eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
809 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی بعد از هجوم شوم و شیطانی پس از بی احترامی های طولانی کمی بعد از شکستن ها و بستن ها و رفتن ها علی تنها میان خلوتی غمگین علی آرام و اما با غمی سنگین نشست و ذوالفقار در نیامش را نوازش کرد به او فرمود تو میبینی رفیق روزهای سخت من دیدی چه با ما رفت تو هم دیدی غم از دیوار های خانه بالا رفت تو میدانی که من در معرکه خود را نمیبازم تو شاهد بوده ای من پیش روی مرگ میتازم ولی حالا ولی اینجا در این بلوا نه من تنها غرور مردهای خانه غارت شد چه چیزی بدتر از اینکه به گلدانی که زهرا کاشت با دست خودش با پا جسارت شد از این مصرع سکوتی ناگهانی شعر را در خود فرو برد و دلیلش هم همان بغضیست که مولا فرو خورد و سپس سر را کمی پایین آورد و ادامه داد تو میدانی اگر میخواستم بر روی پیکر سر نمیبردند اشاره کرد و سمت در از این در جان سالم در نمیبردند همینکه گفت در انگار حالش دگرگون شد بدون هیچ توضیح اضافی قافیه خون شد علی خیره به در ماند و گمان کردم که بیت آخر شعر است و اما نیست نمیدانم چرا حس میکنم این ماجرا پایانش اینجا نیست از اینجایی که هستیم شعر تصویری نمیبیند جلوتر میروم باید بفهمم که علی در خیره ماندن ها چه میبیند جلوتر رفتم و دیدم که تکیه بر رفیق روزهای سخت خود داده و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده میان شعله ها یک عمر پاییزی نمایان شد ترک برداشت و لبهایش و موهایش پریشان شد علی بر قله ی تقدیر میان آتش و دود و صدای شیون تصویر خودش را دید و در حالی که تکیه داده بر شمشیر خودش را دید و تنها بی برادر رو به یک لشکر و زینب دخترش را دید رو در روی پیغمبر کسانی که به دست خود به آنها نان و خرما داد برگشتند همانها که به دنبال سرش در بیت های بعد میگشتند خودش را دید و تصویری شبیه سرخی یک دشت که زینب گفت یا جدا علی چشمان خود را بست به مردی فکر کن در مرکز تصویر به مردی که به روی زانو و تکیه به شمشیر است به مردی که سکوت او نفسگیر است به مردی که به تنهایی تمام درد تصویر است به مردی که صبورانه در این خانه هزاران بار و صدها بار و ده ها بار در همین لحظه جان داده اگر دقت کنی رو به درِ خاموش و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده خلاصه اینکه در آشفتگی و سختی ابیات پایانی میان چند قطره اشک پنهانی علی آرام و طوفانی دوباره روی پا برخاست و از بینِ گلدان های افتاده بر زمین سمت درِ خانه به راه افتاد علی میرفت و در حالی که روی شانه ی او نان و خرما بود علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا 🔹جدید 🔸شور گلچین فاطمیه دوم 1403
. کمی بعد از هجوم شوم و شیطانی پس از بی احترامی های طولانی کمی بعد از شکستن ها و بستن ها و رفتن ها علی تنها میان خلوتی غمگین علی آرام و اما با غمی سنگین نشست و ذوالفقار در نیامش را نوازش کرد به او فرمود تو میبینی رفیق روزهای سخت من دیدی چه با ما رفت تو هم دیدی غم از دیوار های خانه بالا رفت تو میدانی که من در معرکه خود را نمیبازم تو شاهد بوده ای من پیش روی مرگ میتازم ولی حالا ولی اینجا در این بلوا نه من تنها غرور مردهای خانه غارت شد چه چیزی بدتر از اینکه به گلدانی که زهرا کاشت با دست خودش با پا جسارت شد از این مصرع سکوتی ناگهانی شعر را در خود فرو برد و دلیلش هم همان بغضیست که مولا فرو خورد و سپس سر را کمی پایین آورد و ادامه داد تو میدانی اگر میخواستم بر روی پیکر سر نمیبردند اشاره کرد و سمت