🔴شکوه و قدرت شیعه درزمان ظهور
⚡️أين مُعزّ الأولياء:کجاست آنکه دوستان را #عزیز می کند.
《 حضرت سیّد الساجدین علی بن الحسین -علیهماالسلام- فرمودند:
📝هنگامی که قائم ما به پاخیزد خداوند -عَزّوَجَلّ- از شیعیان ما #آفات را دور می سازد،
و #دل هایشان را مانند #قطعه ای از آهن قرار می دهد،
و #نیروی هر یک از مردانشان را به مقدار #چهل مرد می گرداند،
و آن ها #حاکمان و سَران زمین خواهند شد》
《حضرت امام باقر -علیه السلام- فرمودند:
⬅️هرگاه امر ما واقع شود و #مهدی ما بیاید، هر مردی از شیعیان ما از #شیر قوی تر،
و از #نیزه بُرّنده تر خواهد بود،
دشمنان ما را با #پاهای خود لگد می کند،
و آن ها را با #دست خود می زند،
در این هنگام است #نزول رحمت و فرج خداوند بر بندگان》
📕هر دو روایت:مکیال المکارم جلد۱ صفحه۱۸۹
🔴 #شکوه_و_قدرت_شیعه_در_زمان_ظهور
🌏 #آخرالزمان
📡لطفا نشر دهید
🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹
⚘🌷کانال مداحی🌷⚘
لینک کانال:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
.
#امام_هادی
در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است!
متوکل به او گفت :
♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.
آن زن گفت :
♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم.
اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم.
در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد.
آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است.
ولی آن زن به می گفت :
♦️روايت دروغى است که از خودشان ساختهاند!
من از نظر مردم پنهان بودهام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است.
متوکل به آنان گفت :
♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟
آنان گفتند : خیر!
متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل!
آنان گفتند :
♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد.
متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد.
امام هادی(ع) فرمود :
♦️دروغ مىگويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است.
متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كردهام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل!
امام(ع) فرمود :
♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند.
متوکل گفت : آن دلیل چیست؟
امام(ع) فرمود :
♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند.
متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟
زن گفت :
♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد!
امام هادی(ع) فرمود :
♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست.
در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد.
سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند :
♦️او مىخواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟
متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بىآنكه او در خونش دخالت كرده باشد.
پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت :
♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟
امام هادی(ع) فرمود :
♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم!
متوکل گفت : این کار را انجام دهید.
در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت.
♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دستهاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند.
امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مىنمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند.
در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت :
♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود.
متوکل سراسیمه گفت :
♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد.
♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند.
همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود :
♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درندهها برود.
متوکل به آن زن گفت : پایین برو!
آن زن شروع به التماس نموده و گفت :
♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم.
سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان (#شیر ها) بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵
#اسنادالمصائب
.
🌺 مدح حضرت امیرالمؤمنین ع🌺
باز هم با استعانت از خدا
می سرایم در مدیح #مرتضی(ع)
مرتضی(ع) یعنی ولای حیدری
مرتضی(ع) یعنی #ولایت محوری
وارث علم نبی(ع) مولا علی(ع) است
پس شهادت می دهم حیدر(ع) ولی است
مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حق المبین
مرتضی(ع) یعنی علی(ع) حبل المتین
کیست #حیدر(ع)؟ رهنمای امّت است
رهبر و فرمانروای امّت است
کیست حیدر(ع)؟ سرپرست مؤمنین
مرشد و مولای اصحاب یمین
کیست حیدر(ع)؟ اوست هم شأن رسول(ص)
هم طراز کوثر و شوی بتول(س)
هست احمد(ص) را علی(ع) قائم مقام
او اولوالامر است و مولا و امام
در عبادت اوست بی مثل و نظیر
مؤمنین را اوست مولا و امیر
سر به فرمان رسول الله(ص) اوست
از همه اسرار حق آگاه اوست
از همه خلق جهان زاهدتر اوست
ترجمان #وحی و ثقل #اکبر اوست
هیچ کس مانند او #مظلوم نیست
مثل او از حق خود محروم نیست
#قهرمان قهرمانان است او
مملو از تقوا و ایمان است او
در میان مؤمنین #ممتاز اوست
از برای حفظ دین #سرباز اوست
هست قلب مرتضی(ع) قلب سلیم
خُلق او چون مصطفی(ص) خُلق عظیم
طینتش پاک است و #خوی او نکوست
طیّب و طاهرتر از آب وضوست
پاسدار دین اسلام است او
دشمن طاغوت و اصنام است او
او حقیقت را دلیل محکم است
این جهان چون قطره امّا او یمّ است
او که همراه است و همراز نبیّ
یار ممتاز است و سرباز نبیّ
هست #شهر_علم وقتی مصطفی(ص)
باب شهر علم باشد مرتضی(ع)
اوست مولا و #امیر مؤمنین
بال #پرواز است بهر متقین
اوست باب الله و هم #باب_المراد
شافع مؤمن به هنگام #معاد
هست حیدر(ع) #وارث نور مبین
روشنی بخش قلوب #مؤمنین
مرتضی(ع) با حق و حق با مرتضاست
او به حق جویان عالم مقتداست
او حکیمان را امام و پیشواست
حاصل سعی و تلاش انبیاست
آن وصی و یار خیرالمرسلین(ص)
هست مثل مصطفی(ص) پاک و امین
او به امّت هست عیسای نبیّ
اوست چون #هارون به موسای نبیّ
او #یدالله است و او #شیر خداست
خاک پایش توتیای چشم ماست
#مدح_حضرت_علی #میلاد_امیرالمؤمنین_پیشاپیش_مبارک_باد