#شهادت_ امام علی _ علیه السلام
#متن_سینه_زنی_زمینه
#با نفس _جواد_مقدم
این سحر بوی جدایی دارد ای داد
خاطرات مادرم شد زنده در یاد
بعد مادر بوده ام دلخوش به باباتازه شد
یتیمی داد بیداد
بی تو من پاییزم، ای بهار زینب
بی قرارم کردی، ای قرار زینب
غربتت سوزاندم، ای غریب کوفه
ای که دادی زهرا، در میان کوچه
قامت مادر خمیده
رنگ رخسارش پریده
از نفس افتاده زیرا
بس به دنبالت دویده
مهربان بابای خوبم
این خداحافظ سلام به بی کسی شد
چون سرآغاز غم و دلواپسی شد
چهره ی غمدیده ات را تا که دیدم
ناله ها در سینه ی من چون بسی شد
دست لطفت بابا، گرم و چون پر پینه
این جماعت دادند، پاسخت با کینه
خانه ات آباد ای، شاه از حق محروم
مادرم هم می گفت یا علی مظلوم
تو امیرالمومنینی
چشم هستی بر زمینی
جای تخت پادشاهی
سهم تو خانه نشینی
مهربان بابای خوبم
آید از کوفه صدای آه و ناله
ناله از داغ دل و احوال لاله
رد خون از مسجد اما تا به خانه
در دل زینب یتیمی شد حواله
ای هلال زینب، غرق در خونابی
زاده گاهت کعبه، کشته ی محرابی
بر دل بی تابم، تو قراری بابا
فزت رب الکعبه، رستگاری بابا
می هد این دل گواهی
می شوی امشب تو راهی
از برای دلخوشیم
بر نگاهم کن نگاهی
مهربان بابای خوبم
🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹
⚘🌷کانال مداحی🌷⚘
لینک کانال:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
#شهادت_ امام_ محمد_ باقر_علیه_السلام
یک طرف کاغذ و یک سو قلمش افتاده
قلمش نه دمِ تیغ دو دمش افتاده
مثل روز دهم از فرط عطش با طفلان
درشب حجره به روی شکمش افتاده
آخرین لحظه همان لحظه ی تلخی ست که مرد
دیده از دست ابالفضل علمش افتاده
دیده که دست و سر و چشم عمو عباسش
تا دم علقمه در هر قدمش افتاده
نفسش را رمقی نیست و در خاطر مرد
زخمهای تن آقا رقمش افتاده
بعد اینقدر مصیبت که سرش آوردند
تازه تیغ آمده بر قدّ خمش افتاده
آخرین لحظه به یاد فقط این جمله ی “شمر”
که:”خودم می کِشم و می کُشمش”افتاده
دمش از بسکه حسینی ست چو پایین رفته
باز در پای دمش بازدمش افتاده
مثل بین الحرمین است مدینه اما
سر پا نیست… دراین سو حرمش افتاده
مهدی_ رحیمی