eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شکوه و قدرت شیعه درزمان ظهور ⚡️أين مُعزّ الأولياء:کجاست آنکه دوستان را می کند. 《 حضرت سیّد الساجدین علی بن الحسین -علیهماالسلام- فرمودند: 📝هنگامی که قائم ما به پاخیزد خداوند -عَزّوَجَلّ- از شیعیان ما را دور می سازد، و هایشان را مانند ای از آهن قرار می دهد، و هر یک از مردانشان را به مقدار مرد می گرداند، و آن ها و سَران زمین خواهند شد》 《حضرت امام باقر -علیه السلام- فرمودند: ⬅️هرگاه امر ما واقع شود و ما بیاید، هر مردی از شیعیان ما از قوی تر، و از بُرّنده تر خواهد بود، دشمنان ما را با خود لگد می کند، و آن ها را با خود می زند، در این هنگام است رحمت و فرج خداوند بر بندگان》 📕هر دو روایت:مکیال المکارم جلد۱ صفحه۱۸۹ 🔴 🌏 📡لطفا نشر دهید 🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹 ⚘🌷کانال مداحی🌷⚘ لینک کانال:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
. در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است! متوکل به او گفت : ♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.  آن زن گفت : ♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم. در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد. آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است. ولی آن زن به می گفت : ♦️روايت دروغى است که از خودشان ساخته‌اند! من از نظر مردم پنهان بوده‌ام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است. متوکل به آنان گفت : ♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟ آنان گفتند : خیر! متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل! آنان گفتند : ♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد. متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد. امام هادی(ع) فرمود : ♦️دروغ مى‌گويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است. متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كرده‌ام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل! امام(ع) فرمود : ♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند. متوکل گفت : آن دلیل چیست؟ امام(ع) فرمود : ♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند. متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟ زن گفت : ♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد! امام هادی(ع) فرمود : ♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست. در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد. سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند : ♦️او مى‌خواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟ متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بى‌آنكه او در خونش دخالت كرده باشد. پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت : ♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟ امام هادی(ع) فرمود : ♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم! متوکل گفت : این کار را انجام دهید. در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت. ♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دست‌هاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند. امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مى‌نمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند. در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت : ♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود. متوکل سراسیمه گفت : ♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد. ♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند. همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود : ♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درنده‌ها برود. متوکل به آن زن گفت : پایین برو! آن زن شروع به التماس نموده و گفت : ♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم. سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان ( ها) بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵ .
🌺 مدح حضرت امیرالمؤمنین ع🌺 باز هم با استعانت از خدا می سرایم در مدیح (ع) مرتضی(ع) یعنی ولای حیدری مرتضی(ع) یعنی محوری وارث علم نبی(ع) مولا علی(ع) است پس شهادت می دهم حیدر(ع) ولی است مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حق المبین مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حبل المتین کیست (ع)؟ رهنمای امّت است رهبر و فرمانروای امّت است کیست حیدر(ع)؟ سرپرست مؤمنین مرشد و مولای اصحاب یمین کیست حیدر(ع)؟ اوست هم شأن رسول(ص) هم طراز کوثر و شوی بتول(س) هست احمد(ص) را علی(ع) قائم مقام او اولوالامر است و مولا و امام در عبادت اوست بی مثل و نظیر مؤمنین را اوست مولا و امیر سر به فرمان رسول الله(ص) اوست از همه اسرار حق آگاه اوست از همه خلق جهان زاهدتر اوست ترجمان و ثقل اوست هیچ کس مانند او نیست مثل او از حق خود محروم نیست قهرمانان است او مملو از تقوا و ایمان است او در میان مؤمنین اوست از برای حفظ دین اوست هست قلب مرتضی(ع) قلب سلیم خُلق او چون مصطفی(ص) خُلق عظیم طینتش پاک است و او نکوست طیّب و طاهرتر از آب وضوست پاسدار دین اسلام است او دشمن طاغوت و اصنام است او او حقیقت را دلیل محکم است این جهان چون قطره امّا او یمّ است او که همراه است و همراز نبیّ یار ممتاز است و سرباز نبیّ هست وقتی مصطفی(ص) باب شهر علم باشد مرتضی(ع) اوست مولا و مؤمنین بال است بهر متقین اوست باب الله و هم شافع مؤمن به هنگام هست حیدر(ع) نور مبین روشنی بخش قلوب مرتضی(ع) با حق و حق با مرتضاست او به حق جویان عالم مقتداست او حکیمان را امام و پیشواست حاصل سعی و تلاش انبیاست آن وصی و یار خیرالمرسلین(ص) هست مثل مصطفی(ص) پاک و امین او به امّت هست عیسای نبیّ اوست چون به موسای نبیّ او است و او خداست خاک پایش توتیای چشم ماست