#ذكربزمي
#زبانحال_حضرت_زهراسلام_الله_باپدر
بنداول
شده نيلي رُخم،ببين پژمردنم
چه گويم باعلي،ز سيلي خوردنم
بپوشانم رخم،كه ميدانم شبي
ببيندروي من،به وقت مردنم
بيا باباببين،شده خانه نشين،اميرالمؤمنين،،
بنددوم
به دور ازچشم او،كتك خوردم پدر
ميان كوچه ها،شدم بي بال وپر
لگدباميخ در،به پهلويم نشست
نشاني مانده از،من آنجاروي در
شده پُر خون دلم،كه دست قاتلم،ربودازمن گلم
بياباباببين،شده خانه نشين،اميرالمؤمنين،،
بندسوم
به پايان آمده،خدايا طاقتم
به هجده سالگي،خميده قامتم
نظربنماپدر،به زهرايت دمي
كه ازظلم عدو،گرفتم حاجتم
مراباخودببر،توراجان پدر،شبي وقت سحر
بياباباببين،شده خانه نشين،اميرالمؤمنين،،
#داودتيموري عاصي