#زمینه
#حضرت_زهرا
#فاطمیه98
بند اول
آسمون روی سرم آوار شد
گفتنش برای من دشوارشد
وقتی به سلمان این و گفتی
هرچی شد بین در و دیوار شد
نفسم داره میگیره زهرا
نگو دیگه این تقدیره زهرا
حیدرت داره میمیره زهرا
زهرا
یه نگاهی کن به خونه خانوم
یه نگاهی کن به حال زارم
دیگه دنیا بی تو واسم پوچه
نرو ازپیشم ببین بی قرارم
نرو زهرا نرو عزیزم
بند دوم
روی پیرهنت پر از گلزار شد
سوی چشمم از غم تو تار شد
کاشکی خم میکردم اون مسمارو
هر چی شد بین در و دیوار شد
نگو که خسته ای خانومم
نگو شکسته ای خانومم
بار تو بسته ای خانومم
زهرا
ای پرستوی شکسته بالم
تویه سن کم چرا کمونی
حرف رفتن رو نزن عزیزم
نمیاد این حرف به تو جوونی
نرو زهرا نرو عزیزم
@emame3vom
بندسوم
تو مدینه این حرف اخبار شد
بی حیایی کردن و انکار شد
زندگیمو یک شبه سوزوندن
هرچی شد بین در و دیوار شد
غم گرفته خلق و خوی حیدر
چشاتو واکن به روی حیدر
یه نگاهی کن به سوی حیدر
زهرا
دیگه اشکی نمونده واسم
زیر چشمای من سیاهه
تو که رفتی میون این شهر
همدم من فقط یک چاهه
نرو زهرا نرو عزیزم
.