(نوحه ورود امام حسین ع به کربلا)
#شاعر_آرمین _غلامی_ مجنون
خیمه درکربلا،زده شاه ولا
گل زهرا حسین،آمده کربلا
یا حسین یا حسین۲
درسرای بلا،جان حیدرمیا
همره خواهرو،علی اکبر میا
یا حسین یا حسین۲
درزمین بلا،گل احمر رسید
حضرت رباب و،علی اصغر رسید
یا حسین یا حسین۲
همره برادر ،ساقی نینوا
آمده زینب آن ،یار خون خدا
یا حسین یا حسین۲
کربلادربرت،زینب آمد ز راه
دم به دم کرده او،بر حسینش نگاه
یا حسین یا حسین۲
زینب باوقار،دیده گریان رسید
از زمین بلا،بوی هجران رسید
یا حسین یا حسین۲
گشته با خواهرش،شاه دین رو به رو
باتوزینب حسین،می کند گفت و گو
یا حسین یا حسین۲
گشته برپا چرا،خیمه گاه حسین
این مکان میشود،قتلگاه حسین
یا حسین یا حسین۲
میشود خواهرا،غرق خون پیکرم
باقد خمیده ،می رسی در برم
یا حسین یا حسین۲
#شاعر_آرمین _غلامی_ مجنون
#سبک_همه_جا_کربلاست
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(نوحه ورود امام حسین ع به کربلا)
#شاعر_آرمین _غلامی_(مجنون)
خیمه در کربلا،زده کاروان
دراین سرزمین ،حسین شدمهمان
آن شمس مکتب
آمد با زینب
غریب فاطمه،مظلوم عالم۲
گرداگرده خیمه،گریان زینب است
بر غربت حسین،جانش بر لب است
دربین صحرا
بیند او بلا
غریب فاطمه،مظلوم عالم۲
درخیمه میگوید،با دیده ی تر
بر غربت حسین،گشتم خونجگر
هویدا غمت
پی ماتمت
غریب فاطمه،مظلوم عالم۲
گفتا حسین به لب،ای زینب من
باگریه ات آمد ،جان بر لب من
محزون خواهرم
امیدحرم
غریب فاطمه،مظلوم عالم۲
اینجا میرود،علی اکبر
از کینه می گردد،صد پاره پیکر
مشکلم رسید
شوم موسپید
غریب فاطمه،حسین مظلوم۲
#شاعر_آرمین _غلامی_(مجنون)
#سبک_آه_و_واویلتا
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
(نوحه حضرت مسلم ابن عقیل ع)
#شاعر_آرمین _غلامی_مجنون _کرمانشاهی
من مسلم سفیر، کوی حسینم
درشهرکوفه ،در شور و شینم
من مسلم هستم
ازهمه خستم
(کوفه میا حسین،عزیززهرا)۲
کردم درکوفه،مردم را دعوت
خواندم کوفه را،از بهر بیعت
پیمان چوبستند
بیعت شکستند
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
مردم کوفه،بر من پیوستند
بعد از مدتی،از من گسستند
دلخونم دیگر
چشمانم شدتر
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
سفیر توهستم ،اما غریبم
درشهر کوفه،غم شد نصیبم
گردیده تنها
سفیرمولا
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
بر حسین گردیدم،محرم اسرار
درکوفه گذارم ،سر روی دیوار
مست حیدرم
حسین باورم
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
درهوای حسین،در تاب و تبم
من با ناله ام،فکر زینبم
من جفادیدم
اول شهیدم
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
ای اهل کوفه،ابن العقیلم
در راه حسین،اول قتیلم
پیمان شکستن
راهم رابستن
(کوفه میا حسین،عزیز زهر)۲
شدجداسرم بر، دارالعماره
ازچشمان من،ریزدستاره
فصل ماتم شد
دلهاپر غمشد
(کوفه میا حسین،عزیز زهرا)۲
#شعرآ رمین _غلامی_ مجنون_ کرمانشاهی
#سبک_آه_واویلتا_آه_و_واویلا
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
#امام_زمان_محرم_دهه دوم
▪️زمزمه مناجات امام زمان و گریز به کوفه وزندان
#گوشواره👇
ماه شبم کجایی
میشه یه شب بیایی...
