.
#عید_غدیر
#امیرالمؤمنین_علیهالسلام
#مدح_و_منقبت
#سید_محمدجواد_میرصفی
وضو گرفتم و کردم به ربّ عشق توکّل
زدم به رسم ادب بعد از آن به خواجه تفأّل
که حرف پیر خرابات و حقّ صحبت او شد
قلم به دست گرفتم بدون هیچ تأمّل
قلم به دست گرفتم که از علی بنویسم
که چند بیت بسازم قصیدهوار تغزّل
همان علی که بهوصفش کمست اگربنشینند
به شور، شور و شعور و شعار و شعر و تخیّل
همانعلی که به اعجاز خطبههای فصیحش
بنای قصر سخن را درآوَرَد به تزلزل
همانعلی که ز خاک قدوم اوست اگرخضر
کویر تفزده را میکند بهشتِ پر از گُل
غبار وصلۀ نعلین اوست مُهر ملائک
کجا به کهنه عبایش نشست گرد تجمّل؟
کجا برادریاش را دریغ داشته از حق؟
در آتش غضب عدل اوست دست تطاول
هنوز خواب پریشان کفر، نعرۀ تیغش
هنوز ورد زبانهاست یکّهتازی دُلدُل
اگر صلابت شمشیر او نبود به خندق
نداشت شاهین بندگی خلق تعادل!
شکاف کعبه گواهم، که بیولایت حیدر
طواف خانۀ حق دور باطل است و تسلسل
دلیل نقلی و عقلی چه آوریم که باز است
به حکم شرع خوارج هنوز باب تجاهل
کههست خار بهچشمش کهاستخوانبهگلویش
ندیده روز خوش و آب خوش نکرده تناول
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.