مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
مرا ز کوی فغان روی اجتناب نباشد
که در دلم به جز اندوه و اضطراب نباشد
از این مصیبت عظمیٰ که روی داده الهی
به چشمه سار طرب تا به حشر آب نباشد
سه ساله طفل یتیمی است در میان خرابه
چرا به چهره ی زینب ز غم نقاب نباشد
خدا کند که به فردوس شاهد غم عترت
رسول و بنت رسول و ابوتراب نباشد
شبی ستاره شامات میزبان کسی شد
که میهمان ستاره جز آفتاب نباشد
همه سوال کنند ای رقیه کو پدر تو
که جز اشاره به طشتی وِرا جواب نباشد
خرابه کرببلا شد زناله های رقیه
به جسم بی رمقش از فراق تاب نباشد
کسی نبود که گوید به زجر ظالم و ملعون
که طفل را زدن ای بی حیا ثواب نباشد
اگر چه خستگی راه طاقتش بِرُبوده
ولی ز هجر پدر لحظه ای به خواب نباشد
به بزم میکده ی عشق روی یوسف زهرا
به جام عاشقی اش جز شراب ناب نباشد
گل سه ساله زهرا چنان اسیر خزان شد
که در عصاره جانش دگر گلاب نباشد
«عیال پیر خراباتیان خرابه نشین شد
چرا که حال خراباتیان خراب نباشد»
🔴 این شعر در سال ۸۷ سروده شده
#دلنوشته
#حضرت_رقیه
#شعر_حضرت_رقیه