eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
rozeye_mirza mohamady_94_4 [کيفيت متوسط].mp3
6.17M
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة ▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم ▪️ای یار مهربان به کجا می‌کشانیم ====================
اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدِللّه وَ یا بابَ نِجاةِ الْأمّة وَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة ▪️رونق گرفت از غم تو زندگانیم ▪️ای یار مهربان به کجا می‌کشانیم ▪️خواب و خوراک زندگیم را گرفته است چی؟ ▪️حتی خیال اینکه بخواهی برانییم ▪️زهرا مرضیه به سرم دست می‌کشد ▪️وقتی سیاه لشکر هیأت بدانییم ازت ممنونم آقا، چهار روزه به احسن وجه داری ازم پذیرایی میکنی خوب مهمون‌نوازی کردی، اگرچه ازت خوب مهمون‌نوازی نکردن خوب پذیرایی از ما کردی اگرچه از تو با تیر و نیزه پذیرایی کردن ▪️آقا، شرمنده‌ام گناه مرا از تو دور کرد ▪️شرمنده‌ام حسین که من از شما نی ام ▪️بر سینه میزنم که مطهر کنی مرا ▪️مشغول گردگیری و خانه‌تکانی ام هان.. باهاش حرف بزن.. ▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین آخه جنس قراضه و آلوده رو کی میخره ▪️ما را نمیخرد کسی جز تو یا حسین ▪️مبهوت از این بزرگی و این مهربانی ام بچه‌هاش رو خودش لباس رزم به تنشون کرد، به نقلی موهاش ن رو شونه کرد، سرمه به چشماشون کشید برید فدایی امام زمانت ن بشید اول اومد به رسم ادب اجازه گرفت حضرت یه مقداری تعلل کردند فرمودن آخه عبدالله اینجا نیست، شاید اجازه نداشته باشی، فرمود خودش به من سفارش کرده، بچه‌ها مو جلوتر از بچه‌های حسین قربانی کن آقاجان یعنی میشه ماهم بچه‌ها مون قربانی تو بشند اجازشو گرفت بعضیا حتی نوشتند ابی‌عبدلله اجازه نداد افتاد دست حسین رو بوسید گفت داداش به جان مادرم اجازه بده اسم مادر که میومد همه‌ی بدنش میلرزید ▪️آخه من ایستاده بودم دیدم که مادرم را ▪️قاتل گهی به کوچه گه به خانه میزد مادر مادر مادر مادر اصلا هر جا یه شونه یه قسم یه به نه از مادرش فاطمه میومد ابی‌عبدلله اروم و قرار نداشت عصر عاشورا که پیراهن رو آورد.. نه دیگه اونجا نبرمت.. بزار برگردم این دوتا آقازاده‌اش رو آماده کرد راهی میدان کرد، وقتی به شهادت رسیدند نوشتند خود ابی‌عبدلله آمد بالا سرشون، هر دو رو بغل کرد آورد به خیمه اما هرچی منتظر موند زینب نیومد این خانمی که برا علی اکبر جلوتر از همه اومده بود برا بچه‌هاش دیگه از خیمه بیرون نیومد ترسید برادر خجالت بکشه آی حسین... ====================