#مدح_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
شبى گشتم مقيم گلشن قم
سحر چون گل
شكفتم با تبسّم
بلى چون گل شود
با گل مقابل
در او لطف و صفا
يابد تجسّم
چه گلزارى
كه مى روبد نسيمش
غبار محنت و رنج و تألُّم
چه بانويى
كه در اوصاف ذاتش
زبان را نيست ياراى تكلُّم
يگانه دختر باب الحوائج
گرامى خواهر سلطان ِ هشتم
مپوش از آستان فاطمه چشم
اگر دارى از او چشم ترحّم
بر اين در هر كه
سايد روى اخلاص
بفردوسش بوَد حقِّ تقدّم
زهى معصومه
كاندر زهد و عصمت
كند مريم در اين مكتب تعلّم
نگهبانند كشور را دو گوهر
فروزان تر ز مهر و ماه و انجم
از آن مردم ز قم جويند حاجت
كه قم شد كعبه حاجات مردم
«رسا» در وصف گلهاى نبوّت
كند طبع خدا دادش تَرنُّم
بخاك آستانش دادخواهان
نهاده رخ پى عرض ِ تظلّم
يكى تابان
چو خورشيد از خراسان
دگر رخشان چو ماه
از وادى قم ...
#شعر_مدح
#دکتر_قاسم_رسا
#مدح_حضرت_معصومه
( سلام الله علیها )
اي دختر عقل و خواهر دين
وي گوهر درج عزّ و تمكين
عصمت شده پاي بند مويت
اي علم و عمل مقيم كويت
اي ميوه شاخسار توحيد
همشيره ماه و
دخت خورشيد
وي گوهر تاج آدميّت
فرخنده نگين خاتميّت
شيطان به خاطب «قُمْ»
براندند
پس تخت تو را
به قم نشاندند
كاين خانه بهشت و
جاي حوّاست
ناموس خداي
جايش اينجاست
اندر حرم تو
عقل مات است
زين خاك
كه چشمه حيات است
جسمي كه در اين زمين
نهان است
جاني است كه در تنِ
جهان است
اين ماه مُنير و مِهر تابان
عكسي بوَد از قم و خراسان
ايران شده
نوربخشِ ارواح
مشكاة صفت
به اين دو مصباح
از اين دو حرم
دلا چه پرسي
حق داند و وصفِ
عرش و كرسي
هر كس به درت
به يك اميدي است
محتاج تر از همه
« وحيدي » است ...
#شعر_مدح
آية الله وحيدی خراساني
#پیامبر_اکرم #امام_صادق #شعر_مدح #قصیده
ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را
دو مرآت جمال حق دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق دو شمع جمع محفل ها
دو وجه الله ربانی دو سر الله سبحانی
دو رخسار سماواتی دو انسان خدا سیما
دو عیسی دم دو موسی ید دو حسن آفريننده سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا
یکی بنیانگر مکتب یکی آرنده ی مذهبی
یکی انوار را مشعل یکی اسرار را گویا
یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا
یکی نور نبوت را بـه دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا
رسد آوای قال الصادق و قال رسول الله
بـه گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا
یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات یک تا هردو بی همتا
محمد کیست جان جان جان عالم خلقت
که گر نازی کند در هم فرو ریزد همه ی ی ی دنیا
محمد کیست روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا
محمد کیست مولایی که مولانا علی گوید
منم عبد و رسول الله بر من رهبر و مولا
محمد از زمان ها پیشتر می زیست با آفريننده
محمد از مکان پیموده ره تا اوج او دانی
محمد محور عالم محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی محمد سید بطحا
محمد کیست آنکو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس بـه غیر از قادر دانا
محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را
وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آنگه بـه مدح حضرت صادق سخن انشا
ششم مولا ششم هادی ششم رهبر ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود هم در شش دریا
صداقت از لبش خیزد فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا
بسی زهاد و عبادند بی مهرش همه ی ی ی کافر
بسی عالم بسی عارف همه ی ی ی بی نور او اعمی
دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان دو بحر دانش و تقوی
مرا دین نبی مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد چه در دنیا چه در عقبی
در دیگر زنم غیر از در آل علی هرگز
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان حاشا
بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیمم نه از نارم بود پروا
سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذریه ی زهرا
از ان بر خویش کردم انتخاب نام میثم را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا
✍️: #غلامرضا_سازگار
#صلوات
#پیامبر_اکرم #امام_صادق #هفته_وحدت #شعر_مدح
این ماه ربیع است که دل برده به یغما
یا مهر وصال است و به جان داده تجلا
.
روزش همه رخشنده تر از چهره ی یوسف
شب هاش معطّر تر از زلف زلیخا
.
پیچیده در امواج فضا نغمه ی مریم
جوشیده ز انفاس جهان معجز عیسی
.
هر جا نگرم بارقه ها در شجر طور
هر سو شنوم زمزمه ها از لب موسی
.
با ناز نسیم آید از دامن گلشن
یا بوی بهشت است که پیچیده بدنیا
.
گیتی همه دم خرّم ، گوئی دل احمد
عالم همه جا روشن چون دیده ی زهرا
.
در محفل یکرنگی ، هر ابیض و اسود
با رایت یکتائی ، هر اصفر و حمرا
.
گردیده سموات به گرد کره ی خاک
یا خاک زند پهلو بر گنبد خضرا
.
خورشید نماز آرد بر خاک مدینه
زیرا که در آن جلوه گر آمد مه طاها
.
بگذاشته از صلب شکافنده ی دانش
استاد اساتید دو گیتی به جهان پا
.
توحید مجّسم ولی الله معظم
سرمایه ی عترت خلف سید بطحا
.
مصداق جمال ازلی حضرت صادق
میزان ترازوی عمل حجت یکتا
.
پا تا به سر آئینه رخسار محمد
سر تا به قدم مظهر الله تعالی
.
هستی همه در دستش چون موم کف دست
عالم همه بر پایش چون خاک کف پا
.
ناری که بر ابراهیم گردید گلستان
بر شیعه ی وی آمد برداً و سلاما
.
آیت ز رخش تافته مشعل مشعل
دانش ز لبش ریخته دریا دریا
.
در خط تولایش یک ره همه عالم
در موج تجلّایش یک پارچه عقبی
.
افتد به تن مدعیان لرزه هماره
یک لحظه هشام از بگشاید لب خود را
.
عیسی که کند زنده تنی را عجی نیست
بس که مرده ی جان کز نفس او شده احیاء
.
با لیله ی میلاد محمد شده توأم
میلاد همایون امام ششم ما
✍️: #غلامرضا_سازگار🦋🦋🦋🦋🦋خادم اهل بیت کمالی 🌹🌹🌹🌹🌹