در از این در جان سالم در نمیبردند همینکه گفت در انگار حالش دگرگون شد بدون هیچ توضیح اضافی قافیه خون شد علی خیره به در ماند و گمان کردم که بیت آخر شعر است و اما نیست نمیدانم چرا حس میکنم این ماجرا پایانش اینجا نیست از اینجایی که هستیم شعر تصویری نمیبیند جلوتر میروم باید بفهمم که علی در خیره ماندن ها چه میبیند جلوتر رفتم و دیدم که تکیه بر رفیق روزهای سخت خود داده و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده میان شعله ها یک عمر پاییزی نمایان شد ترک برداشت و لبهایش و موهایش پریشان شد علی بر قله ی تقدیر میان آتش و دود و صدای شیون تصویر خودش را دید و در حالی که تکیه داده بر شمشیر خودش را دید و تنها بی برادر رو به یک لشکر و زینب دخترش را دید رو در روی پیغمبر کسانی که به دست خود به آنها نان و خرما داد برگشتند همانها که به دنبال سرش در بیت های بعد میگشتند خودش را دید و تصویری شبیه سرخی یک دشت که زینب گفت یا جدا علی چشمان خود را بست به مردی فکر کن در مرکز تصویر به مردی که به روی زانو و تکیه به شمشیر است به مردی که سکوت او نفسگیر است به مردی که به تنهایی تمام درد تصویر است به مردی که صبورانه در این خانه هزاران بار و صدها بار و ده ها بار در همین لحظه جان داده اگر دقت کنی رو به درِ خاموش و در چشمان خیسش انعکاس شعله افتاده خلاصه اینکه در آشفتگی و سختی ابیات پایانی میان چند قطره اشک پنهانی علی آرام و طوفانی دوباره روی پا برخاست و از بینِ گلدان های افتاده بر زمین سمت درِ خانه به راه افتاد علی میرفت و در حالی که روی شانه ی او نان و خرما بود علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا علی مولا 🎤 گلچین دوم 1403 👇
Mohjat.NetNamahang Ya Hosein 1403 Helali [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 968.5K
به درجات عالیه میرسم از حسینیه یا حسین یا حسین راه خدا تو روضته پیر رهم رقیته یا حسین یا حسین روز قیامت این سخن زمزمه و شعارمه یارمه حسین یارمه من وسط دو بارگاه عاشق شدم با یه نگاه کربلا کربلا کوه کرم برابرم حی علی الحرم حرم کربلا کربلا ملجأ من امان من ای همه جهان من کربلا کربلا بر جگر زخمی من سوز نوای نی بده می بده حسین می بده جلوه ی نوکری من خونه ی مادری من کربلا کربلا عرش خدا روی زمین شورش روز اربعین کربلا کربلا بزار بگم نیازمو کاش ببرن جنازمو کربلا کربلا 🔹جدید 🔸نماهنگ؛ شور یا حسین 1403
. 🎤 دم دمای مغرب آسمون شد تیره شمرِ ملعون داره موهاتو میگیره مادرت با گریه صحنه رو میبینه که به روی سینت قاتلت میشینه کربلا غوغا شد سرِ تو دعوا شد پای نامحرم به خیمه گاهت وا شد جای پای نیزه رو تنت محکم شد سرِ دِرهم آقا سرِ تو دَرهم شد خواهرت دنبال پیکرت حیرونه پس کجاست انگشتر ساربان میدونه صورتت خونینه زلف تو آشفته دم به دم از روی نی سرت میفته یا ذبیح العطشان یا قتیل العریان بدنت سه روز بین صحرا مونده پلک تو هنوز روی نی وا مونده دخترت چرا پشتِ خارا مونده همه رفتن و بی بی زهرا مونده ای که حیوونای صحرا واسه تو گریه کردن حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن این درد مقاتله توضیح المسائله ذبحم آداب میخواد قربونی آب میخواد لبت از عطش پاره پاره صدچاک پیش چشم تو آبو میریخت رو خاک مسخرت میکرد نانجیب سفاک خون خنجرش با لباست شد پاک ای که نصرانی برا سوختن موت گریه کرده موقع شستن خون از سر و روت گریه کرده واسه تو یهودی تو بزم شراب گریه کرده واسه حال زار زینب و رباب گریه کرده ۱۴۰۳1404 👇