بازم شدم هوایی
آقامیشه بیایی
روزوشب ازتومیگم
حبیب من کجایی
همیشه در ملالم
درپی ،اون وصالم
از سر جود و رحمت
نمانظر به حالم
نور سرای زهرا
ببین در انتظارم
درهمه ی عمر،واست
عمریه بیقرارم
همیشه زا رو خسته
دلم میشه شکسته
گدای کوی شما
به شوق تو نشسته
بیامرا صدا کن
ازاین بلا رهاکن
ای مهربان عالم
یه شب منو دعا کن
بیابرم حبیبم
تویی فقط، طبیبم
مهدی بدون عشقت
همیشه من غریبم
محرم حسین شد
میشم گدا برایت
نوردوچشم حیدر
داره دلم هوایت
میگن چه با صفایی
امیدآشنایی
شب عزا ی هفتم
منتظرم بیایی
امید عالمینی
فقط تو نور عینی
تا دم ،وقت ظهور
گریه کن حسینی
برات به تابم و تب
رسیده جانم برلب
به یادتم عزیزم
غم حسین و زینب
نور سرای زهرا
ببین چنین نوایم
دوباره مهدی امشب
من یاد کربلایم
دوباره یاد بزم
عزای دلبرم من
چون عمه ات ،به یاد
صد پاره پیکرم من
دوباره من، به یاد
اسارت وسرم من
اسارت کوفه و
بریده حنجرم من
دوباره،دست بسته
غربت نمودم احساس
افتاده ام به یاد
نیزه وراس عباس
یابن الحسن به یاد
عمه وکوفه ام من
مجلس این زیاد
گریه ی کوچه ام من
دربزم ابن زیاد
حرمت دریده دشمن
باچوب خیزرانش
برسر،دمیده دشمن
هفت روزه عمه جانت
افتاده کنج زندان
به پیش چشم جدت
شدقامت اوکمان
بر کودکان خسته
درکوفه شدجسارت
میرفت عمه جانت
آقای من اسارت
#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#شب هفت سیدالشهدا
#دهه دوم محرم
#شعر_و_سبک_مداحی
اشعاراسارت
#شاعر_ارمین غلامی_مجنون
#سبک..خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷
🔷🔷🔷🔷🔷
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
اسارت رودکوفه، مردی غریب
به هشتادوچندین زن بی حبیب
یه زینب که باور نداره هنوز
هنوزداره می خونه ام یجیب
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
واویلا ازاین غم کبابه ،دلم
واویلا که بی صبر وتابه ،دلم
واویلا که شدکوفه بی توحسین
واویلا که خونه خرابه دلم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
واویلا که من بی حسین بی کسم
واویلاکه تا اوج غم می رسم
واویلا که بی جونم و بی رمق
واویلا به اشک حسینی قسم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
شب آخری گفتی تو گوش من
میبینی منو،اخرش بیکفن
سرم رو،توکوفه،میبینی شبی
به دروازه کوفه،سری بی بدن
میبینی تو،عصر عطش کربلا
میبینی که غوغا میشه قتلگاه
میبینی که زینب داره ازروتل
میبینی که سر میره رو نیزها
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
✍#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#اشعاردهه دوم محرم/۱۴۰۳/
❣﷽❣
⏺ #سینه_زنی #اسارت #شام
⏺ #شبانگاهان
زروی نیزه برادرجان،یک نظر براین بی پناهی کن
ز روی نیزه توبرحال، خواهر غمدیده نگاهی کن/
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
شده اینجااز حرامی پر
میروم سوی شامیان دیگر
بیا بنگر قاتلت باشد
همسفربامن ،باسرخنجر
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
__
الهی هرگزنباشی ببینی ،برادرخون بر دل من شد
برای آزارمن خولی ،حمله ورسوی محمل من شد
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
داره آتیش میزنه برمن
اون نگاه نامحرم ،اینجاها
بریده اونکه سرعباس
داد کشیده سرم ،گوشه صحرا
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
بیاازنیزه برادرجان،لحظه ای چشماتو روهم بگذار
نبینی سنگ جفا دارن،میزنن بر رویم دراین بازار
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
تموم سنگا برادرجان
کاشکی میخوردش،برمنه خواهر
یدونه از سنگای مردم
کاش نیاد نزدیک تو واون سر
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
شده خیره دخترت اینجا سوی تو شاید لیندا یکبار
که بر رو نیزه ها دیده، زخم حنجر تو،ای گل دادار
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
فدای رگهای حنجره ات
جانفدای چشمان گشته ترت
گرفته آروم و ازناقه
یک نگاهی کرده بسوی سرت
⏺میرودتاشام بلازینب
میشود جان کاروان برلب
الامان ،ازشام۲,
(#شاعر_آرمین _غلامی_مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#آغاز_ولایت_امام_زمان_عج
#سرود
#شاعر_آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
سبک.ای صفای قلب زارم..
دوباره ماه ربیعه/تاجگذاری امامه
دوباره شد عیدِ شيعه/عیدیاری امامه
دلاشد،شاده شاد_دلامی رابیار
الهی مسته مست،شدم ازعطر یار
اباصالح مدد..۲
شبای شادیه رسیده،شدشبه اهل تولا
دوباره رو لبای، شیعان شد ذکرزهرا
رسید،نه ربیع،شدم شادازولا
تبری میکنم،من ازهربیحیا
اباصالح بیا
شدشبه شورو ولایت،شدشب مهدی زهرا
چون تولی هم قبولیش بودباهرتبرا
اگر بُغض عدو ،بود در سینمون
نشونی باشداز،حلال زادگیمون
شده عیدربیع..۲
تاولای مرتضی تو ی ،دل ماها میشینه/
هرکجا بغض عدوی،فاطمه باشد به سینه
ایشالله که یه روز، میگیریم ماهمه
یه جشنی توبقیع،بیاده فاطمه
مددیافاطمه
چکنم ازدومی من، کینهٔ دیرینه دارم
جهنم دیدنی میسوزه، منم هیزم میارم
برای شیعیان،شبه شادی رسید
من از نام خوشت،نگشتم ناامید
علی مولامدد
گفتن ذکرولایت، اصل هر فرع و اصوله
بخدا که دین فقط با ،مرتضی فردا قبوله
تبری تو رگ و،تو خونم شد عجین
ولای مرتضا،مرا،گردیده دین
امیرالمومنین.ع...
دیگه امشب غصه هامون،باولایت جمله سر شد
چون عدوی مرتضاامشب، دگرباره به در شد/
شب شادی شده،درک رفته عدو
بیا شادی نما،بگوالله وهو
مددحیدرمدد
# سبک_ ای صفای قلب زارم