا، بویور تا من بولوم ؟
کیم آناسیندان اورک دردین نهان اِیلر علی
گل عذارینده واروندور قرمزی قاندان نقاب
سَسلیرم سَس ویرمیسَن قلبیم اولور غمدن کباب
بیر دئمورسَن آیریلقدان آز قالور ئولسون رباب
عاقبت تیر غمون قلبی نشان اِیلر علی
سن اوزون نوک جداده اِیلیسن طیّ طَریق
عشقیوه حیران قالوب پیغمبر عهد عتیق
منده عریان ناقه ده بحر مصیباته غریق
صبریمی آخر مصیباتون تالان اِیلر علی
اِیلوسن زمرهَ ملایکله جِداده قیل و قال
ای منیم اِیستَکلی دلداریم اگر تاپسان مجال
نیزه دن باخ گور نجّه، قَدیم اولوب هجرونده دال
آیریلیق دردی یاماندی باغری قان اِیلر علی
بولمزیدیم اوچ پر اوخ آمالیمی اِیلر هدر
اوخلانارسان قلب میداندان گلر غملی خبر
هیچ بولورسن اوخلانان دَمده اوغول چَکدیم نَلر
ناگهان گوردوم که عَمه ن الامان اِیلر علی
بیله فکر اِیتمه که من، سَن اوخلاناندا بولمدیم
نچّه یول ئولدوم دیریلدیم کیم دِئیر من ئولمدیم
کربلایه تا قدم قویدوم او چولده گولمدیم
اِیستسه هر نِینَیه دور زمان اِیلر علی
اوچ گیجه گوندوز او چولده اِیلدوخ آه و نوا
سن سویا خاطر ولی من شدت غمدن بالا
تیتریردی ناله میزدن سرزمین کربلا
کیمسه بیز تک ناله اوچ گون، همزمان ایلر علی
کربلاده سو دالیجا کیم دئیر که قاچمادیم
یا غمونده تیر غم بو داغلی قلبه ساچمادیم
نیسکیل اولدی باغلادیم قولارون امّا آچمادیم
بو غمه دل داشدان اولسا گور توان اِیلر علی
آلدی تا مَندن سنی اول سرور و سالار عشق
باغرینا باسدی او لحظه قُلزم ذَخّار عشق
باشلانوب سَنله دوباره گرمی بازار عشق
عهدینه ایفا اِیدن سود و زیان اِیلر علی
تا سَبوی عشقیله، ساقی مَستان اولدی مَست
قانیوی آتدی گویه میداندا پیر می پرست
لازمیدی اولسون امضا نامه روز اَلست
هر گون آخشاملار شفق شرحین بیان ایلر علی
التماس دعا 🙏
#راه_شام
درد دل عاشقانه با راس برادر
تا شد دلم به شور تولایت آشنا
در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا
از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم
وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا
چون سایه با تو می روم هر جا که می روی
یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا
چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم
کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا
این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد
هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا
با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم
هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا
مرغ دلم هوای زیارت گرفته است
از قید ظلم می شود اخر دلم رها
..
شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم
گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها
هر لحظه داغ محنت من تازه می شود
از یاد کی رود غم و اندوه کربلا
دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک
صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا
دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد
تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا
بر من کسی نگفت گناه حسین چیست
کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی
دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش
دیدم خلیل من که به قران شدی فدا
قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده
سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا
با سعی خویش نام ترا زنده می کنم
تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا
دل را صفای عشق تو مدهوش می کند
مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
#محمدهوشمند
#مدهوش
درد دل عاشقانه با راس برادر
تا شد دلم به شور تولایت آشنا
در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا
از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم
وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا
چون سایه با تو می روم هر جا که می روی
یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا
چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم
کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا
این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد
هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا
با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم
هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا
مرغ دلم هوای زیارت گرفته است
از قید ظلم می شود اخر دلم رها
..
شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم
گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها
هر لحظه داغ محنت من تازه می شود
از یاد کی رود غم و اندوه کربلا
دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک
صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا
دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد
تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا
بر من کسی نگفت گناه حسین چیست
کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی
دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش
دیدم خلیل من که به قران شدی فدا
قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده
سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا
با سعی خویش نام ترا زنده می کنم
تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا
دل را صفای عشق تو مدهوش می کند
مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
#راه_شام
#هوشمند
#مدهوش