. 🎤 دم دمای مغرب آسمون شد تیره شمرِ ملعون داره موهاتو میگیره مادرت با گریه صحنه رو میبینه که به روی سینت قاتلت میشینه کربلا غوغا شد سرِ تو دعوا شد پای نامحرم به خیمه گاهت وا شد جای پای نیزه رو تنت محکم شد سرِ دِرهم آقا سرِ تو دَرهم شد خواهرت دنبال پیکرت حیرونه پس کجاست انگشتر ساربان میدونه صورتت خونینه زلف تو آشفته دم به دم از روی نی سرت میفته یا ذبیح العطشان یا قتیل العریان بدنت سه روز بین صحرا مونده پلک تو هنوز روی نی وا مونده دخترت چرا پشتِ خارا مونده همه رفتن و بی بی زهرا مونده ای که حیوونای صحرا واسه تو گریه کردن حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن این درد مقاتله توضیح المسائله ذبحم آداب میخواد قربونی آب میخواد لبت از عطش پاره پاره صدچاک پیش چشم تو آبو میریخت رو خاک مسخرت میکرد نانجیب سفاک خون خنجرش با لباست شد پاک ای که نصرانی برا سوختن موت گریه کرده موقع شستن خون از سر و روت گریه کرده واسه تو یهودی تو بزم شراب گریه کرده واسه حال زار زینب و رباب گریه کرده ۱۴۰۳1404 👇
دم دمای مغرب آسمون شد تیره شمرِ ملعون داره موهاتو میگیره مادرت با گریه صحنه رو میبینه که به روی سینت قاتلت میشینه کربلا غوغا شد سرِ تو دعوا شد پای نامحرم به خیمه گاهت وا شد جای پای نیزه رو تنت محکم شد سرِ دِرهم آقا سرِ تو دَرهم شد خواهرت دنبال پیکرت حیرونه پس کجاست انگشتر ساربان میدونه صورتت خونینه زلف تو آشفته دم به دم از روی نی سرت میفته یا ذبیح العطشان یا قتیل العریان بدنت سه روز بین صحرا مونده پلک تو هنوز روی نی وا مونده دخترت چرا پشتِ خارا مونده همه رفتن و بی بی زهرا مونده ای که حیوونای صحرا واسه تو گریه کردن حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن اولیا برا رگای حنجرت گریه کردن این درد مقاتله توضیح المسائله ذبحم آداب میخواد قربونی آب میخواد لبت از عطش پاره پاره صدچاک پیش چشم تو آبو میریخت رو خاک مسخرت میکرد نانجیب سفاک خون خنجرش با لباست شد پاک ای که نصرانی برا سوختن موت گریه کرده موقع شستن خون از سر و روت گریه کرده واسه تو یهودی تو بزم شراب گریه کرده واسه حال زار زینب و رباب گریه کرده 🔹جدید 🔸زمینه ماه رمضان 1404 https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
بچه هام بیاین کنارم وقت رفتنم رسیده زهر تیغ ابن ملجم امون منو بریده صدای مادرتون رو میشنوم این دم آخر هی میگه با حال خسته بیا پیش زهرا زودتر خیلی سخته برا بابا بره از پیش شماها نمیدونم با چه رویی روبرو بشم با زهرا من همون شب ........... پلکای به خون نشسته من خجالت میکشم از دست و بازوی شکسته دست باباتون رو امشب دستای عمل گرفته زهرا رو دارم میبینم محسنو بغل گرفته میاد استقبالم اما دست روی پهلو گرفته نمیدونم چرا باز هم زهرا از من رو گرفته میکِشه دست روی فرقم با همون شکسته بازوش شبیه سرم هنوزم خون میاد از زخم پهلوش حسن ای آروم جونم بعد مرگم جون بابا سر بزن به مستمندان جون تو جون یتیما یا ابالفضل ای عزیزم پسرم ای بچه شیرم دستتو بذار تو دستم میخوام از تو قول بگیرم قول بده همیشه باشی با وفا به عهد دِینم من بزرگت کردم عباس تا بشی یار حسینم دستای حسینو امشب توی دست تو میذارم کربلا میون غمها به تو اونو میسِپارم دوست دارم که انتقام خون محسنو بگیری نکنه تو زنده باشی زینبم بره اسیری زینب ای دختر خوبم ای همیشه غمگسارم این شب آخریِ من خیلی حرفا با تو دارم دخترم خلاصه میگم یه روزی با دست بسته تو همین کوفه رو نیزه میبینی سری شکسته 🔹خاطره انگیز 🔸شور ماه رمضان 1386 @Asheghane_hazrat_zeynab