2. حال و احوال 7.3.96 حرم.mp3
9.65M
#مناجات_با_خداوند
#استاد_حیدرزاده
#شعر_اول :
حال و احوال گرفتار
تماشا دارد
گریه یِ عبدِ گنهکار
تماشا دارد ..
آمدم گریه کنم
تا که نگاهم بکنی
چون ستاره به شب تار
تماشا دارد ..
هر چه شد بینِ من و تو
ز همه پوشاندی
آبروداریِ ستّار
تماشا دارد ..
بارها ، زیرِ همه
قول وقرارم زده ام
دست گیریِ تو هر بار
تماشا دارد ..
مهربانی به گنهکار
بُود عادتِ تو
کرمِ سفره ی غفّار
تماشا دارد ..
ماه ، ماه رمضان و
سفره به نامِ علی است
لحظه ی جلوه ،
رخِ یار ، تماشا دارد
عاشقِ نیمه شبِ
صحن و سرای نجفم
حرمِ حیدر کرّار
تماشا دارد ..
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعر_دوم :
ماه نجات روسیاهه
کار دلم اندوه وآهه
توبه امون برا گناهه(۲)
یا رب تو ستّار العیوبی
از تو ندیدم غیرخوبی
بخشش نما بازم گناهم
آخر تو غفّار الذنوبی
یاربّنا ، الهی العفو ...
چیره به قلبم شد سیاهی
رفتم سوی دنیایِ واهی
حالا شدم سمت تو راهی(۲)
وقت پشیمانی رسیده
می باره باز اشکای دیده
در زیر این بار گناهان
یارب ببین پشتم خمیده
یاربّنا ، الهی العفو ...
#شاعر_علی_مهدوی_نسب
#بازگشت_به_شعر_اول :
کاش امسال شود
سال ظهور مهدی
پرچم خیمه ی دلدار
تماشا دارد ..
#شاعر_قاسم_نعمتی
1. نظر به روی.mp3
4.49M
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
#دستگاه_ماهور
نظر به رویِ تو شد
قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما
کن نظر به احوالم
من آن کبوترِ بامم
که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم
شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو
گشته مُهرِ تمدیدی
به توبه نامه یِ
بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و
نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم
من زدستِ اعمالم ؟
#آقا_جانم
( قسم ها خودش ، یه دریا روضه است ... ؟ )
قسم به مویِ پریشانِ
عمه جانِ شما
به گریه ، دلنگرانِ
حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال :
خواهرم برگرد ...
مگر نگفتم عزیزم
نیا به دنبالم ... ؟
برو به خیمه
نبینی ، بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی
پایِ جسمِ پامالم ...
1399
#شاعر_قاسم_نعمتی
#شعرخوانی_ماهور
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
( سلام الله علیها )
#حاج_منصور_ارضی
قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار
یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا
یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف
یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه ِ او
همگی نذر شاهِ کرببلاست
در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد
در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود
دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد
دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را
دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد
پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو
با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد
دید سنگی ز راه ِ دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد
میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا
مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم
دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند
#شاعر_قاسم_نعمتی