eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
805 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
به نجف رساندم امشب دل درد آشنا را که به خاکبوست آرم نفس شکسته پا را مدد از خدا گرفتم که بگویم از تو یارا علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را جلوات اولیا را به جمال او جلی بین و بهشت آرزو را به ولایت ولی بین به زلال مهرش آیینه ی قلب ، صیقلی بین دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را به مدیح او خدایا قلمم ز پا نماند دل من ز عشق مولا نفسی جدا نماند اگر آستین فشاند به جهان گدا نماند به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه ی بقا را به مصاف او کسی که برود رود به مسلخ ز نهاد دشمن او به فلک رسیده آوخ چکنم بدون لطفش دم مرگ و قبر و برزخ مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را به پناه ، لنگر دل ، به کرانه ی علی زن به امید تکیه هر لحظه به شانه ی علی زن نفسی اگر زنی تو ، به بهانه ی علی زن برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را غم عشق جاودانش که سرشته با گل من اگر عاشقی بفهمی که چه کرده با دل من همه جاست مهر رویش به یقین مقابل من به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا علی است آنکه باشد بری از همه معایب به رسول حق مشیر است و وزیر و یار و نایب نشود دل زلالش ز حضور دوست غایب به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند به عالم شهدای کربلا را علی است شاه مردان و امیر سرفرازان علی است سر مستی و دلیل دلنوازان علی آنکه دل سپردند به مهرش عشقبازان چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان چو علی که می تواند که به سر برد وفا را ? نه فقط کلیم ذوقم به کمال مدح او ماند که ملک به عرش هم در حرم علی پر افشاند چو خدا به صبح خلقت علی یا علی به لب راند نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را شده جبرییل از اول به نجف مقیم رحمت ملکوت آرزوهاست در این حریم رحمت به مشام جان رسید از حرمش شمیم رحمت به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را به خدا در اهتزاز است به بام دل لوایت همه عمر عاشقانه زده ام دم از برایت زده مرغ جان من پر ، شب و روز در هوایت به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را نفس تو خرج می شد به هوای مستمندان که علی علی علی بود ، نوای مستمندان چقدر به دوش بردی تو غذای مستمندان چو تویی قضایگردان ، به دعای مسمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را من و ذکر نام مولا که جلا دهد به قلبم من و یاد او که باشد به دل شکسته مرهم به مسیح می دهد روح و ز نوح می برد غم چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را من و خلوت تهجد من و سوز و اشک و آهی به امید یک تبسم ، به اشاره ای ، نگاهی که برای من نمانده است به غیر تو پناهی همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را به "کمیل" داده از لطف ، به نوکریش منصب شده کوله بار عمرﻡ ز عطای او لبالب ﮐﻪ به دل نهفته دارم ز غمش هزار مطلب ز نوای مرغ یا حق ، بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سر الله است شب شنفته ست مناجات علی جوشش چشمه‌ی عشق ازلی قلعه بانی که به قصر افلاک سر دهد ناله‌ی زندانیِ خاک اشکباری که چو شمع بیدار می‌فشاند زر و می گرید زار دردمندی که چو لب بگشاید در و دیوار به زنهار آید کلماتی چو دُر آویزه‌ی گوش مسجد کوفه هنوزش مدهوش فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت چشم بیدار علی خفته نیافت ناشناسی که به تاریکی شب می‌برد شام یتیمان عرب پادشاهی که به شب بُرقَع پوش می‌کشد بار گدایان بر دوش تا نشد پردگی آن سر جَلی نشد افشا که علی بود علی شاهبازی که به بال و پر راز می‌کند در ابدیت پرواز عشقبازی که هم آغوش خطر خُفت در خوابگه پیغمبر آن دم صبح قیامت تاثیر حلقه‌ی در شد از او دامنگیر دست در دامن مولا زد در که علی بگذر و از ما مگذر شال شه وا شد و دامن به گرو زینب‌اش دست به دامان که مرو شال می‌بست و ندایی مبهم که کمربند شهادت محکم پیشوایی که ز شوق دیدار می‌کند قاتل خود را بیدار ماه محراب عبودیت حق سر به محراب عبادت مُنشَق می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر می‌کند چشم اشارت به اسیر چه اسیری که همان قاتل اوست تو خدایی مگر ای دشمن دوست؟ شبروان مست ولای تو علی جان عالم به فدای تو علی در جهانی همه شور و همه شر ها عَلِیٌ بَشَرٌ کَیفَ بَشَر
انسان کامل مرحوم استاد شهریار یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی بابی انت و امّی گوییا هیچ نه همّی به دلم بوده، نه غمّی بابی انت و امّی تو که از مرگ و حیات، این همه فخری و مباهات علی ای قبله حاجات گویی آن دزد شقی تیغ نیالوده به سمّی بابی انت و امّی گویی آن فاجعه ی دشت بلا هیچ نبوده است درِ این غم نگشوده است سینه ی هیچ شهیدی نخراشیده به سمّی بابی انت و امّی حق اگر جلوه ی با وجه أتَمّ کرده در انسان کان نه سهل است و نه آسان به خود حق که تو آن جلوه ی با وجه أتَمّی بابی انت و امّی منکِر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل کر و کور است و عزازیل با کر و کور چه عیدی و چه غدیریّ و چه خُمّی بابی انت و امّی در تولا هم اگر سهو ولایت!چه سفاهت اُف بر این شَمّ فقاهت بی ولای علی و آل، چه فقهی و چه شمّی! بابی انت و امّی تو کم و کیف جهانیّ و به کمبود تو دنیا از ثَری تا به ثریّا شَر و شور است و دگر هیچ نه کیفیّ و نه کمّی بابی انت و امّی آدمی جامع جمعیت و موجود أتَمّ است گر به معنای أعَمّ است تو بِهین مظهر انسان و به معنای أعمّی بابی انت و امّی چون بود آدم کامل غرض از خلقت عالم پس به ذریه آدم جز شما مهدِ نبوت نبُوَد چیز مهمی بابی انت و امّی عاشق توست که مستوجب مدح است و معظّم منکرت مستحق ذَم وز تو بیگانه نیرزد نه به مدحی و نه ذمّی بابی انت و امّی بی تو ای شیر خدا سبحه و دستار مسلمان شده بازیچه ی شیطان این چه بوزینه که سرها همه را بسته به ذمّی بابی انت و امّی لشکر کفر اگر موج زند در همه دنیا همه طوفان همه دریا چه کند با تو که چون صخره ی صمّا و بابی انت و امّی یا علی خواهمت آن شعشعه ی تیغ زرافشان هم بدو کفر سرافشان بایدم این لَمَعان دیده، ندانم به چه لِمّی بابی انت و امّی